آیا تفاوت زن و مرد در قصاص با آموزه‌های قرآنی سازگاری دارد؟

کد خبر: 49125
آیات قرآن سخنی از تفاوت زن و مرد در قصاص و دیه به میان نیاورده است، اما میان این دو در احکام اسلامی تفاوت وجود دارد. این موضوع چگونه با آموزه‌های قرآنی سازگاری دارد؟
وارث: پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، به حقوق زنان از زاویه‌هاى دیگر توجه شد و این نگاه، بسیار ژرف و همه سویه و راهگشا و کمال آفرین بود و با آنچه غرب می‌گفت و در پى گستراندن آن به دیگر سرزمین‌ها بود، فرق اساسى داشت.

این نگاه ویژه انقلاب اسلامى به حقوق زنان و به آزادى و تساوى آنان، سبب شد شمارى از باورمندان به فرهنگ و نهضت غرب، برانگیخته شوند و این حرکت را با آن قالبى که می‌شناختند سازگار نیابند و بپندارند که حقوق زنان در انقلاب اسلامی و دین اسلام نادیده گرفته می‌شود.

شبهاتی که در این راستا درباره حقوق زنان مطرح می‌شوند معمولا مواردی هستند که با خط کش تفکر غربی اندازه گیری شده و در نهایت منجر به زیر سؤال بردن نگاه اسلام به زن می‌شود و با توجه به اهمیت مسئله زن به عنوان 50 درصد مهم از جوامع بشری و احترامی که جنس مرد نیز برای او قائل است، این شبهات ضربات سختی بر پیکره اعتقادات مسلمانان و علاقه‌مندان به اسلام می‌تواند وارد کند.

شبهاتی که در خصوص احکام و حقوق قصاص و دیه بین زن و مرد که به عنوان تبعیض از نگاه غیراسلامی مطرح می‌شود.

شبهه: آیا تفاوت زن و مرد در قصاص با آموزه‌های قرآنی سازگاری دارد؟

الف) بر اساس آیه یازدهم سوره مبارکه نساء، جرم قتل نفس، جنایتی بر ضد تمامی بشریت است:

« ... مَنْ قَتَلَ نَفْسَا بِغَیرِ نَفْسٍ أوفَسادٍ فِی الأَرضِ فَکانَّما قَتَلَ النَّاسَ جمیعاً...»

هر کس نفسی را بدون حق قصاص و یا بی‌آن‌که فساد و فتنه‌ای در روی زمین کند به قتل رساند مثل آن باشد که همه مردم را کشته است.

حق حیات سرچشمه همه حقوق انسانی و حقوق دیگر فرع بر آن است، پس قتل عمدی جرمی بزرگ است که قرآن آن را به‌طور مطلق جنایت بر ضد حیات همه بشر توصیف می‌کند و فرقی بین قتل زن و مرد نمی‌گذارد؛ از این‌رو، شدیدترین مجازات را دارد.

ب) مطابق آیه شریفه مجازات قصاص در جرائم عمدی بر ضد اشخاص سبب حیات جامعه انسانی می‌شود:

«وَلَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاةٌ یَاْ أُولِیْ الأَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»

ای صاحبان خرد! حکم قصاص برای حفظ حیات شماست تا مگر از قتل یکدیگر بپرهیزید.

مفسران، نهفته بودن حیات و زندگی در قصاص را تفسیر کرده‌اند که یادآوری قصاص در بسیاری از موارد از ارتکاب جرم جلوگیری می‌کند، به‌علاوه ناتوانی پرداخت نصف دیه از جانب اولیای زن مقتوله، بسیاری از جنایتکاران را در ارتکاب جرم جرأت می‌بخشد. بنابراین باید گفت که قصاص فقط در مردان موجب حیات است و این مطلب با اصل قرآنی که قصاص نفس را در قبال نفس، موجب حیات می‌داند، متعارض است.

برابر این آیات در جرم‌انگاری جرائم بر ضد تمامیت جسمانی و حیات قلمداد شدن مجازات قصاص در این نوع جرائم تفاوتی بین زن و مرد نیست.

ج) برخی آیات بر قصاص نفس در برابر نفس و قصاص عضو در برابر عضو دلالت دارند، بدون اینکه فرقی بین زن و مرد بگذارند:

1- «وَکَتَبْنَا عَلَیْهِمْ فِیهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَیْنَ بِالْعَیْنِ وَالأَنفَ بِالأَنفِ وَالأُذُنَ بِالأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ...»

و در تورات بر بنی‌اسرائیل حکم کردیم که نفس را در مقابل نفس قصاص کنند و چشم را به مقابل چشم و بینی را به بینی و گوش را به گوش و دندان را به دندان و هر زخمی را قصاص خواهد بود.

2- « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصَاصُ فِی الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالأُنثَى بِالأُنثَى...»

ای اهل ایمان برای شما حکم قصاص کشتگان چنین معین شد که مرد آزاد را در مقابل مرد آزاد و بنده را به‌جای بنده و زن را به زن قصاص توانید کرد.

از عموم «النفس بالنفس» و «الحر بالحر» استفاده می‌شود که از نظر قرآن زن و مرد با هم برابرند و در مقابل یکدیگر بدون هیچ قید و شرطی قصاص می‌شوند.

هرچند لحن ظاهری آیه (45 سوره مائده) صورت اخباری دارد، ولی با توجه به آیات بعدی می‌توان فهمید که این احکام از زمره احکامی است که مورد تصدیق و تأیید شریعت‌های بعدی یعنی شریعت مسیحیت و اسلام نیز هست.

برخی دیگر نیز می‌نویسند:

قرآن فقط به ذکر کلیات موضوع اکتفا کرد و صرفاً از اصل دیه و قصاص نام برد، اما هیچ‌گاه خون زن را نصف خون مرد حساب نکرد.

لذا روایات بیان‌کننده تبعیض بین زن و مرد در قصاص و دیه، معارض با این آیات است و مطابق اخبار ردّ، این نوع از روایات را باید کنار گذاشت و از عمل به آن خودداری کرد.

پاسخ:

این شبهه از چند جهت قابل نقض و پاسخ‌گویی است:

نخست: مشروط کردن قصاص مرد در مقابل زن به پرداخت نصف دیه، منافاتی ندارد با اینکه جرائم ارتکابی بر ضد تمامیت جسمانی زن جنایت بر ضد تمامی بشر تلقی شود و مجازات قصاص حیات‌بخش باشد، زیرا این اثر مربوط به اصل مجازات قصاص است و این مجازات در ارتکاب این‌گونه جرائم بر ضد زن پیش‌بینی شده است. به‌ویژه آنکه طبق نظریه مختار در این تحقیق، در صورت اعسار دارنده حق قصاص از پرداخت مازاد دیه و تقاضای قصاص، مازاد دیه از بیت‌المال پرداخت می‌شود.

دوم: بر فرض که در آیات قرآن سخنی از تفاوت زن و مرد در قصاص و دیه به میان نیامده باشد و تنها اصل حکم قصاص و دیه و کلیات آن بیان شده باشد، لیکن منابع احکام که منحصر به کتاب الهی و آیات آن نیست، روایات نیز از دیگر منابع احکام در شریعت اسلام است. بسیاری از احکام، کلیاتش در قرآن آمده و جزئیات و شرایط آن توسط روایات تبیین شده است. مثل حد سرقت و حد زنا در بخش جرائم و مجازات، جهاد و امربه‌معروف و نهی از منکر در بخش سیاسی ـ اجتماعی و نماز و روزه در بخش عبادات. قصاص و دیه نیز اصل و کلیات آن در قرآن آمده و جزئیات و شرایط آن در روایات بیان شده است. این روایات که صحیح و متواتر نیز هستند اطلاق آیات را مقید می‌کنند.

سوم: با اندکی تأمل در اصل اطلاق و تقیید به این حقیقت منتقل می‌شویم که روایاتی مانند صحیحه حلبی که قصاص مرد در برابر زن را مقید به پرداخت نصف دیه مرد می‌کنند، مخالف و معارض آیه شریفه «النفس بالنفس» نیستند. زیرا تخالف و تعارض سه قسم است: تعارض به‌صورت تباین، تعارض به‌نحو عموم و خصوص من وجه و تعارض به شکل عموم و خصوص مطلق. دامنه پیام اخبار طرد روایات مخالف قرآن، دو قسم اول و دوم را ـ که تعارضشان مستقر داردـ شامل نمی‌شود. زیرا عرف عقلا هیچ‌گونه تعارضی بین دلیل مطلق و مقید نمی‌بیند، بلکه دلیل مقید را قرینه و مفسر دلیل مطلق می‌شمارد.

بر فرض که بپذیریم عنوان مخالفت با کتاب از نظر مراد استعمالی (معنای حقیقی و معروف بین مردم و موضوع له) نسبت به عموم و خصوص مطلق نیز فراگیر باشد، لیکن با توجه به قرینه موجود در اینجا ناگزیریم که اخبار طرد را در مقام کشف از مراد جدی (معنای مدنظر متکلم) تنها بر مخالفت تباینی و عمومی و خصوص من وجه حمل کنیم. قرینه این است که همان معصومانی که اخبار ردّ را بیان فرمودند، به‌ضرورت فقه در صدها مورد عموم و اطلاق آیات قرآنی را تخصیص و تقیید زده‌اند. بدین‌سان معلوم می‌شود روایاتی که قصاص مرد در برابر زن را مشروط به پرداخت نصف دیه مرد می‌کنند تعارضی با آیه 45 سوره بقره ندارند. علاوه بر اینکه اگر اخبار ردّ را شامل تعارض بدوی بدانیم، صدها نقض روشن بر آن وارد می‌شود، چه اینکه اکثر احکام الاهی تنها اصول کلی آن در قرآن بیان شده و قیود و شروط آن در ضمن روایات به صورت مخصص و مقید ارائه شده است.

چنان که شیخ انصاری تصریح می‌کند: قرائن فراوانی دلالت می‌کند بر اینکه مراد از مخالفت با کتاب در اخبار رد، صرف مخالفت با عموم یا اطلاق کتاب نیست. این مطلب برای کسی که کمترین تتبعی را داشته باشد، روشن است.

/1102001307