حجت الاسلام کرمی: سکوت امیرالمومنین (ع) بیشترین خدمت به اسلام بود
وارث: جلسه هفتگی هیئت روضة العباس علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام شیخ مصطفی کرمی و مداحی حاج اصغر دوستی و حاج حسین سیب سرخی برگزار شد.
در ادامه خبر متن سخنان حجت الاسلام شیخ مصطفی کرمی را می خوانید:
چطور با وجود امیرالمومنین علیه السلام، حضرت زهرا سلام الله به پشت در رفت؟
یک سوالی که ممکن است در ذهن نسل جوان ما به عنوان یک شبهه ی تاریخی مطرح شود، این است که چطور با وجود امیرالمومنین علیه السلام و 12 نفر از صحابی متحصن در خانه، حضرت زهرا سلام الله علیها پشت در آمد، و آن وقایع، فجایع و آسیبها و آفتها درباره بی بی واقع شد.
منشا سوال این است که متفاهم سیره و رویه اهل بیت علیهم السلام و آل الله، این است که بنات رسول خدا، زنان اهل بیت ورود به حوزه ی اجتماع نمی کردند، مگر این که ضرورت ایجاب کند و شرایط زمان و مکان اقتضا کند. چطور شد که بی بی سلام الله علیها به پشت در آمدند؟
درباره ی کسی صحبت می کنیم که وقتی به سیره ی ایشان مراجعه می شود، امری است که جز امور روشن بی بی است و نیاز به تفحص ندارد. درد بی بی این نبود که در مجمع، محضر، مرئی و ملعن، در مقابل دیدگان نامحرمان آنهم به آن مرتبه بیاید. درباره ی ما هم همینطور با اینکه غیرت حضرت امیرالمومنین علیه السلام را نداریم، درجه ای از حمیت و تعصب نسبت به ناموس را در قیاس با معصومین، نداریم. هیچ وقت اجازه نمی دهیم و نخواهد شد در جایی که تنش، اضطراب و زد و خورد وجود دارد، یک منطقه ی نا امن است، صحنه ای است که غیر ملائم با طبع زنانه است، اجازه ی ورود ناموسمان را نمی دهیم.
کسانی که خیلی هم اهل مسائل دینی و شرعی نیستند، خیلی هم مبادی شرع نیستند، حتی خارج از مرزهای ایران، راضی به ورود زنان خود نمی شوند. یک مساله ی دینی نیست.
حضرت زهرا سلام الله، با آن درجه حساسیت روی نامحرم، به پشت در رفتند؟
چطور می شود حضرت زهرا سلام الله علیها که دردانه ی هستی و درالتاج آفرینش است، به پشت در بروند. روزی که پیامبر صلوات الله علیه از دنیا میرفت به حضرت علی علیه السلام فرمود: هذه ولیة الله و ولیة الرسول. یعنی به حضرت زهرا سلام الله علیها فقط به چشم همسری نگاه نکن، این امانت خدا و رسول خداست. منهای ولیة الله بودن حضرت زهرا سلام الله علیها، برای امیرالمومنین علیه السلام ثقیل و سنگین بود که خودش حضور داشته باشد مع ذلک ناموسش در صحنه و معرکه بیاید، آن هم حضرت زهرا سلام الله علیها که از کور مادرزاد، حجاب و رو می گرفت. امّ مکتوم اعمی کور مادرزاد بود. وقتی خدمت پیامبر صلوات الله علیه آمد، حضرت احتجاب کرد. رسول خدا فرمود دخترم چشم او نمی بیند. حضرت زهرا سلام الله فرمود: و لکن یشم الریح؛ یعنی بو را استشمام می کند.
علی علیه السلام می فرماید: خدمت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بودیم، آن حضرت پرسید: چه چیزی برای زنان نیکو و رواست؟ حضرت فاطمه سلام الله علیها در پاسخ فرمود: «خیرٌ للنساءِ انْ لا یریْن الرّجال و لا یراهنّ الرّجالٌ1 ؛ بهترین (حالت) برای زنان این است (که بدون ضرورت) مردان نامحرم را نبینند و نامحرمان نیز آنان را ننگرند.
