حجت الاسلام ملکی سخنرانی کرد و حاج محمود کریمی در حضور حاج منصور روضه خواند
خانم فرزان خبرنگار وارث: مراسم شب 26 محرم در حسینیه بیت الزهرا سلام الله علیها با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین ملکی و مداحی حاج محمود کریمی و حاج مصطفی روحانی برگزار شد.
این مراسم با اقامه نماز جماعت، قرائت قرآن مجید و همچنین با حضور حاج منصور ارضی برگزار گردید و در ادامه یکی از شاگردان حاج حجت کسری پیش منبر رفته و سپس حجت الاسلام ملکی به سخنرانی پرداخت که در ادامه بخشی از سخنان وی را می خوانید
گاهی دیده اید هرچه به بعضی ها از خدا و پیامبر می گویی گوش نمی دهد و مست دنیاست و همه چیز را به سخره می گیرد، سوره مبارکه نور در مکه نازل شده، آن روز که پیامبر شدیدا در فشار بودند و هر چه می گفتند را گوش نمی کردند.
این سوره یک دلداری برای پیامبر ما بود که یا رسول الله غصه نخور؛ شما بگو حال مردم می خواهند بیایند به دینت یا می خواهند نیایند با خودشان، سوره نوح قصه ای را نقل می کند و داستانی ست، حضرت نوح 950 سال فقط تبلیغ کرده اند، در این سال ها فقط 80 نفر به او ایمان آوردند، تقسیم کنیم می بینیم که در هر 12 سال یک نفر ایمان آورده، و گفته اند که 2450 سال هم عمر کردند و خیلی هم اذیتشان کردند، بعد خداوند می فرمایند " إنا ارسلنا نوحا الی قومه " ما حضرت نوح را به قومش فرستادیم؛ أنذر قومک. ای مردم بترسید، خبرها بعد از مرگ است و بعد مرگ تازه شروع می شود،" أنذر قومکَ " این آدم ها که اطرافت هستند را بترسان از "من قبل أن یاتیهم عذابٍ الیم" قبل از اینکه عذاب الیم وارد شود، که قرار است یک عذاب دنیوی بیاید و یک عذاب اخروی؛ قرار است کره زمین تان را آب بگیرد و همه غرق شوید، ایمان بیاورید.
عذاب آخرتی هم " لایموتُ و لا یحیی" است که نه زنده می شوید و نه می میرید، "خالدین فیها" حال حضرت نوح مامور شده و نزد قومش آمده " إنی لکم نذیرٌ مبین " من آمده ام شما را بترسانم؛ سه کار را میگوید، که انجام دهید. یکی اینکه " أن اعبدُ الله" خدا را عبادت کنید، خدایی هست جهانی هست ما آمده و مدتی زندگی و عمر میکنیم و سپس می رویم، حال برای چه آمده ایم! "و اتقوا" تقوا پیشه کنید، اخلاقیاتتان را درست کنید. " و اطیعوا " مطیع من باشید و هر چه می گویم را گوش کنید.
حضرت نوح میگویند: دنبال من راه بیفتید، اگر دنبال خدا و پیامبرش راه بیفتید چه می شود؟! " یغفر لکم من ذنوبکم " پاکتان می کنیم و گناهانتان را می بخشیم. دیدید که هر که وارد کاروان امام حسین شد را بخشیدند؛ و اگر دین دار شدی "وَ یُؤَخِّرْکُمْ إِلَیأَجَلٍ مُّسَمًّی" ما دو مرگ داریم؛ یکی اینکه اگر مرگ برسد سر دقیقه و ثانیه می برندت، و دیگری اجل معلق است و بستگی به اعمال دارد، که اگر کار نیک و خیر کنیم، عمر طولانی تر می شود و اگر گناه کنید عمر کوتاه تر می شود، بعضی که جوان مرگ می شوند در روایت داریم که گناه عمر را کوتاه می کند، "إن اجل الله اذا جاءَ لا یأخر لو کنتم تعلمون " اگر اجل خدا بیاید می برد و با هیچ کس هم تعارف ندارد؛ گفت؛ که آمد پیش سلیمان؛ یا ولی الله ( سلام کرد) گفت امروز عزرائیل بد جور به من نگاه کرد؛ با غضب؛ فکر می کنم یک نقشه هایی دارد، حضرت دعایی کردند، شب شد و عزرائیل آمد و سلام کرد؛ گفتند صبح کسی آمد و خیلی هم ترسیده بود، با غضب نگاه کرده بودی! گفت آری خدا من را مامور کرده بود جانش را در هندوستان بگیرم، پیش شما بود نتوانستیم و رفتیم و آنجا جانش را گرفتیم.
