بی توجهی به اطعام مسکین به تکذیب دین می انجامد
از این حدیث درمییافتم که پیوندی ژرف میان ایمان به خدا و رسیدگی به امور مردم وجود دارد. ایمان اسلامی ایمانی انتزاعی نیست که فقط مخصوص قلب و احساس آدمی باشد. ایمان اسلامی بیآنکه این ایمان در عمل و ذات و پیرامون آدمی و رسیدگی به امور مردم تجلی یابد، او را به آفرینندۀ هستی پیوند نمیزند. از حضرت علی (ع) پرسیدند که آیا پروردگارت را میبینی؟ او گفت: «پروردگاری را که نبینم عبادت نمیکنم.» سپس، از حضرت پرسیدند که با چشمان سر میبینی؟ او گفت: « دیدگان او را نمیبینند، اما قلبها با حقیقت ایمان او را میبینند.»
از این روایات درمییافتم که پیوندی ژرف میان ایمان به خدا و خدمت به مردم و تلاش برای سعادت آنان هست: «آنکه صبح میکند و به امور مسلمین اهتمام ندارد، مسلمان نیست.» اما در قرآن آیاتی به این صراحت ندیده بودم، با اینکه بارها پیش از این سورۀ ماعون را خوانده بودم. حقیقت این است که بنابر روایات قرآن گنجی است که شگفتیهایش پایانی ندارد و ژرفایش دستنیافتنی است. هرگاه انسان با آگاهی بیشتری قرآن را بخواند، مطلب نویی مییابد.
«أَرأیتَ الَّذِی یکَذِّبُ بِالدِّینِ.» آیا دیدهای کسی را که منکر دین است؟ کسی که خدا و رسولش و آخرت و احکام را انکار میکند؟ به طور طبیعی این عبارت تنبیهی برای جملۀ بعد است. «أَرأَیتَ» یعنی دوست داری که ببینی؟ اگر منکر دین را ندیدهای، من او را به تو نشان خواهم داد. اگر دوست داری کسی را ببینی که دین را انکار میکند، به کسی نگاه کن که یتیم را میراند و بر اطعام مسکین تشویق نمیکند. این عبارت بهترین تعبیر برای تأکید در زبان عربی و تأیید مساوات و برابری است. بنابراین، دور ساختن یتیم از خود و بیتوجهی به اطعام مسکین به تکذیب دین میانجامد و این همان معنای حدیث است: « کسی که شب را سیر میخوابد در حالی که همسایهاش گرسنه است، به خدا و آخرت ایمان ندارد.»
«یدُعُّ الیتِیمَ» چنان که میگویند به معنای دور ساختن و راندن و طرد یتیم است. منکرِ دین حق یتیم را نادیده میگیرد، بر اطعام مسکین تشویق نمیکند و زمینهای آماده نمیکند و کاری صورت نمیدهد. بنابراین، رعایت حال یتیم و مسکین از شروط دین است و از بنیانهای پذیرفتن ایمان. هر کس که این واجب عملی را منکر شود، خدا را انکار کرده و به او ایمان نیاورده و دین خدا را تکذیب کرده است. این بیان حجتی قاطع است که تعبیری بالاتر از آن نیست و جایی برای شک نمیگذارد: «أَرَأیتَ الَّذِی یُکَذِّبُ بِالدِّینِ فَذلِکَ الَّذِی یَدُعُّ الیتِیمَ وَ لا یَحُضُّ عَلی طَعامِ المِسکِینِ.» حقیقت این است که معنای درست ایمان به خدا و دین مستلزم رسیدگی و توجه به خلق خدا و امور جامعه و وضعیت مردم است، و در غیر این صورت ایمان در کار نیست. علت این است که ایمان به خدا معنای ایمان به آفرینندۀ جهان، خدای عالمِ عادلِ رئوفِ رازقِ رحیم است، خدایی که هر صفت نیکو و شایستهای از او آغاز میشود و به او نیز پایان مییابد، نقطۀ آغاز و پایان هر خیری. ایمان به خدا به این معنا مستلزم این است که ما به هستی بنیان نهاده شده بر حق و عدل، ایمان داشته باشیم، زیرا که صفات آفریننده بر آفریدهاش منعکس میشود.
گزیده ای از تفسیر «سوره ماعون» کتاب برای زندگی، صفحه 96-88