حضرت زهرا سلام الله علیها، تا این درجه حساسیت در مقابل نامحرم داشت. چطور ممکن است امیرالمومنین علیه السلام و صحابه باشند و بی بی با آن حساسیتی که داشت و حضرت امیر با آن غیرتی که داشت، اجازه داد حضرت زهرا سلام الله به پشت در برود؟
دلایل رفتن حضرت زهرا سلام الله به پشت در
اولا این دستور پیامبر صلوات الله علیه بود. ابن عباس از حضرت امیرالمومنین علیه السلام پرسید چطور این اجازه را دادی؟ حضرت فرمود: در جلسه ی خصوصی که با پیامبر درعنفوان جوانی داشتم، پیامبر به من فرمود: یا علی انفذ لما امرتک به فاطمة فقد امرتها باشیاء امر بها جبرئیل علیه السلام2؛ ای علی! آنچه را فاطمه بدان امر می کند، انجام ده؛ زیرا من چیزهایی را به او امر کرده ام که جبرئیل علیه السلام به آنها امر کرده است. پیامبر صلوات الله علیه به حضرت فرموده بود: اطاعت امر حضرت زهرا سلام الله علیها بر تو واجب است. حضرت علی علیه السلام به ابن عباس فرمود من میخواستم به جلوی در بروم اما حضرت زهرا سلام الله علیها اجازه نداد و من به یاد سخن پیامبر افتادم.
این یک دلیل از ناحیه حضرت علی علیه السلام بود. وقتی پیامبر صلوات اله علیه از دنیا رفت سه وصیت داشت. یک وصیت با عموم مردم بود که ستونهای مسجد گریه کردند. مردم به هم ریختند. راوی میگوید پیامبر صلوات الله علیه در حالی که پایش روی زمین کشیده میشد، فضل ابن عباس طرف چپ و امیرالمومنین علیه السلام طرف راست ایشان را گرفته بودند و در پله ی اول منبر نشستند. پیامبر صلی الله علیه فرمود: يَا أَيُّهَا النَّاسُ وَ اللَّهِ مَا مِنْ شَيْءٍ يُقَرِّبُكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ وَ يُبَاعِدُكُمْ مِنَ النَّارِ إِلَّا وَ قَدْ أَمَرْتُكُمْ بِهِ وَ مَا مِنْ شَيْءٍ يُقَرِّبُكُمْ مِنَ النَّارِ وَ يُبَاعِدُكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ إِلَّا وَ قَدْ نَهَيْتُكُمْ عَنْه3 اى مردم ! بخدا چيزى نبود كه شما را به بهشت نزديك و از دوزخ دور كند جز آنكه بدان دستورتان دادم ، و چيزى نبود كه شما را به دوزخ نزديك و از بهشت دور كند، جز آنكه از آن نهي تان كردم. من مسافر سفر آخرت هستم. علامت رفتنم هم این است که جبرئیل هر سال یک مرتبه نزول دفعی بر من داشت (قرآن را بر من عرضه میکرد)؛ ولی امسال دو مرتبه این امر صورت گرفته است و این دلیلی ندارد مگر اینکه اجل من نزدیک باشد.
یکی دیگر از وصیت ها درباره ی حق الناس بود. به مردم فرمود اگر حساب و کتابی با دیگران دارند، به خصوص مالی پرداخت کنند که کار آنها به آن طرف نکشد و در آخرت بسیار سخت است.
یکی از وصیت های ایشان به زنان خود بود، مواظب باشید تبرج جاهلیت نکنید. چوب حراج به آبرویم نزنید. حفظ حریم مرا داشته باشید. در اجتماع و کارهای سیاسی مداخله نکنید. چون یکی از زنان حضرت مطلقا به این وصیت ها عمل نکرد. به همین دلیل پیامبر صلوات الله علیه ضرورت دید این وصیت را داشته باشد.
وصیت پیامبر صلی الله در لحظات آخر عمر شریفشان
یکی دیگر از وصیت ها به شخص حضرت امیرالمومنین علیه السلام بود. 4 ملک مقرب نزد پیامبر صلوات الله علیه بودند. پیامبر فرمود: هذا جبرئیل، هذا میکائیل، این اسرافیل و این عزرائیل است. رتق و فتق و شئون این عالم با این ملائکه است. کار این عالم با ملائکه است. مسولیتهای مهم آفرینش با این ملائکه است. قرار است این علم تشریفاتی به تو منتقل شود. میدانی این ملائک برای چه آمده اند؟ این ملائک آمده اند تا از تو تعهد به صبر بگیرند. پیامبر صلوات الله علیه فرمود تا حالا اتفاقات و زد و خورد های دنیایی بوده، درگیری های فیزیکی، شدت و محنت دنیایی، گرسنگی، محاصره، شعب ابی طالب، بدر و حنین، خیبر و خندق بوده. اما آنچه بعد از من اتفاق می افتد عوامل معنوی است، که صبر بر اینها سخت است. آنچه که اتفاق می افتد از سنخ اتفاقات دنیایی نیست. به آنچه در این وصیت آمده است وفا کن، آن کس که خدا و رسولش را دوست دارد، دوست بدار و با هر که با خدا و رسولش دشمنی ورزد، دشمن باش و از آنان بیزاری بجوی و صبور باش و خشم خود را فرو خور، گرچه حق تو پایمال گردد و خمس تو غصب شود و هتک حرمت حرم تو کنند.
