آموزه‌های اجتماعی امام حسن عسکری(ع) از دیدگاه آیت‌الله مکارم شیرازی

کد خبر: 48031
به مناسبت هشتم ربیع الثانی، آیت‌الله مکارم شیرازی در یادداشتی به بیان سلوک و آموزه های ناب اجتماعی در سیره امام حسن عسکری(ع) پرداخت.
وارث :در سالروز میلاد با سعادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام، لزوم تبعیت و پیروی از آموزه­ های ناب آن امام همام به ویژه در حوزۀ مسائل اجتماعی می‌تواند به عنوان ارتقای روش‌مندی زندگی اجتماعی در جامعۀ اسلامی مورد توجه قرار گیرد، زیرا اتفاق نظر در مسائل اجتماعى‏ از جمله موضوعاتی است که غالباً با بلاتكليفى و نابسامانى در جامعۀ اسلامی مواجه شده است[1]، لذا  از آنجا که اطاعت‏ انبيا عليهم السلام و ائمه معصومين علیهم السلام و جانشينان آنها پرتوى از اطاعت خدا ب شمار می‌­آید،[2]
از این رو بازتولید آموزه‌­های راهبردی در سیره وسلوک اجتماعی امام حسن عسکری علیه السلام با بهره‌گیری از اندیشه ­های ارزشمند آیت‌الله مکارم شیرازی می­‌تواند در نوع خود موجبات تأثیرات عمیق در زندگی اجتماعی مردم را در جامعۀ اسلامی فراهم نماید که در ادامه به مخاطبان گرامی ارائه می‌شود.

آخرت گرایی در پرتو خدمت به مردم

بی‌تردید خدمت‏ به خلق به عنوان توشه‏ اى مهم براى آخرت‏ مطرح است،[3] زیرا كارى كه در خدمت‏ جامعه و در مسير منافع اجتماع باشد عين زهد و توجه به آخرت‏ خواهد بود،[4] لذا امام‏ عسكرى‏ عليه السلام در روایتی می­ فرماید؛ «دو خصلت است كه بالاى آن چيزى نيست. يكى ايمان به خداوند و دوّمى نفع رساندن به برادران دينى و انسانى».[5]
در تبیین این روایت ارزشمند باید گفت شخص پرهيزگار وقتى ببيند مردم مشكل دارند، خود را به زحمت مى‏ اندازد و چه بسا بى‏خوابى را بر خود تحمل مى‏ كند تا مشكل آنها را حل كند. چنان عمل كرده كه وقتى مردم دچار مشكلى مى‏ شوند، خود به سوى او مى‏ آيند و گوئى او باز كننده گره و حلّال مشكلات است، دائماً به دنبال كارهاى مردم است، تا مردم راحت باشند، گرچه خود ناراحت باشد، ولى اين ناراحتى نه به خاطر امور دنيوى و وجهه پيدا كردن است، بلكه براى خدا و توشه برگرفتن براى آخرت است.[6] بی شک او به بقاء مى ‏انديشد و بقاء در آخرت است،[7] زیرا از آنجا که بينش او بينشى توحيدى است خدمت به خلق را بعد از عبادت خالق افضل چيزها مى‏ شمارد،  لذا بينش و انديشه او چنين عملى را به او توصيه مى ‏كند،[8] بدین ترتیب شخص پرهیزکار  به خواهش ­هاى نس امّاره اعتنا نمى‏ كند، تا برای راحتی مردم به سختى افتد، و صرفاً راحتى شخصی و فردی خود را  مايه ناراحتى مردم بر می­شمارد ، او ظلم به احدى نمى‏ كند و جز آسايش خلق به چيزى نمى انديشد.[9]

بلا و مصیبت؛ شاخصۀ کلیدی در  حصول نعمت

بی شک بسيارى از بلاها، نعمت­ های‏ بزرگى هستند كه ما از حقيقت آنها غافليم؛ به عنوان نمونه  بعضى بيمارى­‌هاست كه انسان در دوران عمر خود يك مرتبه به آن مبتلا مى‏ شود، ولى اثر آن اين است كه در وجود بيمار براى هميشه مصونيتى در مقابل آن بيمارى يا بيمارى‏هاى مشابه آن ايجاد مى‏ كند.[10]
هم چنین مصائب و مشكلات غفلت انسان را از بين مى‏برد. دشوارى‏ها در نگاه ابتدايى بلاست، اما اگر خوب به آن بنگريم نعمت‏ است. بنابراین بلاها يك درس آموزنده براى اجتماع انسانى محسوب می ­شوند.[11]
لذا امام حسن عسکری علیه السلام در روایتی می­فرماید؛« هیچ بلایی نیست؛ مگر اینکه در کنار آن نعمتی وجود دارد»[12].با تأمل در این حدیث پر معنا می ­توان گفت وقتی برای فرد یا جامعه مشکلی پیش می ­آید، در کنار آن آثار نیکی هم پیدا می­شود؛ به عنوان مثال جنگ تحمیلی بلای بزرگی بود اما سبب شد که نیروی نظامی ایران، قویترین نیروی نظامی منطقه شود.[13]هم چنین شجرۀ طیبۀ بسیج با این دامنه وسیع، سپاه با قدرت، ارتش با وسعت از دستاوردهای جنگ تحمیلی بوده است.[14]
از همۀ این موارد مهم­تر می­توان به تحریم­های ظالمانۀ دشمنان نظام اشاره نمود، گرچه تحریم ­ها می­تواند به عنوان بلا ومصیبت برای یک ملت مورد نظر باشد لیکن  دستاوردهای بزرگ و مناسبی برای کشور داشته است.[15] لذا با تعمّق در کلام امام عسکری علیه السلام باید اذعان کرد نباید در برابر بلاها، حالت انفعالی و منفی اتخاذ نمود بلکه حالت اثباتی باید به خود گرفت.[16]

لزوم تحقق عدالت اجتماعی در نظام اسلامی

واژه عدالت‏ از جمله مولّفه­ هایی است كه همه در پی تحقق آن اند، و به عنوان نخستين شرط پویایی نظام جامعه اسلامى شمرده مى‏شود ولى كمتر كسى از حكمرانان و زمامداران تاريخ توانسته‏ اند آن را اجرا كنند جز انبيا و اوصيا كه همواره در خط عدالت اجتماعى‏ گام برمى ‏داشتند، هرچند هميشه با موانعى روبرو بودند.[17] زیرا عدالت محدوده‏اى ندارد و تمام امور فردى و اجتماعى‏ جامعه انسانى را دربر مى‏ گيرد[18]
هم چنین  اصل «عدالت‏» در قران به عنوان زيربناى همه قوانين اجتماعى‏ مورد نظر قرار گرفته است‏[19] زیرا از مهمترين مسائلى كه اسلام روى آن تكيه مى‏ كند، مسأله حفظ حقوق و اموال مردم و بطور كلى اجراى عدالت‏ اجتماعى‏ است.[20] اینچنین است که  يكى از اهداف بعثت انبيا عدالت‏ اجتماعى‏ است‏[21] و مهم‏ترين پايه جامعه انسانى را عدالت اجتماعى‏ تشكيل مى‏ دهد.[22]
از این رو  باید گفت  مسأله عدالت‏ اجتماعى‏ در زمينه مسائل اقتصادى هميشه مهم‏ترين مشكل جوامع انسانى بوده است.[23]زیرا به يقين مال و ثروت، بهترين وسيله براى نيل به اهداف والاى انسانى، كمك به دردمندان و كمك به پيشرفت علم و دانش و برقرار ساختن عدالت‏ اجتماعى‏ و ساختن بناهاى خير و مانند آن است؛[24] لذا عدالت اجتماعى در بعد اقتصادى از نظر اسلام به دو طريق قابل دستيابى است:
1. تأمين زندگى متوسط و قابل قبول اجتماعى براى نيازمندان.
2. جلوگيرى از انباشته شدن فوق العاده ثروت در دست توانگران.[25]
حال با این تفاسیر امام حسن‏ عسكرى‏ عليه السلام درباره ويژگى‏‌هاى مردم آخرالزمان می­‌فرماید: «أغنياءهم يسرقون زاد الفقراء؛ توانگرانشان، توشه فقيران را مى ‏دزدند».[26]
نباید فراموش نمود فلسفۀ امامت عبارت است از تحقق بخشيدن برنامه ‏هاى دينى اعم از حكومت به معنى وسيع كلمه، و اجراى حدود و احكام خدا و اجراى عدالت‏ اجتماعى است‏ [27]لذا اگر انسان­هائى در گذشته و حال، غصب حقوق ديگران كنند و روزي ­هاى آنها را به ظلم از آنها بگيرند دليل بر عدم تأمين روزى از ناحيه خدا نيست، بلکه  علاوه بر مسأله تلاش و كوشش، وجود عدالت‏ اجتماعى‏ نيز شرط تقسيم عادلانه روزي­ها است.[28]
با تعمّق در کلام نورانی امام حسن عسکری علیه السلام می ­توان دریافت، اجراى عدالت‏ اجتماعى‏ و تقسيم عادلانه ثروت، ريشه بسيارى از مفاسد اجتماعى که از تنازع و كشمكش بر سر اندوختن ثروت­ها و استثمار طبقات ضعيف... ، سرچشمه مى‏ گيرد، ریشه کن خواهد کرد؛ و شايد رقم بزرگ فساد و ظلم در هر جامعه‏ اى از رهگذر استثمار طبقت مستضعف است؛ که با از ميان رفتن ريشه اصلى، شاخ و برگ­ها خود به خود مى‏ خشكد.[29]
بنابراين، براى تأمين عدالت‏ اجتماعى‏ و حمايت از قانون و افراد ستمديده، مقام مسؤولى لازم است تا بر اعمال مردم نظارت كند و در اجراى قوانين بكوشد و آن مقام مسؤول حكومت اسلامى است.[30]هم چنین  رسانه‏ ها می­توانند به عنوان چشم و گوش دولت و ملت، سودجويان را تعقيب، شناسايى و معرفى كرده و از زيان‏رسانى آنان به اقتصاد كشور جلوگيرى مى‏كنند.[31]

تقیّه وحدت آفرین، ضامن حیات اجتماعی تشیع

بدیهی است مسأله «كتمان اعتقاد باطنى» و «پيشگيرى از زيان و ضررهاى معنوى و مادى» عنصر اصلى تقيه‏ را تشکیل می دهد،[32] که برای پيشبرد اهداف مقدس اجتماعی و الهی و در تضاد با منافع شخصی است، [33] زیرا در برخی موارد موج فتنه به قدرى قوى است كه مؤمنان اگر بخواهند با آن به مقابله برخيزند نابود مى‏ شوند و غير آنها كه خود را كنار مى‏كشند سالم مى‏مانند. در چنين مواردى نبايد نيروها را بيهوده از دست داد، بلكه بايد آنها را حفظ كرد و منتظر فرصت مناسب بود. اين همان چيزى است كه شاکلۀ اصلى تقيه‏ را در مسائل اجتماعى‏ تشكيل مى‏دهد، که بر مولفۀ حفظ نيروها و انتظار فرصت مترتب است.[34] بدین نحو که بسيار اتفاق مى‏افتد كه فرد يا افرادى با اظهار عقيده باطنى، براى هميشه از صحنه مبارزات اجتماعى‏ طرد مى‏ شوند، بدون آن كه نتيجه‏ اى در برابر اظهار عقيده خود گرفته باشند. در اين جا عقل و منطق حكم مى‏ كند كه گرفتار احساسات بى‏ دليل كه نتيجه ‏اش به هدر رفتن نيروهاست نشوند و نيروها را براى موقع لزوم حفظ كنند.[35]
در روایتی از  امام حسن‏ عسكرى‏ عليه السلام مى‏ خوانيم: «مَثَلُ مُؤْمِنٍ لَاتَقِيَّةَ لَهُ كَمَثَلِ جَسَدٍ لَارَأْسَ لَهُ‏؛ مثل انسان با ايمانى كه تقيّه را كنار بگذارد، همانند بدنى است كه سر نداشته باشد».[36]،[37]
با تأمل در کلام گهربار امام حسن عسکری علیه السلام می توان گفت؛ «سر» فعال‏ترين عضو پيكر و پركارترين قسمت‏هاى بدن انسان و حساس‏ترين بخش وجود هر شخص است، و به تعبير ديگر، سر نگاهدارنده تمام دستگاه‏ هاى بدن و ضامن بقاى فعاليت‏ هاى آنهاست که اصل تقیه نیز این کارکرد را در حفاظت و صیانت از حیات اجتماعی جوامع بشری ایفا می ­کند.[38]

رشدو کمال اجتماعی در گرو صیانت از حقوق دیگران
گفتنی است  اداى‏ حقوق ديگران تنها يك مسأله اخلاقى و انسانى نيست؛ بلكه يك اصل مهم اجتماعى‏ است كه آرامش و سلامت اجتماع در گرو آن می ‏باشد.[39] از این رو  پايبند بودن به تعهدات و حفظ و اداى‏ امانات از جمله مهمترين پايه‏ هاى نظام اجتماعى‏ بشر است و بدون آنها هرج و مرج در سرتاسر جامعه پدید خواهد آمد، [40]
لازم به ذکر است در آموزه­‌های اجتماعی امام حسن عسکری علیه السلام مسأله تقيّه و اداى حق برادران مسلمان به عنوان دو فريضه بزرگ در كنار هم قرار داده گرفته است لذا آن حضرت مى‏ فرمايد: «وَ أَعْظَمُهَا فَرْضَانِ قَضَاءُ حُقُوقِ الْأَخوَانِ فِى اللَّهِ وَ اسْتِعْمَالُ التَّقِيَّة مِنْ اعْداءِ اللَّه‏ ؛ از همه آن فرايض مهم‏تر دو چيز است حقوق برادران دينى را ادا كردن و به كار بردن تقيّه در برابر دشمنان خدا».[41]
از اين تعبير نورانی می توان اینگونه تعبیر نمود  كه يك نوع رابطه و پيوند نزديك ميان اين دو موضوع وجود دارد، به نحوی که با تأمل در این فراز مهم می­ توان به این نکته اذعان کرد که  مسأله تقيّه همانند اداى حقوق ديگران يك مسأله اجتماعى است، زيرا در پرتو آن نيروهاى پراكنده حفظ و ذخيره و به موقع بسيج مى‏‌گردد و از حقوق آحاد جامعه صیانت خواهد شد.[42]

