حجت الاسلام پناهیان: جایی که می دانی به نفعت نیست بی دینی نکن

کد خبر: 48952
جلسه هفتگی هیئت شهدای گمنام با سخنرانی حجت الاسلام پناهیان و مداحی حاج میثم مطیعی برگزار شد

وارث: جلسه هفتگی هیئت شهدای گمنام با سخنرانی حجت الاسلام پناهیان و مداحی حاج میثم مطیعی برگزار شد.

در ادامه متن سخنان حجت الاسلام پناهیان را می خوانید:


حجت الاسلام پناهیان:


بعضی وقت ها آدم بی دینی می کند و برایش بد تمام می شود و از اول هم معلوم است. کسی می آید و از دین خدا دست بر می دارد و می گوید به ضررم تمام می شود مثلا امام حسین علیه السلام را رها می کند و می گوید من نمی خواهم کشته شوم. این از کسی که بی دینی می کند و چیزی هم گیرش نمی آید خیلی بهتر است.

آیا کسانی هستند بی دینی کنند در حالی که هیچ نفعی از بی دینی نبرند؟ بله. ما می خواهیم در این جلسه از دین داری دست برداریم. اگر جایی به ضرر ما هم بود باز هم باید بی دینی کنیم؟ کسانی که ملت ها را نابود می کنند کسانی نیستند که به خاطر منافعشان دست از دین بردارند. منافعی هم گیرشان نمی آید. برای چه این قدر نادانی می کنی؟ به یک دلیلی بی دینی کن که بی ارزد. اگر نمی صرفد بی دینی نکن. با منطق و عقلانیت با این ها مواجه می شویم. دقایق آخر اباعبدالله الحسین علیه السلام به عمر سعد فرمودند: تو بعد از من زیاد عمر نمی کنی. به خاطر ری می خواهی مرا بکشی؟ ری گیرت نمی آید ولی من بهترین باغ های مدینه را به تو می دهم. چرا می خواهی مرا بکشی؟ به ضررت می شود.

هر جا به نفعت بود بی دینی کنی بی دینی کن ولی جایی که به نفعت نبود بی دینی نکن. خود به خود نصف اصلی بی دینی هایت از بین می رود و نورش آن بی دینی های دیگر را درست می کند. این حرف را جور دیگری هم می شود زد. اگر جایی نیاز به گناهی نداشتی آن گناه را انجام نده. همه گناهان را ترک کن.

گناهی که احساس نیاز می کنی آن قدر قباحت ندارد به گناهی که احساس نیاز نمی کنی. پس چرا انجام می دهی؟

از امام رضا علیه السلام پرسیدند چرا موجود زناکار را اعدامش می کنند ولی اسلام به او کافر نمی گوید ولی به تارک الصلاة کافر گفته می شود؟ امام فرمودند: او شهوت بر او غلبه کرد و رفت گناه کرد ولی نماز نخواندن چه کیفی دارد؟ آیا این قشنگ نیست؟ تو چقدر کیف کردی نماز نخواندی؟ نماز نمی گذارد تو عمل زشت انجام دهی و کم کم تاثیر خودش را می گذارد.

آن جایی که دین خدا را کمک نمی کنی و به ضررت هم نیست اینجا گناهش سنگین تر است. عذاب بیشتری می بینی و ضربه اش برای جامعه سنگین تر است.

هر جایی که فکر کردی گناه به نفعت است اشتباه کرده ای. خداوند کسی را از چیزی نهی نکرده است مگر اینکه به آن احساس نیاز کند. دیدی گناه است بگو من این را لازم ندارم. اشتباه فکر می کنی. گناه هیچوقت به نفع آدم نیست. در روایت است که گناه انسان را از منافع خودش دور می کند. خدا شاهد است که از لذت دور می شوی. خداوند متعال به چیزی امر نکرد مگر اینکه کمک کند. تو اشتباه می کنی که فکر می کنی سخت است. ولی در عین حال ما حرف اول را دوباره تکرار می کنیم. یک جایی می گویی با انجام این گناه به این منفعت می رسم ولی اصلش این است که آسایش با گناه فراهم نمی شود. ولی جهنم و ضرر اگر فکر می کنی به نفعت است باشد. جایی که می گویی به نفعم نیست آنجا چرا گناه می کنی؟

منافقینی که دنبال این هستند که نزد کافران عزیز شوند چه چیزی به نفعشان است؟ بعضی از آدم ها سیاست مدار می شوند و از جایی که تحویلشان می گیرند غش می کنند. امام کسی بود که اصلا عزت پیش دشمنان اسلام را نمی خواست. یک زمانی ما صحبت می کردیم و غیر متدینین جذب می شدند من گفتم می خواهم با آدم خوب ها صحبت کنم که خوب ها بهتر شوند و بدها را هم خوب کنند. مواظب دل هایتان باشید.

کافرها خیلی دست به مسخره کردنشان خوب است. اولین حرفی که خدا به پیامبرش موقع تبلیغ دین زد این بود که فرمود: برو و تبلیغ دین را شروع کن و مسخره کردن ما هم شروع خواهد شد و از تمسخر کردن نترس. بعضی از منافقین در مدینه می خواستند پیش یهودی ها عزیز شوند. می گفتند: یا رسول الله اگر این طور رفتار کنید خیلی بهتر است!

در این انقلاب بعضی ها عزتشان را خیلی راحت پیش امام از دست می دادند که پیش ضد انقلاب عزت پیدا کنند.

زبیر تنها کسی بود که در واقعه سقیفه شمشیرش را در آورد و از امیرالمومنین علیه السلام و فاطمه زهرا سلام الله علیها دفاع کرد. زبیر کسی بود که حضرت زهرا سلام الله علیها به امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: اگر می بینی نمی توانی وصایای مرا به تنهایی اجرا کنی از زبیر کمک بخواه. زبیر کسی بود که رسول خدا صلی الله علیه و آله در مدح او سخن گفته است.

امیرالمومنین علیه السلام زبیر را در جنگ جمل کنار کشید و به او فرمود: یادت است که پیش رسول خدا صلی الله علیه و آله رفتیم و ایشان به تو فرمود: تو در یک بیابانی جلوی علی می ایستی، این کار را نکن؟ گفت: یادم آمد. حضرت فرمود: این همان بیابان است. در فکر فرو رفت و کار داشت تمام می شد. گفت: برگردم زن های بصره مرا مسخره می کنند. آقا فرمودند: فکر کن. برگشت و گفت: نمی خواهم دیگر بجنگم. پسرش به او گفت: جا زدی؟ ترسیدی؟ زبیر هم برای اینکه نشان دهد نترسیده است به عنوان اولین نفر حمله کرد. او حمله می کرد و لشگر خودشان را کنار می کشیدند. وقتی کشته شد آقا خیلی متاسف شد. زبیر نفرین شد. خدا بهت عزت می دهد خدا به تو شهرت می دهد. من می گویم کار درست را بکن. یک جایی بنا شد راه حق را بروی برو، خدا به تو عزت می دهد.

/1102101304

حجت الاسلام پناهیان: