شیخ پرسید چرا آن مرغ را نکشتی؟
خداوند متعال در قرآن می فرماید:
أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى علق/14
آيا ندانست كه خداوند (همه اعمالش را) مىبيند؟
آینه:
ابوالقاسم محمد بن جنید ملقب به سید الطائفه، از بزرگان و مشاهیر عرفان است که حدود سی مرتبه پیاده به حج مشرف شده بود.
نقل است جنید مریدی داشت که او را از همه عزیزتر میشمرد و گرامیاش میداشت و دیگران به او حسادت می ورزیدند. شیخ از حسادت دیگر مریدان، آگاه شد . گفت: ادب و فهم او از همه بیشتر است. ما را نظر در ادب و فهم است، شما را امتحان می کنم تا معلوم گردد چه کسی در این باب از همه برتر است .
فرمود: بیست مرغ بیاورید و گفت: هر کس یک مرغ را بردارد و جایی که کسی او را نبیند، بکشد و بیاورد. همه رفتند و مرغها را کشتند و آمدند الا آن شخص که نزد جنید عزیزتر بود، که مرغ را زنده آورد.
شیخ پرسید چرا آن مرغ را نکشتی؟ آن شخص گفت: شما فرموده بودید که جایی باید مرغ را کشت که کسی نبیند، و من هر جا میرفتم حق تعالی را ناظر بر اعمالم میدیدم و جایی را پیدا نکردم خداوند متعال به آنجا احاطه نداشته باشد.
شیخ رو به اصحاب کرد و گفت: دیدید که فهم او چگونه است و فهم دیگران چطور؟ 1
شرمت ناید از خداوند جهان کو بود آگه اسرار و نهان
- با اقتباس و ویراست از کتاب حکایات پارسایان
/110200307