حجت الاسلام علوی تهرانی: محبت حضرت فاطمه(س) در صد موقف از مواقف قیامت سودمند است+ گزارش صوت و تصویر

کد خبر: 49775
شب شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها با سخنرانی حجت الاسلام علوی تهرانی و مداحی حاج سید مجید بنی فاطمه در مسجد حضرت امیر علیه السلام برگزار شد

وارث: شب شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها با سخنرانی حجت الاسلام علوی تهرانی و مداحی حاج سید مجید بنی فاطمه در مسجد حضرت امیر علیه السلام برگزار شد.

در ادامه خبر متن سخنان حجت الاسلام علوی تهرانی را می خوانید:



حجت الاسلام علوی تهرانی:

میل به بقا


طبیعت و ساختار طبیعی انسان مبتنی بر علاقه به طول عمر است. دوست دارد جاویدان باشد. این علقه را در مباحث فطرت هم به قاعده حب بقا از آن یاد می کنند. به همین دلیل است که نسل انسان فرزند پسر را بیشتر دوست دارد به جهت اینکه خودش را در پسرش می بیند. بیشتر دوست دارند فرزندان در کسوت پدر باقی بمانند. به دنبال غذاهایی هستند که طول عمرشان را زیاد کند و ورزش هایی می کنند. بر خلاف همه این حرف ها که انسان دوست دارد جاودان بماند یک روزی پایان عمر همه است. وقتی این آیه "هر کسی بر روی زمین است فانی است" نازل شد، ملائکه جشن گرفتند. گفتند: قاعده از بین رفتن اهل زمین نازل شد. تا اینکه این آیه نازل شد: "هر موجودی چشنده مرگ است." آنگاه ملائک گفتند: مرگ و هلاکت ما هم صادر شد. طبیعت انسان، بقا را دوست دارد.


آدم ها دوست دارند هزار سال زندگی کنند ولی قرآن می فرماید: هر کسی که روی زمین است و هر موجودی فانی است. مرگ اصلا آسان نیست. شتری است که در خانه همه خوابیده است. ورزش می کردی که دچار مرگ نشوی ولی همان چیزی که از آن فرار می کردی رسید. قرآن می فرماید: سختی جان دادن فرا رسید.


سختی های مرگ


چه سختی هایی برای مرگ وجود دارد. امیرالمومنین علیه السلام که در فصاحت و بلاغت عین کلام خدا حرف می زند بیانشان این است که: برای مرگ سختی هایی است. هولناک تر و ترسناک تر از این که بشود از آن یاد کرد. یعنی سختی مرگ را در غالب الفاظ نمی شود بیان کرد. مردمی که در دنیا عقلشان تابع شهواتشان است و مادی فکر می کنند نمی توانند عمق مطلب را درک کنند. در برخی از روایات می گویند سختی های جان دادن هزار تا است. چقدر تاثیر در وجود انسان می گذارد. در یک روایت می گویند: سختی جان دادن یکی اش معادل 100 ضربه شمشیر است در حالی که تو زنده هستی. حد میانی اش را 300 ضربه شمشیر و حد پایانی اش را 3000 ضربه شمشیر می گویند. در حالی که تو انسانی هستی که در دنیا از سوزن آمپول فرار می کنی.


پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: آنچه را که انسان از اخبار مُردن می داند اگر چهارپایان می دانستند هرگز از چهارپایان گوشت پروار پیدا نمی کردید. وقتی سکرات مرگ بر هر کسی می آید آن آدم به آدم محتضر تبدیل می شود. آن آدم حرکاتی را انجام می دهد که اطرافیانش نمی فهمند. او دارد با سکرات و سختی ها دست و پنجه نرم می کند و اطرافیانش درباره سنگ قبر و ... سخن می گویند.


در حدیثی آمده است که در حالت احتضار یکی از چیزهایی که اتفاق می افتد این است که ملک الموت می آید. معصوم می فرماید: این قدر آن آدم محتضر اوضاعش به هم می ریزد که برای اینکه از این حالت دربیاید و یک ساعت به عمرش اضافه شود حاضر است اگر همه دنیا برای او بود آن را به جناب عزرائیل بدهد و او یک ساعت به او وقت بدهد تا کوتاهی هایش را جبران کند. جناب عزرائیل به او اجاز نمی دهد. می گوید یک روز به من وقت بده. به او می گویند: تو روزها را از بین بردی. می گوید: یک ساعت به من وقت بده. جبران می کنم. می فرمایند: تو ساعت ها را از بین بردی و الان در یک ساعت چه کاری می خواهی انجام بدهی؟ این حسرتی است که حاضر است یک ساعت از آن خارج شود و معادلش حاضر است همه دنیا را بدهد.


