ماجرای جالب پنج ریالی از زبان آیت الله مجتهدی(ره)

کد خبر: 47452
وارث :آیت الله مجتهدی تهرانی نقل کرده است که آیت الله حاج میرزا علی مشکینی فرمودند: در ایامی که تحصیل می کردم یک روز ۵ ریال بیشتر پول نداشتم. روزی در خیابان راه می رفتم یکی از طلاب به من رسید و گفت: ۵ ریال داری به من قرض بدهی؟ با خود گفتم: اگر این پول را به او بدهم خود بی پول می مانم. ولی با خود فکر کردم که کار این بنده خدا را راه می اندازم؛ خداوند کریم است. پول را به او دادم. چند قدمی که رفتم؛ یکی از همشهری های من، از اهالی مشکین شهر به بنده رسید؛ با هم مصافحه کردیم. موقع خداحافظی پولی در دست من گذاشت و رفت. چون نگاه کردم؛ دیدم ۵ تومان است.
باز یکی از طلاب به من رسید و از من ۵ تومان قرض خواست. این دفعه نیز گفتم خدا کریم است. اکنون که این آقا معطل است؛ کار او را راه بیندازم. پول را به او دادم. چون مقداری جلوتر رفتم؛ یکی دیگر از همشهری های خود را دیدم. پس از مصافحه و احوالپرسی موقع خدا حافظی، پولی در دست من گذاشت و رفت. چند قدم جلوتر رفتم نگاه کردم دیدم ۵۰ تومان است.
ناگاه یاد این آیه شریفه افتادم که «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها». دیدم بار اول ۵ ریال داشتم. چون به یک نیازمندی قرض دادم؛ ۵۰ ریال خدای کریم رساند و چون ۵۰ ریال را قرض دادم؛ خداوند کریم در عوض ۵۰ تومان یعنی درست ده برابر رسانید.
ایشان فرمودند هر چه منتظر شدم و دعا کردم که کسی پیدا شود این ۵۰ تومان را قرض بگیرد بلکه ۵۰۰ تومان شود دعایم مستجاب نشد! (کتاب مردان علم در میدان عمل، جلد ۶)

منبع: تراز

/1102101305