حق تو را غصب می کنند. یعنی خلافت به اشخاصی که غیر ذی صلاحند، انسانهایی که غاصبند و با کودتا سر کار می آیند. حضرت علی علیه السلام فرمود ما از اول دنبال این کار نبودیم (و بر آن می توانیم صبر کنیم). پیامبر صلوات الله علیه در ادامه فرمود: تهتک حرمتک. حرمت تو هتک می شود. حضرت فرمود اشکالی ندارد و صبر میکنیم. کسی که در محراب عبادت همه ی ملائک می آیند و تماشایش می کنند، خیلی کم محلی چند عرب برایش مهم نخواهد بود.
تا پیامبر صلوات الله علیه خواستند بگویند حرم تو نیز هتک حرمت می شود، حضرت علی علیه السلام با صورت به زمین افتاد. جبرئیل و میکائیل کمک کردند حضرت بایستد. پیامبر صلوات الله علیه فرمود علی جان باید تعهد به صبر بدهید، به ملائک فرمودند رهایش کنید. اما حضرت علی علیه السلام مجدد به زمین خورد. حضرت علی بعد از این جریان فرمود صبر می کنم.
شناساندن چهره ی واقعی جریان نفاق
جریان نفاق و کسانی که تظاهر به اسلام کردند و دکور و ویوی آنها اسلامی است بین مردم هم خودشان را با مهر و تسبیح جا زدند. غاصبان، ظاهر مردم فریب دارند. عوام فریبی کردند و به عنوان چهره های پسندیده مطرح هستند. آنها آمدند نگذارند غدیر عملیاتی شود. اما علی جان تو باید ذبح شوی و هزینه شوی. مهم ترین هدف آنها ایجاد اختلاف، تفرقه و شکاف در صف واحد مسلمین است.
بر خلاف آنچه که اهل سنت ادعا دارند. جریان سقیفه برای جلوگیری از اختلاف بوده و مصلحت ایجاب میکرد که در جامعه اختلاف ایجاد نشود. مهمترین عامل اختلاف همین ها بودند. می خواستند جنگ داخلی راه بیاندازند. اگر امیرالمومنین علیه السلام می ایستاد. افرادی هم که حضرت را ذی صلاح می دانستند و تکلیف شرعی خود می دانستند که از ولایت دفاع کنند. عواطف آنها غلیان کرده بود و مهار کردن این طیف طوفنده و هدایت کردن این موج مخالف کار آسانی نبود. باید مدیریت میشد. حضرت علی علیه السلام متانت به خرج داد.
خطر وقوع جنگ داخلی
نقش حضرت زهرا سلام الله علیها در این میان چه بود؟ 2 مساله برای حضرت زهرا سلام الله علیهاخیلی مهم بود. اول اینکه از وقوع جنگ داخلی جلوگیری کند. جمعیت متحصنی که در اعتراض به جریان سقیفه در خانه ی حضرت علی علیه السلام جمع شده بودند، اگر رها میشد مدینه را شخم می زدند و تسویه حساب می کردند. در جامعه ای که نسج و بافتش قومی و قبیله ای است، مردم شحه شحه هستند و اگر یک خون از طایفه ای بریزد تا قیام قیامت جمع نمیشود (از یکدیگر انتقام می گرفتند) باید مواظب میشدند خون از بینی کسی نیاید.
به عنوان مثال در فتح مکه پیامبر صلوات الله علیه می خواستند با کمترین هزینه ای انجام شود، باید مدیریتش می کرد. در نظام اسلامی باید با مخالف طوری برخورد میشد که مخالف تبدیل به معاند و معارض نشود.
حضرت زهرا سلام الله به حضرت امیرالمومنین علیه السلام فرمود علی جان تو نرو! من می روم! حضرت می فرماید من می خواستم نگذارم. اما حضرت زهرا سلام الله علیها دختر پیامبر است. مادر دو معصوم هست. خودش معصومه است. همه ی عالم به محوریت اوست. کسی است که پیامبر صلوات الله علیه دستش را بوسید. کسیکه پیامبر به او فرموده پدرت فدایت باد. ملائکه در محراب عبادتش می گفتند فاطمه جان ما مشتاق زیارت تو هستیم. اما حضرت امیرالمومنین علیه السلام چه می توانست بکند پیامبر صلوات الله علیه به او فرموده بود، اطاعت از حضرت زهرا سلام الله علیها بر تو علی هم واجب است.
تلخ ترین لحظات عمر حضرت امیرالمومنین علیه السلام همین لحظات است. شوخی نیست، برای حضرت خیلی سخت است. خیلی خجالت این صحنه را بعدا کشیدند. فاتح خیبر، کشنده مرهم، چگونه بایستد و همسرش برود پشت در!