مولایمان امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند: «إِنَّ ابْنَ آدَمَ إِذَا كَانَ فِي آخِرِ يَوْمٍ مِنْ أَيَّامِ الدُّنْيَا وَ أَوَّلِ يَوْمٍ مِنْ أَيَّامِ الْآخِرَةِ مُثِّلَ لَهُ مَالُهُ وَ وَلَدُهُ وَ عَمَلُهُ فَيَلْتَفِتُ إِلَى مَالِهِ فَيَقُولُ وَ اللَّهِ إِنِّي كُنْتُ عَلَيْكَ حَرِيصاً شَحِيحاً فَمَا لِي عِنْدَكَ فَيَقُولُ خُذْ مِنِّي كَفَنَكَ قَالَ فَيَلْتَفِتُ إِلَى وَلَدِهِ فَيَقُولُ وَ اللَّهِ إِنِّي كُنْتُ لَكُمْ مُحِبّاً وَ إِنِّي كُنْتُ عَلَيْكُمْ مُحَامِياً فَمَا ذَا لِي عِنْدَكُمْ فَيَقُولُونَ نُؤَدِّيكَ إِلَى حُفْرَتِكَ نُوَارِيكَ فِيهَا قَالَ فَيَلْتَفِتُ إِلَى عَمَلِهِ فَيَقُولُ وَ اللَّهِ إِنِّي كُنْتُ فِيكَ لَزَاهِداً وَ إِنْ كُنْتَ عَلَيَّ لَثَقِيلًا فَمَا ذَا عِنْدَكَ فَيَقُولُ أَنَا قَرِينُكَ فِي قَبْرِكَ وَ يَوْمِ نَشْرِكَ حَتَّى أُعْرَضَ أَنَا وَ أَنْتَ‏ عَلَى رَبِّك»1


فرزند آدم هنگامى كه در روز آخر زندگى دنيا و روز اول زندگى آخرت (هنگام مرگش) قرار گيرد مال و فرزندان و اعمالش در مقابلش مجسم مى‏شوند؛ رو به سوى مالش كرده و مى‏گويد: به خدا سوگند كه من بر تو حريص و بخيل بودم بر من چه بهره‏ اى دارى؟ مال گويد: از من به مقدار كفنت برگير، سپس به فرزندانش رو كرده و مى‏گويد: به خدا سوگند من شما را دوست داشتم و از شما حمايت مى كردم، چه بهره‏اى از شما دارم؟ فرزندانش مى‏گويند: ما تو را تا گورت همراهى كرده و در آن مى‏پوشانيم. سپس به عملش رو كرده و گويد: به خدا سوگند من در راه تو پارسائى كردم اگر چه بر من گران بود. اكنون چه بهره ‏اى از تو دارم، عملش گويد: من در قبر و در برخاستن از قبر همراهت هستم تا من و تو بر خدايت عرضه شويم.


امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند: برزخ برای کسی که در دنیا، آمرش نطلبیده است و مغفرت نخواسته است ترسناک است. در برزخ چه بلایی بر سر ما می آید؟ یکی اش فشار قبر است. حضرت امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند: از تنگی و سختی و تاریکی و تنهایی برزخ بترسید. یکی از سختی های شب اول قبر، فشار قبر است. برای همه است. امام صادق علیه السلام می فرمایند: از فشار شب اول قبر به خدا پناه می برم. کم هستند افرادی که فشار شب اول قبر نداشته باشند. این قدر فشار وارد می شود که دو استخوان پهلو را به هم نزدیک می کند.


وارد قیامت می شود. می فرماید: صور اسرافیل دمیده می شود و همه در عالم قیامت وارد می شوند. می بینی مردم تلوتلو می خورند در حالی که مست نیستند. لکن عذاب خدا خیلی سخت است و به وحشت افتاده اند. چه وحشتی؟ یکی از آن وحشت ها، وحشت سوال است. از هر کاری که کرده اید از شما سوال می پرسند. هر کاری هم که مخفی انجام داده باشید یا در فضای ذهنتان به آن فکر کرده اید هم حساب می کنند. شرک و سوء ظن را که بیرون نیاوردید. ولی همه آن ها را هم حساب می کنند.