سخن آخر
در خاتمه باید به کلام نورانی امام حسن عسکری علیه السلام در ترسیم مهمترین راهبرد اجتماعی تشیع  یعنی پیروی از سنت­ها و اوامر و نواهی ائمۀ اطهار علیهم السلام در تحقق سبک زندگی اسلامی اشاره نمود که فرمودند؛ «إن شيعتنا هم الذين يتبعون آثارنا و يطيعونا فى جميع أوامرنا و نواهينا.... شيعيان ما كسانى هستند كه از سنت­ هاى ما پيروى كرده و تمام اوامر و نواهى ما را اطاعت مى‏كنند، پس اينان شيعيان ما هستند و اما كسانى كه در بسيارى از چيزهايى كه خداوند واجب كرده، ما را مخالفت مى‏ كنند از شيعيان ما نيستند ....[43].
مطابق فرمايش امام علیه السلام كسانى كه سنت­ ها را زنده بدارند و تمام اوامر و نواهى را عمل كنند، آنها شيعه هستند، به عنوان مثال سنت ائمه عليهم السلام اين بوده است كه بدون واسطه شب­ها به در خانه نيازمندان رفته و به آنها كمك مى ‏كردند. سنت ديگر آنها تواضع و ملايمت در مقابل برخوردهاى خشن بود، يعنى دفع سيئه به حسنه مى ‏كردند.
 بدین ترتیب با توجه به اين روايت، انسان اميدوار شده و مى‏‌فهمد كه بايد براى شيعه بودن خيلى زحمت كشيد، چرا كه محب بودن آسان و شيعه بودن مشكل است و ما در ابتداى راه هستيم و بايد از آنها كمك بخواهيم تا شيعه شويم.
 

 پی نوشت‌ها:
[1] تفسير نمونه ؛ ج‏3 ؛ ص437.
[2] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج‏5 ؛ ص622.
[3] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏9 ؛ ص459.
[4] خطوط اقتصاد اسلامى ؛ ص32.
[5] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج‏2 ؛ ص590.
[6] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج‏2 ؛ ص589.
[7] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)، ج‏2، ص: 590.
[8] همان.
[9] همان.
[10] پاسخ به پرسش­هاى مذهبى، ص: 63
[11] آفريدگار جهان ؛ ص256.
[12] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی ،درس خارج فقه ،مسجد اعظم قم، 1/7/1394.
[13]،  همان.
[14] همان.
[15] همان.
[16] همان.
[17] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏15 ؛ ص713.
[18] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏15 ؛ ص487.
[19] قرآن و آخرين پيامبر : تجزيه و تحليل مستدل و گسترده اى درباره عظمت و اعجاز قرآن از دريچه هاى گوناگون ؛ ص263.
[20] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج‏1 ؛ ص565.
[21] اهداف قيام حسينى ؛ ص16.
[22] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان ؛ ص81.
[23] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏2 ؛ ص345.
[24] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏12 ؛ ص644.
[25] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج‏2 ؛ ص338.
[26]  مستدرك الوسائل، ج 11، ص 380، ح 13308، از حديقة الشيعه اردبيلى.
[27] تفسير نمونه ؛ ج‏1 ؛ ص438.
[28] يكصد و هشتاد پرسش و پاسخ ؛ ص625.
[29] حكومت جهانى مهدى (عج) ؛ ص276.
[30] پاسخ به پرسش­هاى مذهبى ؛ ص602.
[31] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج‏2 ؛ ص308.
[32] تقيه ؛ ص3.
[33] تقيه ؛ ص19.
[34] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏7 ؛ ص259.
[35] پيدايش مذاهب ؛ ص77.
[36] همان مدرك، ج 28، ح 2.
[37] تقيه ؛ ص15.
[38] تقيه ؛ ص15.
[39] يكصد و پنجاه درس زندگى (فارسى) ؛ ص35.
[40] تفسير نمونه ؛ ج‏14 ؛ ص200.
[41]وسائل الشيعه، ابواب امر به معروف و نهى از منكر، باب 28، ح 1.
[42] تقيه ؛ ص16.
[43] مشكات هدايت، ص: 44.

/1102101305