" قال ربِ انی دعوت قومی لیلا و نهارا " گفت خدایا من قومم را شب و روز دعوتشان کردم پنهانی و آشکارا " فلم یزدهُم دعایی الا فرارا ً " اصلا وقتی آنها را به سمت خدا فرا می خواندم فرار می کردند و گوش نمی کردند.
پیامبر اکرم(ص) هم هستند، میگویند "و نُنَزلُ من القرآن ما هو شفاءٌ و رحمة" این قرآن را که می بینید هم شفا است برای همه دردها و بیماریهای درونی و هم رحمت است. می دانید ما چه مقامی داریم! خدا منت گذاشته و با ما دارد حرف می زند، منتها برای چه کسانی؟ " للمومنین" برای مومنان.
خودتان را تست کنید ببینید برای قرآن قلبتان می تپد! "و لا یزید الظالمین الا خسارا" "فلم یزدهُم دعایی الا فرارا ً "
همیشه همین طور بود پیامبر اکرم(ص) وقتی قرآن نازل می شد و شروع به خواندن می کردند مردم میگفتند گوش ندهید که چه می گوید سحر می کند، بعد پیامبر می گفتند "بسم الله الرحمن الرحیم الم ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی ً للمتقین" یک جا مجذوب می شدند پس می فرمود " فلم یزدهُم دعایی الا فرارا ً" و انی کلما دعوتهم" حضرت نوح با خدا صحبت می کند و به خدا گلایه می کند، خدایا من هر وقت اینها را دعوت میکردم میگوید "و انی کلما دعوتهم" وقتی من دعوتشان کردم "لتغفر لهم" تا تو اینها را ببخشی "جعلو اصابعهم فی آذانهم" نوک انگشتهایشان را در گوش ها می کردند. حتی برخی فرزندانشان را می آوردند و به آنها میگفتند که با این آقا نگرد و او جادوگر است و سحر میکند.
"واستغشوا ثیابهم" لباسهاشان را روی سرشان می انداختند حتی می خواستند چهره نورانی حضرت نوح را هم نبینند چرا که جذابیت خاصی داشتند. " و اصروا" شدیدا ً هم در کفر خودشان اصرار می کردند؛ "واستکبروا استکبارا ً" و در استکبار و گردن کلفتی شان ایستاده بودند.
زمان امام ( امام خمینی(ره) ) آقای جوادی آملی را مامور کردند که به شوروی بروند، گفتند ما رفتیم و گفتیم شما مگر نمی گویید کمونیسم در دنیا حرف اول را میزند خب بیایید با هم باشیم.ما تعدادی از اساتیدمان را در دانشگاه های شما میفرستیم تا اسلام تدریس کنند شما هم تعدادی را در دانشگاههای ما بفرستید تا تبلیغ بی دینی کنند. قبول نکردند.
اگر کره زمین می دانستند چه چیزی در شیعه است همه بلا استثنا شیعه می شدند.
بعد میگوید: "ثم إنی دعوتُهم جهارا" من این ها را آشکار دعوتشان کردم. " ثم إنی أعلمتُ لهم" اعلام کردم به آنها؛ "واسررتَ لهم اسرارا" اصرار هم کردم. "فقلتُ استغفروا ربکم" استغفار کنید، بیایید برگردید و با خدا دوست شوید.
" استغفروا ربکم انه کان غفارا ً" خدا غفار است و منتظر آمدن بنده است تا آن رحمتش بپوشاند را بر شما بپوشاند. "یرسل السماءَ علیکم مدرارا ً" باران رحمت می خواهد بر شما بریزد. همه آسمان دانه دانه بارانش را بر سر شما می ریزد.
"و یمددکم باموال" شما را با مال هاتان کمک می کند. "یمددکم باموال و بنین" اولاد صالح به شما می دهد. "ویجعل لکم جناتٍ و یجعل لکم انهارا ً "باغ های کشاورزیتان را آباد میکند و رودخانه هاتان را پر آب میکند. نمی خواهید همچین خدایی را!؟ " مالکم" چه می خواهید دیگر! "لا ترجون لله وقارا ً " برای خدا ذره ای عظمت قائل نیستید! گاهی خدا از ما گله میکند ، " و ما قدر الله حق قدره" این بی معرفت ها حق من خدا را نمی دانستند. ما را نفهمیدند." الم ترَ کیف خلق الله سبع سماواتٍ طباقا" سرت را بالا کن آسمان را نگاه کن و ببین که چقدر آسمان را با عظمت خلق کرده است، تازه این مرتبه اول است و هفت مرتبه دارد.
"و جعل القمر فیهن نورا ً " ماه برایتان قرار دادیم تا شبهایتان را نورانی کند، و خورشید تابان برایتان گذاشتیم. " واللهَ انبتکم الی الارض نباتا ً " زمین را برایتان رویاندیم " أأنتم تزرعونه و أن نحن الزارعون" قرآن می گوید شما کشاورززید یا من! کشاورز فقط دانه را می کارد " والله انبتکم من الارض نباتا ثم یعیدکم" حال می خورید نوش جانتان من دندان داده ام که بخورید، اما برای اینجا نیستی تو؛ اگر آن طرف برویم می بینیم که در چه جای تنگی بوده ایم. ما در شکم دنیا هستیم و وقتی در آن دنیا متولد میشویم تازه میفهمیم که کجا بوده ایم." ثم نعیدکم فیها و یخرجکم اخراجا" چند سال عمر میکنی و بعد میمیری! فکر کرده ای که همه چیز تمام شد! شما را از قبر بیرون می کشد، در نهج البلاغه آقا امیر المومنین درد دلی دارد از قریش، پیامبر فرمودند یک گوسفندی بکش من با سران قریش کار دارم، گوسفندی کشتند و غذایی درست کردند و در صحرا آوردند و از سران قریش دعوت کردند و همه آمدند پیامبر بعد از دعوت و خوردن غذا فرمودند که من از طرف خدا آمده ام و رسول خدا هستم من شما را دعوت می کنم و ... و پیامبر شروع کردند به دعوت. سران قریش خندیدند و گفتند ما را دعوت کرده ای این حرف ها را بگویی! اگر راست میگویی این درخت را پیش خود ببر و بگو که پیش تو بیاید، آن درخت از جایش کنده شود و پیش شما بیاید ما ایمان می آوریم. پیامبر اشاره به درخت کردند و فرمودند اگر به خدا و به رسالت من ایمان داری به اذن خدا بیا اینجا امیر المومنین می فرمایند درخت شاخه و برگهایش را به حالت خشوع آویزان کرده بود و با خضوع آمد جلو پیامبر ایستاد. بعد گفتند اگر راست می گویی بگو این درخت نصف شود و نصفش به جای خودش برگردد. پیامبر دوباره دستور داد و درخت به سر جایش برگشت. دوباره گفتند بگو نصف دیگرش هم برود و بچسبد. نصف دیگرش هم چسبید اما ایمان نیاوردند. امیرالمومنین الله اکبر گفتند و سران شروع به خندیدن به امیر المومنین کردند و گفتند مگر که یک همچین بچه هایی به تو ایمان بیاورند.
" والله جعل لکم الارض بساطا لتسلکو منها سبل فجاجا" راه را برایتان هموار کرد و زمین را به اندازه قرار داد نه محکم نه غیر استوار؛ "قال نوحٌ رب انهم عصونی" خدایا اینها نافرمانی من را کردند." واتبعوا من لم یزدهُ ماله و ولدهُ الا خسارا" " لهم قلوبٌ لا یفقهون بها و لهم اعینٌ لا یبصرون بها و لهم آذانٌ لا یسعمون بها " چشم دارند نمی بینند. گوش دارند نمی شنوند، " اولئک کالانعام بل هم اضل" اینها از حیوان پست ترند."لا تذرن آلهتکم و لا تذرن ودّا" در آخر نفرین کرد و نفرین هم گرفت.
مثل امام حسین(ع) مگر ایشان خودشان را معرفی نکردند؟ گفتند: حسین بن علی ابن ابی طالب، مادرم فاطمه زهراست(س)، پدر بزرگم رسول خداست؛ من به شما ضرر و زیانی زده ام ؟ من با شما جنگی کرده ام؟ نه! خودتان دعوت کرده اید و من آمده ام؛ نمی خواهید می روم.
در ادامه، به رغم حضور استاد حاج منصور ارضی، مداح اهل بیت علیهم السلام حاج محمود کریمی که مهمان شب 27 بیت الزهرا سلام الله علیها بود، روضه را آغاز کرد و مرثیه سرایی نبود و سپس حاج مصطفی روحانی به عزاداری پرداخت.
باز یل آمده است،معنی حی علی خیر العمل آمده است
او غزال حرم است،تا قصیده بشود مثل غزل آمده است
نوجوان است ولی،ادبش گفت که از روز ازل آمده است
تازه داماد حسین،در حقیقت سفر ماه عسل آمده است
شتر سرخ کجاست،پسر سد شکن جنگ جمل آمده است
هدفش از ره بود،در پی کشتن این حداقل آمده است
به خدا با رزمش،طرز جنگیدن سقا به نظر آمده است
یک نفر جنگیده،نعره حیدری از چند محل آمده است
لشگر از خواب پرید،بی مهابا همه گفتند اجل آمده است
بزودی منتشر می شود