حجت الاسلام تاج لنگرودی: هیچ موقع استجابت دعا دلیل بر این نیست که انسان به مقام رسیده است
جلسه هفتگی مکتب الشهدا با سخنرانی حجت الاسلام تاج لنگرودی و مداحی کربلایی مرتضی عطاران برگزار شد
وارث: جلسه هفتگی مکتب الشهدا با سخنرانی حجت الاسلام تاج لنگرودی و مداحی کربلایی مرتضی عطاران برگزار شد.
در ادامه متن سخنان حجت الاسلام تاج لنگرودی را می خوانید:
تقسیم بندی گروه های مختلف در هنگام دعا کردن
آیه 202 قرآن مجید می فرماید: «فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَّقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا» یعنی همه هدف این افراد این است که دنیایشان آباد شود و به خدا عرض می کنند: خدایا به ما دنیا بده. حالا ممکن است از مقامات معنوی تقاضا کنند. خدای متعال نمی فرمایند: ما دعای این ها را اجابت می کنیم، شاید دعای این ها مستجاب بشود. هیچ موقع استجابت دعا دلیل بر این نیست که انسان به مقام رسیده است.
زمانی که مردم دچار خشکسالی و قحطی شدند سراغ فرعون آمدند و گفتند: چرا دعای ما را مستجاب نمی کنی و باران نمی فرستی؟ گفت: برای اینکه شما نافرمانی می کنید. فرعون هم چیزی از انبیاء علیهم السلام یاد گرفته بود و همان ها را اعمال می کرد. مردم بنا را بر این گذاشتند که دیگر خطا نکنند. خطا نکردند و دوباره باران نیامد. آمدند پیش فرعون و گفتند: ما که خطا نکردیم، پس چرا دیگر باران نمی آید؟
فرعون هم ریسکی کرد و گفت: یا کار ما می گیرد یا نمی گیرد. به مردم گفت: شب جمعه به میدان بیایید همه شما در مقابل من سر به سجده بگذارید و من را به عزت و جلالم قسم دهید تا باران را بر شما نازل کنم. در این فاصله هم به مامورانش دستور داد در میدان شهر یک جایگاهی درست کنند که وقتی در آن جایگاه قرار می گیرد مردم او را نبینند. شب جمعه همه چیز آماده شد و فرعون هم آمد. همه مردم سر به سجده گذاشتند.
فرعون هم در همان جایگاهش سر به سجده گذاشت. گفت: خدایا من که می دانم همه کاره تو هستی. مردم فکر می کنند باران به دست من است ولی من می دانم باران به دست تو است. خدایا آبروی من را نبر. من پیش مردم آبرو دارم. خدا هم دعای او را مستجاب کرد و باران مفصلی آمد و مردم فکر کردند از ناحیه فرعون است.
به جای اینکه فرعون ادب شود و این باران را وسیله قرار بدهد و باران را از جانب خدا بیان کند باز هم همان کارهای گذشته اش را کرد. جبرئیل علیه السلام به شکل یک انسان زمین دار در آمد و پیش فرعون رفت و گفت: من یک رعیتی دارم که اصلا حرف مرا گوش نمی دهد. فرعون گفت: تنبیهش کن.
جبرئیل علیه السلام گفت: می ترسم او را تنبیه کنم و مردم بگویند: طرف از موضع قدرت برآمده است و دارد رعیت خود را تنبیه می کند. فرعون گفت: من دارم به تو می گویم. گفت: به یک شرط. شرطش این است که بنویسی و به من بدهی. جبرئیل علیه السلام رفت تا زمانی که فرعون گرفتار رود نیل شد و جبرئیل علیه السلام نازل شد. به او گفت: این نامه را می شناسی؟ چقدر خدا به تو مهلت داد؟ اما به جایی که قدر این مهلت ها را بدانی و مردم را به خدا دعوت کنی دشمنی کردی.
«فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَّقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا وَمَا لَهُ فِي الآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَآ آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَّفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وَّقِنَا عَذَابَ النَّارِ أولٓئِكَ لَهُمْ نَصِيبٌ مِّما كَسَبُوا وَاللهُ سَرِيْعُ الْحِسَابِ»
لذا در این آیه خدا نمی گوید: ما دعای افراد را مستجاب نمی کنیم یا می کنیم. می گوید: در آخرت دیگر هیچ بهره ای برای آن ها نیست. ممکن است در این دنیا هر چیزی را که می خواهد خدا به او بدهد.
دسته دوم کسانی هستند که در دنیا می گویند: «رَبَّنَآ آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً». فرزند خوب از مصادیق حسنات دنیایی است. در روایت است که کسی که همسر خوب داشته باشد از مصادیق حسنات دنیایی است. به هر حال این ها در دنیا حسنه می خواهند. چون یکی از چیزهایی که آخرت خوب را می سازد حسنه دنیایی است.
حسنات دنیایی هم خیلی به انسان کمک می کند که به حسنات آخرتی برسد. گروه دوم کسانی هستند که هم در دنیا حسنه می خواهند و هم در آخرت حسنات آخرتی را می خواهند.
مثلا در دنیا یکی از حسنات با قناعت زندگی کردن است. خدا نمی فرماید: ما دعای این ها را در دنیا مستجاب می کنیم. می فرماید: هر چه را در این دنیا طلب کنند به آن می رسند. خداوند خیلی زود به حساب افراد رسیدگی می کند.
آیه 204 می فرماید: «وَ مِنَ النَّاسِ مَن يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ يُشْهِدُ اللّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ» کسانی هستند که وقتی می آیند و با ما حرف می زنند باعث تعجب و شگفتی ما می شود. خیلی خوب حرف می زنند. هبچ موقع خوب حرف زدن ملاک نیست. پیغمبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در آن روایت بسیار مشهور می فرماید: یکی از چیزهایی که خیلی ترسناک است و بر شما می ترسم که دامن شما را بگیرد، منافقانی است که عالمانه حرف می زنند. انسان تعجب می کند که چقدر این ها خوب حرف می زنند.
قرآن مجید می گوید: کسانی که خوب حرف می زنند باعث شگفتی ما می شوند اما حرف هایشان فقط خوب حرف زدن است ولی عملی در کار نیست. لذا قرآن می فرماید: «وَ مِنَ النَّاسِ مَن يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا» در این دنیا می بینید فرد خیلی خوب حرف می زند و باعث شگفتی شما می شود و جالب اینجا است که دارد حرف می زند قسم هم می خورد. جوری خدا را بر حرف خودش شاهد می گیرد که قرآن می فرماید: «وَ يُشْهِدُ اللّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ» دشمن ترین دشمنان این طور افراد هستند که عالمانه حرف می زنند اما شدیدترین دشمنان هستند.
آیه 205 بقره می فرماید: «وَ إِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيِهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللّهُ لاَ يُحِبُّ الفَسَادَ» و چون برگردد [يا رياستى يابد] كوشش مىكند كه در زمين فساد نمايد و كشت و نسل را نابود سازد و خداوند تباهكارى را دوست ندارد.
و در آیه بعدی می فرماید: «وَ إِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ» و چون به او گفته شود از خدا پروا كن نخوت وى را به گناه كشاند پس جهنم براى او بس است و چه بد بسترى است.
گروه چهارم درست است که یک مصداق اتمی دارد. ولی همه ما می توانیم جزء این گروه باشیم. کسی که تمام زندگی اش را در راه خشنودی پروردگار می دهد. نمی گوید جبهه بروم تا افتخاری در محل کسب کنم. این هدف او نیست. بلکه هدفش رضایت و خشنودی پروردگار است.
در آیه 207 می فرماید: «وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ» کسی که با خدا معامله می کند و از ميان مردم كسى است كه جان خود را براى طلب خشنودى خدا مىفروشد و خدا نسبت به [اين] بندگان مهربان است. عمل امیرالمومنین علیه السلام که در بستر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خوابیدند از این دست است. علی بن ابیطالب علیه السلام کسی است که نفس خودش را معامله کرد با رضایت و خشنودی پروردگار و در جای پیامبر صلی الله علیه و آله خوابیدند.
/1102101304