محدث نوری داستانی را نقل می کند که کسی از دنیا رفت و خوابش را می بینند از او می پرسند اوضاع چطور است؟ می گوید: به لطف خدا خوب گذشت. بخاطر اینکه من یک روز ماه رمضان در مغازه رفیقم دانه گندمی را برداشتم و از وسط نصف می کردم وقتی که یادم افتاد روزه هستم آن را زمین گذاشتم. حالا اینجا از من سوال می کنند چرا آن گندم را نصف کردی؟ مگر برای تو بود؟


از عمری که کجا مصرفش کردی و جوانی ای که کجا آن را به باد دادی سوال می کنند. از مالی که از کجا به دست آوردی و مصرفش کردی سوال می کنند. یکی از سختی ها میزان است. وسیله سنجش عمل است. همه را محاسبه می کنند.


در روز قیامت یک عده با مار و عقرب محشور می شوند این ها افرادی هستند که فتنه گر بودند. یک عده سنگ بزرگی را بر گردن دارند و دائما سرشان روی زمین است این ها کسانی هستند که اموال مردم را غصب کرده اند. یک عده هستند که شکم هایشان آنقدر بزرگ است که نمی توانند حرکت کنند این ها رباخوار هستند. یک عده هستند که دست و پایشان بریده است این ها کسانی هستند که همسایه هایشان را اذیت می کردند. یک عده بودند که صورت هایشان به چرک و خون آلوده بود. حضرت می فرمایند: این ها کسانی هستند که تهمت می زدند. انسان این طور محشور می شود.


امام علی علیه السلام می فرماید: خدا گذر همه شما به جهنم را تضمین کرده است ولی خارج کردن را تضمین نکرده است. چون از صراط باید همه رد شوند و آن هم روی جهنم است. صراط بسیار لرزان و لغزنده است. از مو باریک تر است و از شمشیر تیزتر است. از شب تاریک تر است.


آیا نجاتی از این سختی ها وجود دارد؟ چه چیزی می تواند ما را نجات دهد؟ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به جناب سلمان فارسی فرمودند: «یا سلمانُ حُبُّ فاطمةَ یَنْفَعُ فی مائةِ مَوطنٍ ایسَرُ تلکَ المواطنِ: الموتُ و القبرُ و المیزانُ و المحشرُ و الصراطُ و المحاسبةُ2ای سلمان محبت فاطمه و دوست داشتن او در صد موقف و جایگاه از مواقف قیامت سودمند است، آسان ترین این مواقف: مرگ و قبر و میزان و محشر و (پل) صراط و موقف محاسبه اعمال است.


اینکه ما فاطمه زهرا سلام الله علیها را خیلی دوست داریم در آن 6 جا در امان هستیم. آن ها آسان ترین جا هستند. روز قیامت همه به فکر خودشان هستند. همه انبیاء علیهم السلام وقتی وارد محشر می شوند از خدا یاری می خواهند. ولی پیغمبر ختمی مرتب صلی الله علیه و آله که می آیند می فرمایند: خدایا با امت من چه میکنی؟ منادی می فرماید: چشمانتان را ببندید فاطمه زهرا سلام الله علیها می خواهد رد شود ایشان رد می شوند و به ایشان می فرمایند: وارد بهشت شوید. پیغمبر صلی الله علیه و آله می فرماید: فاطمه وارد بهشت نمی شود بر می گردد به صحرای محشر نگاه می کند و منادی صدا می زند این الفاطمیون؟ هر کسی به بهانه ای که دستش را بالا کند در رصد ایشان وارد بهشت می شود. پیغمبر صلی الله علیه و آله برگ برنده اش فاطمه است.


/1102101304

حجت الاسلام علوی تهرانی:

حجت الاسلام علوی تهرانی: محبت حضرت فاطمه(س) در صد موقف از مواقف قیامت سودمند است+ گزارش صوت و تصویر

پی نوشت:

  1.  الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏3، صص 232 و 231
  2. بحار الانوار، ج 27، ص 116