حجت الاسلام پناهیان: کسی که اهل تفکر نباشد نمی تواند دین داری کند+ گزارش تصویری

کد خبر: 48187
مراسم عزاداری روز شهادت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها با سخنرانی حجت الاسلام پناهیان و مداحی حاج حسین رجبیه در حسینیه حق شناس برگزار شد
وارث: مراسم عزاداری روز شهادت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها با سخنرانی حجت الاسلام پناهیان و مداحی حاج حسین رجبیه در حسینیه حق شناس برگزار شد.

در ادامه متن سخنان حجت الاسلام پناهیان را می خوانید:

حجت الاسلام پناهیان:

لازمه دین داری

یک سلسله رفتارها مخالف دین داری است اگر ویژگی هایی رعایت شود دین داری خیلی جذاب خواهد بود. اگر کسی روی آن ویژگی ها کار نکرده باشد خود به خود این ویژگی ها را خواهد یافت. دین اقتضا دارد که آدم ها عمیق باشد. اگر کسی بخواهد با گرایش های سطحی خودش نگاه کند و هر چیزی را فقط به ظاهرش نگاه کند نمی تواند آدم دین داری باشد. دین نیاز دارد که اولاً آدم ها عمیق باشند، عمیق که شدند راحت می پذیرند.

حساب و کتاب کردن

اگر کسی زیرک یا حساب گر نباشد نمی تواند آدم دین داری باشد. در جامعه مان یک چیزی که خیلی تاسف بار است و باید به آن فکر کرد دوران دبیرستان فرزندانمان است. ما بدجوری داریم زندگی می کنیم. ایراد به نظام آموزش و پرورش است. باید در همین سن متوجه این شود که یک لقمه نان زحمتی در آن است. پولش را جمع کند و یادداشت کند که چقدر مانده است. اگر حساب و کتاب نکند نمی تواند دین دار باشد.

حساب و کتاب غذا خوردن و دستشویی رفتن دست بچه ها نمی آید. با غذا نباید آب خورد او این را نمی داند و حساب و کتاب چند سال بعد خود را نمی کند. حساب و کتاب اینکه من غذا خوردم چند وقت بعد باید به دستشویی بروم؟ قدیم ها زندگی طبیعی تری مردم داشتند. زندگی شان با فعالیت های طبیعی برای زنده ماندن درگیر بود. امکانات به اندازه امروز نبود و این ها خودشان تربیت کننده بود و زندگی را راحت تر می کرد.

امام صادق علیه السلام می فرمودند: سر سفره حتماً باید سبزی باشد. می فرمودند: من سر سفره ای که سبزی نباشد نمی نشینم. امام صادق علیه‌السلام با این چه کار دارند؟ چرا هزاران حدیث درباره نحوه غذا خوردن داریم؟ برای اینکه وقتی ما حساب و کتاب در غذا خوردن دستمان بیاید برای حساب و کتاب قیامت حاضر می شویم.

امام صادق علیه السلام فرمودند: حیوانات نیازی ندارند که غذای خودشان را آماده کنند این انسان است که باید غذای خودش را آماده کند. ما بحثمان سر این است که ویژگی های شخصیتی پایه های دین داری هستند. پایه های دین داری که خراب شوند دیگر نمی شود دین را استوار کرد. این ها آدم را آماده می کنند که دین داری کند. انسان ها اکثراً میل به خوب شدند دارند. سطح خوب شدنمان باید خیلی افزایش پیدا کند. کسانی که می خواهند خوب شوند چرا کم خوب می شوند. این ها ناشی از همان صفات طبیعی است.

حضرت حجت عجل‌الله‌تعالی‌فرجه وقتی ظهور کنند همین کار را می کنند صفات پایه ای در شخصیت مردم را تقویت می کنند. یک روایتش این است که شما برو کار کن اگر کم آوردی آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه برای شما جبران می کند. در این صورت آدم خیلی اخلاقش خوب می شود. دیگر سر کسی را نمی بُرد.

حضرت صفات و رفتارهای پایه ای را درست می کنند. این بحثی که دارم عرض می کنم خیلی مفصل است. بعضی ها می گویند پس شما با این حرف ها می خواهید بگویید فرهنگ از دین مقدم است! بله فرهنگ مقدم تر است.

فرهنگ

جامعه پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله جامعه ای بود که خیلی فرهنگ داشتند. مثلاً می خواستند پیامبر صلی الله علیه و آله را بکشند گفتند: نصفه شب حمله نکنیم زن و بچه اذیت می شوند. در فرهنگ مردم مکه بد بود که به زن و بچه بی احترامی کنند. بت پرستان موسم حج که میشد پیامبر صلی الله علیه و آله را آزاد می گذاشتند و می گفتند موسم حج است و نباید با او کاری داشته باشیم. این قدر فرهنگ داشتند که می گفتند تا بزرگ آن قوم اجازه ندهد ما نمی توانیم پیامبر صلی الله علیه و آله را بکشیم. اگر این ها این فرهنگ را نداشتند که سال اول پیامبر صلی الله علیه و آله را می کشتند.

قدیم ها دزدها هم فرهنگ داشتند. فرهنگ پایه است. اگر نباشد نمی شود کاری کرد. فرهنگ را راحت تر از دین می شود رواج داد. دین خیلی عمیق است. به قیامت می خواهد آدم را متصل کند. دین آدم را به باطن عالم می خواهد متصل کند. دین می خواهد بگوید این در و دیوار ذکر می گویند.

دین خیلی عمیق است. عالم ذر را اگر کسی یادش بیاید در کلاس اول است. دین خیلی سخت است ولی فرهنگ آسان تر است. آقا که بیایند سراغ کسانی می روند که ابتدائیات زندگی را رعایت می کنند. اهل کرم و بخشش هستند.

یکی از خصلت های پایه ای تفکر است. آدم در زندگی اش برای فکر کردن برنامه داشته باشد. کسی که اهل تفکر نباشد نمی تواند دین داری کند. دین داری برایش سخت می شود و مزه دین داری را نمی چشد. اگر آدم از دین داری خوشش نیاید یک دفعه از دین دارها بدش می آید. بعد بدون دلیل عداوت پیدا می کند. آدم باید از دین لذت ببرد و راحت دین داری کند. یکی از صفات پایه ایش این است که آدم به تفکر عادت داشته باشد.

در بحث تفکر گفتیم به چند چیز فکر نکنیم. ما تا فکر می کنیم یا منفی بافی می کنیم یا خیال بافی. خیال بافی مثبت بافی غلط است و منفی بافی هم که همان منفی بافی است. مثبت بافی غلط نکنیم. الکی خودمان را خوشحال نکنیم. خدا دوست دارد ما واقع نگر باشیم. مثلا می گوید: ان شالله پنجاه سال دیگر زنده باشیم! نه تو 50 سال بهت نمی آید. حسرت گذشته را نخور "الخیر فی ما وقع".

نگران آینده نباش. آیت الله بهجت رحمة الله علیه می فرمودند: بچه هیچ وقت نگران غذای فردایش نیست. می داند مادر و پدرش برای او فراهم می کنند. ایشان می فرمایند اگر ما این قدر به خدا اعتماد داشتیم هیچ وقت نگران فردا نمی شدیم. خیلی حرف منطقی و قشنگی است. منفی بافی نسبت به دیگران که در فکر می رود که درباره من چه فکری کردند یا درباره دیگران فکر منفی می کند.

روایت است که اگر کسی زیاد به لذت فکر کند لذت طلبی بر او غلبه خواهد کرد. لذا نهی شده است. لذائذ را اگر بهشان فکر کنید مهم تر از آن چه که هستند در ذهن شما شکل می گیرند. انحراف و حسادت پدید می آید. در بهترین ماشین ها بنشیند فوقش خیلی لذت داشته باشد یک هفته است بعدش مثل همان ماشین قراضه خودت است. اصلا در دنیا زیاد نمی شود لذت برد. لذت بردن در دنیا غالباً مثل کشیدن نان روی شیشه عسل است.

یکی دیگر از موضوعاتی که می گویند بهش فکر نکنید معصیت است. معصیت را خصوصاً اگر لذت حرام باشد موجب لغزش انسان می شود و انسان در آن می افتد.

یکی دیگر از چیزهایی که نباید زیاد به آن فکر کرد چیزهایی است که دوست داریم. می فرماید: چیزهایی را که دوست داری زیاد در موردش فکر نکن. این کار محبت به او را زیاد می کند و محبت که زیاد شد از تعادل خارج می شود. مقدرات انسان گاهی برای محبت های زیاد خود آدم پدید می آید و مشکلاتی برای آدم پدید می آید از جانب همان محبتی که پیدا کرده است. زیادی محبت داشته باشی از جانب همان ازدواج لطمه می خوری.

