آیا اصرار بر دعای شهادت صحیح است؟

کد خبر: 46302
مؤمن باید همیشه جانش کف دستش باشد هر وقت گفتند بیا تقدیم کن، تقدیم کند اما نباید بگوید خدایا من را زود شهید کن! برعکس باید دعا کند که خدایا من را در جهاد اکبر نگهدار و رشدم بده و بالا ببر و وقتی‌که خواستی من را ببری با شهادت ببر.
وارث :حجت‌الاسلام شیخ محمدحسن وکیلی از اساتید جوان درس خارج حوزه علمیه مشهد در طی گفتاری که در ایام محرم سال جاری در حسینیه هنر مشهد مقدس ایراد نمودند، به بیان نکته‌ای مهم و کاربردی پیرامون موضوع «شهادت‌طلبی» پرداختند که خلاصه‌ای از آن در ادامه می‌آید:

 

یکی از نکات تربیتی که باید خیلی دقت کنیم این است که به هر مسئله‌ای همان‌قدر توجه کنیم که ائمه(علیهم‌السلام) همان‌قدر مایه گذاشته‌اند و هر چیزی را همان‌قدر پررنگ کنیم که ائمه(علیهم‌السلام) پررنگ کرده‌اند. یکی از مسائلی که در بین ما گاهی مواقع از جای خودش چند قدمی بالاتر می‌رود، موضوع شهادت‌طلبی است.

 

شما وقتی در متون دینی می‌کنید، می‌بینید حب شهادت جزو شاخصه‌های مؤمن است یکی از دعاهای مؤمن « و قتل فی سبیلک، فارزقنی/ خدایا روزی من کن که در راه تو کشته شوم» اما شهادت‌طلبی به معنی مرسوم فعلی در فرهنگ دینی ما آن‌قدر پررنگ نیست، بلکه برعکس شما بارها شنیده‌اید که رسول اکرم(صلی‌الله علیه و آله و سلم) از جنگ برگشتند و گفتند «رجعت من الجهاد الاصغر و بقی علیکم الجهاد الاکبر» از جنگ کوچک برگشته‌ای و جنگ بزرگ هنوز مانده است. یعنی این جنگی که تیر و سنان دارد و تیر و گلوله، این‌ها از نگاه رسول اکرم(ص) جنگ کوچک است و جنگ بزرگ چیز دیگری است.

 

ما وقتی به یک مفهومی زیاد تکیه بکنیم و از مفهومی که شریعت زیاد به آن تأکید کرده است، غفلت نماییم این‌ها در تربیت انسان در دید کلان مسائل را بالا و پایین می‌کند و رفتارها و عکس‌العمل‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد. ما در دستورات دینی نداریم که شما دعا و اصرار کنید که خدایا الا و باالله من را شهید کن! در ادعیه واردشده از ائمه اگر نگاه کنید می‌بینید که این بزرگان در بین صد مورد دعاهای خود، گوشه‌ای هم برای شهادت دعا می‌کنند. چرا؟ چون محور و ملاک در تربیت دینی خدامحوری و خدا طلبی است. حالا خدا طلبی انسان گاهی موارد مصداقش می‌شود شهادت. مؤمن باید همیشه جانش کف دستش باشد هر وقت گفتند بیا تقدیم کن، تقدیم کند اما نباید بگوید خدایا زود من را شهید کن! برعکس باید دعا کند که خدایا من را در جهاد اکبر نگهدار و رشدم بده و بالا ببر و وقتی‌که خواستی من را ببری با شهادت ببر. ولی انسان اگر زودتر شهید شد زمانی که هنوز طهارت نفسش به حد عالی نرسیده است برود، طبیعتاً به آن درجات و مقامات هم نمی‌رسد.

 

شهدا را هم اگر نگاه کنید می‌بینید آن‌هایی که در میدان جهاد اکبر موفق بودند، در میدان جهاد اصغر هم که شهید دهند خیلی کارشان درست بود. برخی از آن‌ها حتی ممکن است اسم و رسم هم نداشته باشند اما وقتی اثری یا کتابی از شرح زندگی آنان عرضه می‌شود می‌بیند انسان را تکان می‌دهند. مثلاً زندگی شهید ابراهیم هادی که کسی حتی اسمش را هم نمی‌دانست را وقت مطالعه می‌کنید می‌بینید چقدر در زندگی خود جانفشانی کرده است. مردم به این‌ها پس از شهادتشان هم که متوسل می‌شوند، حاجت می‌گیرند. یعنی ببینید که این‌ها چقدر در آن دنیا دستشان باز است و مقام و درجاتی دارند و تصرف می‌کنند. لذا اصل و اساس خدامحوری است.

 

وقتی تمرکز را بر جهاد اصغر و شهادت و شهادت‌طلبی گذاشتیم، یعنی جهاد اکبر کمرنگ و فراموش‌شده است. خیلی‌ها هستند که حاضرند در میدان جهاد اصغر حاضر شوند اما در جهاد اکبر خواهند لغزید. کسانی را داشته‌ایم که در میدان جنگ در دل آتش و معرکه وارد شدند اما وقتی در میدان زرق‌وبرق دنیا وارد شدند، دنیا آن‌ها را دزدید. پس باید پایه خدامحوری را محکم کنیم و آن‌وقتی است که اگر گفتند جانت بده، تقدیم خواهیم کرد، آن‌وقت که گفتند مال خود را بده، درنگ نخواهیم کرد.


منبع: ضمیمه استانی روزنامه جوان


/1102101305