حجت الاسلام عبدالملکی: در توسلاتمان رنگ صلوات را پررنگ کنیم

مقدمه

ما در زندگی، خودمان را منتسب به مکتبی می دانیم. غالبا کسانی که خودشان را منتسب به مکتبی می دانند زیاد با آن سر و کاری ندارند. وظایف و تکالیفی که انجام می دهیم دقیقا مانند آن تعالیم انجام نمی دهیم. حضور در این جلسات برای این است که راه زندگانی را پیدا کنیم. ما فقط دغدغه مان زنده ماندن است و از رفتارهای دینمان به حداقل اکتفا می کنیم.

دین راه های مقابله با هدر رفت زندگی است. برنامه زندگانی دین، امام معصوم و پیامبر صلی الله علیه و آله هستند. ما قرار است خلیفه خدا در روی زمین شویم ولی برنامه هایی که به ما رسیده است را جدی نمی گیریم.

«فارجعوا الى رواة احاديثنا» هر جایی که گیر کردید بگویید امام معصوم من این را می گوید. یعنی اتصال به کل. تا به حال از خودت سوال کردی که چه چیزی یاد گرفته ای. تا به حال دو دو تا چهار تا کرده ای که ببینی در لحظه خطر تا کجا پیش امام هستی؟

امام صادق علیه السلام در سر جلسه درسشان فرمودند: از من چه چیزی یاد گرفته اید؟ یکی از شاگردان بلند شد و گفت: خلاصه چیزهایی که از شما یاد گرفته ایم هشت چیز است. جالب اینجا است که هر جمله ای که می گفت، آقا می فرمودند: آفرین!

ما هم اعتقادمان با اعتقاد شاگرد امام صادق علیه السلام یکی است؟ گفت: هر محبوبی حداکثر تا لحظه مرگ با محبوب خودش است. علم و سواد هم حداکثر تا لحظه مرگ با انسان است. در قبر علم دیگر به کار شما نمی آید.

گفت: آن چیزی که در این دنیا به کار من می آید عمل خوب من است. امام فرمودند: خوب چیزی را انتخاب کردی. دوباره گفت: یک عده را دیدم که به حسب و نسب خودشان افتخار می کنند. یک عده را دیدم که به مال و فرزند خودشان می نازند. فهمیدم به این چیزها نمی شود افتخار کرد، آن چیزی که خداوند فرمودند بالاترین است، میزان تقوا است. «إن أكرمكم عند الله أتقاكم»¹. باید به آن چیزی که خدا فرموده است افتخار کرد. گفت: من هم تلاشم را گذاشتم که به جای اینکه به حسب و نسب خودم افتخار کنم بدانم قیمت هر کسی به اندازه علاقه ای است که به امام حسن و امام حسین علیه السلام دارد. «قیمة کلّ امرءٍ ما یحسنه»².

حسب و نسب فایده ای ندارد. اگر می خواهم خودم را لوس کنم برای خدا می کنم. خدا دو جا می خندد وقتی که یک نفر را خدا بخواهد بالا بکشد و دیگران سعی کنند او را پایین بکشند و لحظه ای که خدا بخواهد او را پایین بکشد و دیگران بخواهند او را بالا بکشند.

امام صادق علیه السلام از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت نقل کردند و فرمودند: پیامبر صلی الله علیه و آله در شب معراج به یک ملک عجیب الخلقه رسیدند که هزار دست و هزار انگشت داشت و هزار بند داشت. ملک گفت: من همه چیز را می توانم بشمارم. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: جایی بوده است که نتوانی بشماری؟ آن ملک گفت: فضیلت صلواتی که بر تو می فرستند. در توسلاتمان رنگ صلوات را پر رنگ کنیم و از موانع فرج با صلوات بر محمد و آل محمد صلوات علیه و آله عبور کنیم.

/1102101304

پی نوشت:

1.    

آیه 13 سوره حجرات

2.    

نهج البلاغه، حکمت 81.