حضرت امیرالمومنین علیه السلام وقتی حضرت زهرا سلام الله علیها را دفن کرد و نماز برایش خواند. فرمود: نفسی علی زفراتها محبوسةً. یالیتها خرجت معالزفرات. لاخیر بعدک فیالحیاة و انما. ابکی مخافة ان تطول حیاتی
جان من در پشت نفسهایم محبوس میباشد و ای کاش این جان دردمند همراه با نفسهایم از سینه بیرون میرفت، پس از تو زندگی را خیری نیست و من گریهام از این است که بیم دارم عمرم بعد از تو طولانی گردد.
زهرا جان، درست است که از کنار من و از چشم من دور شدهای اما هرگز از دل من بیرون نخواهی شد.
سکوت حضرت امیرالمومنین علیه السلام بیشترین خدمت به اسلام
این سکوت حضرت امیرالمومنین علیه السلام، خدمتش بیشتر از بدر و حنین بود. حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود: علی جان می دانی که درخواست پدرم چه بود؟ پدرم از تو خواست هر شرایطی پیش آمد دست به شمشیر نبری. رفتن من 3 دلیل دارد. علی جان اگر من بروم آنچه پدرم خواست، می شود و درگیری پیش نمی آید. الان می روم کاری میکنم که سرشان را پایین بیندازند. کاری میکنم خجالت بکشند و بروند. علی جان من سه عنوان دارم که باعث خجالت کشیدن آنها می شود. اول علی جان من یک زن هستم آنها 40 مرد هستند. گمان نمی کنم 40 مرد با یک زن درگیر شوند.
علی جان اینجا محل ماست پدرم را میشناسند، ما داغدار هستیم سه روز است پدرمان را از دست دادیم. اینها ببینند یک زن عزادار آمده خجالت می کشند. سوم علی جان من باردار هستم.
اصلا ربطی به اسلام ندارد. همه جای دنیا یک فرد عزادار ببینند کمکش می کنند. ربطی به دین و غیره ندارد. این مساله خیلی مهم است. این دعوای دین است. دعوای شرف و بی شرفی است. اگر حضرت امیرالمومنین علیه السلام می آمد، هر چه اتفاق هم می افتاد امتیازی برای آنها محسوب میشد. مقابل یک پهلوان قرار گرفتن یک امتیاز برای آنها محسوب میشد حتی اگر حضرت با آنها مبارزه میکرد و شکستشان میداد بازهم افتخاری بود برایشان. تنها کسی که تمام امتیازات را باطل کرد، حضرت زهرا سلام الله علیها بود. در تمام دنیا وقتی یک زن باردار باشد، حتی اگر مجرم هم باشد تا زمان وضع حمل نه شکنجه، نه اعدام و نه آزار و اذیت دارد، می گویند حتی اگر یک میلیارد انسان هم کشته باشد، بچه ی درون شکمش گناهی ندارد.
امام صادق علیه السلام درباره ی آیه "و اذا المووده سئلت بای ذنب قتلت" فرمودند: به خداوند (عزوجل) قسم که منظور از جنین، محسن(علیه السلام) است؛ چرا که او از ماست و نه غیر، پس هرکه غیر این را بگوید، تکذیبش کنید. 5
پی نوشت:
1- مستدركالوسائل 14 182 21- باب استحباب حبس المرأة في بيتها
2- بحارالانوار، ج 22، ص 484.
3- بحار الانوار، علامه مجلسی، ج67، ص96، ط بیروت.
4- بحارالانوار ج53 ص23. مفضل به امام صادق(علیه السلام) عرض کرد: مولای من! آیا سوالی بپرسم؟ فرمود: بپرس. عرض کرد: مولای من! چه می گویید درباره ی فرمایش حق تعالی: (و اذا المووده سئلت بای ذنب قتلت)؟ فرمود: ای مفضل! عامه می گویند که آن درباره هر جنینی از اولاد مردم است که مظلومانه کشته می شود. مفضل گفت: آری مولای من اکثرشان چنین می گویند. فرمود: وای بر آنها! از کجا می گویند که آیه برای آنهاست؟ این آیه در قرآن فقط مخصوص ماست و آن محسن(علیه السلام) است؛ چرا که او از ماست و خداوند می فرماید: (بگو من از شما برای رسالتم چیزی نمی خواهم،جز دوستی با خویشان نزدیکم) و همانا که آن «مووده» از اسامی مودّت است، پس از کجا می گویند که برای هر جنینی از اولاد مردم است؟ و آیا مودت و نزدیک بودن به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برای غیر ما هم هست؟ ای مفضل! به خداوند (عزوجل) قسم که منظور از جنین، محسن(علیه السلام) است؛ چرا که او از ماست و نه غیر، پس هرکه غیر این را بگوید، تکذیبش کنید.