حالا محبت زیاد نداشته باش. دوست دارم این طور شود و اگر هم نشد زیاد به آن فکر نکن. این طور دیگر ضربه ای نمی خوری. خدا آدم را با همان چیزی که به آن محبت دارد مبتلا می کند. چون زشت است پیش خدا آدم به چیز دیگری اهمیت بدهد.

در ارتباط با امور دنیایی این طور نباید فکر کنیم. فکر و ذکر چیزهایی را که دوست داریم را نکنیم که محبت زیادی می شود و محبت که زیاد شد ضربه می خوریم. این ها را که نداشته باشیم برای فکر کردن در موضوعات خوب آماده می شویم.

تفکر کردن به امور خوب

عبادت در نماز و روزه زیاد خواندن نیست، عبادت در زیاد فکر کردن به امر خدا است. روایات زیادی در باب تفکر است و اینکه چقدر تفکر برای انسان لذت بخش است. می فرماید: دو رکعت نماز با تفکر بخوانی بهتر است از رکعات زیادی که شما بدون تفکر بخوانید یا می فرماید: زیاد فکر کردن چقدر نورانیت برای انسان ایجاد می کند. هر کسی که می خواهد توفیق کارهای خوب را پیدا کند یک کمی در مورد آن کار خوب تفکر کند بعد توفیقاتش زیاد می شود. یکی از موضوعات فکری ما مشخص شد.

می آمدند به پیامبر صلی الله علیه و آله می گفتند: ما وقتی پیش شما هستیم حالمان خوب است ولی وقتی از پیش شما می رویم این حالمان از بین می رود. حضرت فرمودند: اگر آن حال برایتان می ماند که مثل عیسی بن مریم علیه السلام روی آب راه می رفتید. خدا یادش نمی رود. فکر خوب و مخلصانه کن. خدا زمین و آسمان را زیر و رو می کند که این فکر تو محقق شود. فکر خوب آدم را به عمل می کشاند. عمل را بساطش را برای انسان باز می کند.

به چه چیزهایی فکر کنیم؟

از امام صادق علیه السلام پرسیدند که در چه موردی فکر کنیم؟ می فرمود: بروید در مورد مرگ فکر کنید. به قبرستان و خانه های خراب شده بروید و به ساکنانشان بگویید: کجا هستید؟ ببینید جواب شما را نمی دهند. یک روزی اینجا زندگی می کردید. ما در مورد مرگ مطلع نیستیم.

در مورد نعمت های خدا هم باید فکر کرد. چه چیزی قدرت فکر کردن انسان را کاهش می دهد؟ موسیقی و تلویزیون و اخیراً موبایل. به صورت طولانی مدت، آدم را درگیر می کند و نمی گذارد به چیزی فکر کند. کتاب خواندن هم یکی از روش هایی است که خیلی انسان را به فکر کردن وا می دارد. مخصوصاً کتاب قصه از عرفا و اولیای خدا یا شهدایی که کتاب هایی درباره شان بیرون می آید. این ها را بخوانید. هیچ کدام از ما زندگی مان از زندگی رهبر انقلاب مشغول تر نیست. ایشان کتاب های زیادی را مطالعه می کنند و کتاب خواندن قدرت تفکر را بالا می برد.  

خدا برای چه نعمت داده است؟

خدا نعمت ها را از نعمت وجود گرفته تا همه نعمت های دیگر را به ما داده است چون ما را دوست داشته است. فکر کردن عبادت است. اینکه برای چه نعمت داده است هم مهم است. یک نفر خدمت امام صادق علیه السلام آمد و یک حرف بی فکر زد و گفت: اگر همه دنیا را به من بدهند من محبت شما را نمی دهم. خوب فکر نکرده بود. می گوید: دیدم آقا چهره اش غضب ناک شد. من که حرف خوبی زده بودم. گفتم: آقا من حرف بدی زدم؟ آقا فرمود: چرا محبت ما را با دنیا مقایسه کردی؟ اصلا چرا مقایسه کردی؟ تو فکر کن با محبت ما به نعیم ابد می رسی.

/1102101304

حجت الاسلام پناهیان: