حجت الاسلام شریف: خطبه ی فدکیه سند حقانیت امیرالمومنین(ع) و حضرت زهرا(س)
وارث: مراسم عزاداری فاطمیه دوم با سخنرانی حجت الاسلام شیخ مهدی شریف و مداحی حاج روح الله بهمنی در هیئت خیمه گاه برگزار شد.
در ادامه خبر متن سخنان شیخ مهدی شریف را می خوانید:
پاک شدن از گناه در مجالس اهل بیت
وقتی در مجالس اهل بیت علیهم السلام حاضر می شویم باید اهدافی را دنبال کنیم. یکی از این اهداف درس گرفتن از این مناسبتها است. هدف دیگر این است که در این جلسات حاضر میشویم تا پاک شویم از شرک خفی و از هرچه که گناه است. چون طبق روایات خیلی اوقات گرفتار شرک هستیم و خودمان نمی دانیم. شرک دو دسته است، شرک خفی و جلی. شرک جلی همان مساله ای است که اعراب جاهلیت داشتند و بت پرستی می کردند. اما گاهی اوقات شیعه هم گرفتار شرک می شود. وقتی غیر خدا در عملش راه پیدا کند.
گاهی طبق روایات ما قمارباز یا بت پرست می شویم. روایت داریم هرچه شما را از یاد خدا دور کند بت است. "بت" یک وسیله ای بود در ظاهر برای اینکه مردم را به خدا برساند، اما بعد از مدتی خودش تبدیل به بت شد و هر چقدر بزرگتر میشد قدرت خدایی اش هم بیشتر میشد. بت شخص را از خدا غافل میکرد.
امام صادق علیه السلام فرمود: كُلَّما ألقى عن ذِكرِ اللّه ِ فهُو مِن المَيسِرِ1 هرچه شما را از یاد خدا غافل کند، از وسایل قمار است. سالک مسیر الی الله، فاطمی، عاشورا و حسینی باید به مسیرش دقت کند تا چیزی نباشد که تبدیل به بت برایش بشود که اگر چنین شود، انسان یا بت پرست، یا قمار باز و یا دچار شرک خواهد شد.
در نتیجه برای پاک شدن به این جلسات می آییم، موید این کلام در زیارت جامعه آمده، و ما خصنا به من ولايتکم طيبا لخلقنا و طهارة لانفسنا و تزکية لنا و کفارة لذنوبنا2. یک چیزی میخواهیم گناهانمان پاک شود. یک سری مسائل را در روایات تضمین کرده اند. مثلا در قرآن داریم. وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجعَل لَهُ مَخرَجًا3
آیا زندگی ات قفل است؟ راهش تقواست یک بار به حرف خدا گوش بده ببین می شود یا نه؟ در امور رزق و روزی های معنوی راهش تقوا پیشه کردن است. چون خدا در قرآن وعده داده است. وقتی تقوا پیشه کنی مشکلت از جایی که فکر نمیکنی حل می شود.
در بحث ازدواج هم فرموده اند شما صالح باشی و طرفی که می خواهی با او ازدواج کنی، هم صالح باشد، يُغنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضلِهِ4 خدا بی نیازت می کند.
یکی از این تضمینها در زیارت جامعه آورده شده. هدف اولیه ما از آمدن به مجلس اهل بیت علیهم السلام در مرحله ی اول پاک شدن گناهان است. اگر می خواهیم مرتبط با خدا باشیم نباید با کوله باری از گناه باشیم. دین اسلام تک بعدی نیست. نمی شود گفت من نماز میخوانم، اما قرآن نمیخوانم و به مقامات بالا میرسم. باید همه چیز و همه کار با هم انجام شود.
اگر بخواهید درونتان خوب شود، خلق و خویت خوب شود، نفست سالم باشد باید به مجلس اهل بیت علیهم السلام بیایید و با آنها ارتباط برقرار کنید. نفس سرکش است. هر چه ارتباطتان با اهل بیت بیشتر و قویتر باشد، این سیر و رشد بیشتر خواهد بود.
همنشینی با اهل بیت علیهم السلام در مجالس عزاداری
یک هدف دیگر همنشینی با اهل بیت علیهم السلام است. در زیارت نامه ی امام رضا علیه السلام می خوانیم: أشْهَدُ اَنَّكَ تَشْهَدُ مَقامى وَ تَسْمَعُ كَلامى وَترُدُّ سَلامى5 شهادت می دهم مرا میبینی و کلام مرا می شنوی و سلامم را جواب میدهی. وقتی می گوییم شهادت میدهم یعنی اعتقاد داریم امام معصوم مارا میبیند و جواب سلامم را هم میدهد. این همراهی و معیت با اهل بیت هدف بسیار خوبی است.
هدف دیگر که باید در فاطمیه و عاشورا دنبال کنیم، درس گرفتن است. اگر عزادار حضرت زهرا سلام الله علیها شدیم چه درسی باید بگیریم؟ شیعه و کسی که در مسیر کمال حرکت می کند باید درس ویژه ای از ایام فاطمیه بگیریم. باید ببینیم حضرت چه کار کرد ماهم همان را انجام دهیم. اگر نمیتوانیم حداقل ادایش را در بیاوریم. در فاصله بعد از شهادت پیامبر صلوات الله علیه تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها، حدود 95 روز حضرت چه اقدامات عملی انجام دادند؟ تلاش برای پس گرفتن فدک، اصلا بحث مال در میان نبود. در دفاع از امیرالمومنین علیه السلام، بحث زن و شوهری مطرح نبود. در گریه برای پیامبر، بحث فقدان پدر مطرح نبود. دعوای ایشان بحث شخصی و خانوادگی نبود. اگر حرکت حضرت را در حد بحث خانوادگی پایین بیاوریم، خیانت به تشیع کرده ایم.
نگرانی حضرت زهرا سلام الله علیها، نگرانی از دوری مرم از امام و حجت خدا بود. یعنی اگر به فرض محال امیرالمومنین علیه السلام شوهر حضرت نبود، یقینا بازهم حضرت قیام میکرد.
فلذا وقتی امّ سلمه خدمت فاطمه عليها السلام رسيد و پرسيد: كَيْفَ أَصْبَحْتِ عَنْ لَيْلَتِكِ يا بِنْتَ رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله و سلم. چگونه شب را صبح كردى اى دختر رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم؟
حضرت فرمود: أَصْبَحْتُ بَيْنَ كَمَدِ و كَرْبِ فَقْدِ النَّبيِّ وَ ظُلْمِ الْوَصِيِّ6، صبح كردم در ميان حزن شديد و غم و اندوه از دست دادن پيامبر و ستم به وصىّ او.
می فرماید "پیامبر" و "وصی" نه اینکه بگویند پدرم و یا شوهرم. لذا بحث حضرت بحث امامت بود. پس ما هم باید نسبت به ولایت امیرالمومنین علیه السلام دغدغه داشته باشیم. نگران باشیم که این ولایت در وجود ما ثابت شده است یا نه؟ و اگر ثابت شده چطور از آن حفاظت کنیم؟
شان نزول آیه مودت
پس از هجرت پیامبر به مدینه، انصار دربارهٔ اداره نظام اسلامی گفت و گو کردند. آنان تصمیم گرفتند نزد رسول خدا صلوات الله علیه بروند و بگویند: اگر برای پیشرفت اسلام و اداره جامعه نو بنیاد خویش نیاز اقتصادی و مالی داشته باشید، همه ثروت و امکانات ناچیز ما در اختیار شماست. هرگونه مصلحت بدانید و در آن تصرف کنید که سبب افتخار ما است. حضرت فرمود مشورت میکنم با خدا و بعد می گویم. آیه نازل شد: قل لا اسئلكم عليه اجرا الا الموده فى القربى7 بگو ای پیامبر هیچ چیز از شما نمی خواهم فقط و فقط نسبت به خانواده ی من محبت و مودت داشته باشید. مودت یک محبت مستمر و بدون قطع شدن است. هیچ فاصله ای در دوست داشتن و محبت خود نباید داشته باشید. پیامبر فرمود زمانی محب ما میشوید که خانواده ی مارا بیشتر از خانواده ی خود دوست داشته باشید. پیامبر تا سه روز در مسجد میفرمود کسانی که میخواستید مزد رسالت را بدهید بیایید تا بگویم. اما هیچ کس نمی آمد فکر میکردند حضرت از آنها طلب مال و پول می کند. حضرت به آنها فرمود: مزد من نه از طلاست و نه از نقره. بعد از آن همه امدند و حضرت آیه مودت را برای انها خواند. همه گفتند ما هستیم اینکه چیزی نیست. اما بعد از آن چند نفر بیشتر پای این مودت نماندند. هیچ کدام پایبند این حرف نشدند.
پس چیز کم ارزشی گیر ما نیامده. مزد رسالت پیامبر، محبت اهل بیت علیهم السلام در اختیار ما قرار داده شده. آ یا حقش نیست که نسبت به آن نگران باشیم؟ ممکن است دزدهای مسیر این محبت را از ما بگیرند. مگر کم تلاش میکنند تا این محبت را از ما بگیرند؟ دزدی دین صورت می گیرد. تلاش می کنند تا در اعتقادات شخص رسوخ کنند. شیاطین دور تا دور مارا گرفتند.
در روایت داریم در باب جنود عقل و شیطان، هر کدام 72 سپاه دارند. عقل برای اینکه از شیعه دفاع کند. شیاطین از هر راهی می خواهند نفوذ کنند. مهم ترین راهش هم گرفتن اعتقادات است. اگر نسبت به امیرالمومنان علیه السلام کم اعتقاد شویم، راه را میبازیم و بقیه ی گناهان در نظرمان ناچیز است. الان خط قرمز دارید. با خود می گویید امیر مومنان به نماز و مال یتیم و.. حساس است. اما اگر همین آقا را از شما بگیریند دیگر خط قرمزی ندارید.
فریاد حضرت صدیقه سلام الله بر سر ولایت
فریاد حضرت صدیقه سلام الله علیها بر سر همین ولایت بود. با وضعیت وخیم جسمی اش به مسجد می رود و خطبه ی مفصلی می خواند که با کمال تاسف این خطبه در بین شیعیان مهجور است. اهل بیت همانطور که به فرزندان دستور حفظ قرآن را میدادند، دستور حفظ خطبه ی حضرت زهرا سلام الله علیها را هم میدادند.
سند حقانیت امیرالمومنین علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله، خطبه ی فدکیه است. حضرت با آن حال بیمارشان در بین زنان به مسجد می روند، در همین حال به احترام آن بزرگ بانوی اسلام پرده ی سفیدی آویختند که سخنرانی را در پشت پرده آغاز کند.
حضرت زهرا علیهاالسّلام قبل از آغاز سخن، ناله ی جان سوزی کشید که بسیاری از حاضران گریستند و پس از آن خطبه ی فدکیه را بیان کردند. در خطبه ی فدکیه بحث فقهی، تاریخی، اعتقادی و ولایت امیرالمومنین علیه السلام را دارند. و تک تک کلمات حضرت مطابق با قرآن است، گویی که حضرت قران می خوانند، ولی به لسان دیگری. برای دفاع از ولایت امیرالمومنین علیه السلام نه فقط شوهرش. حضرت از نظام دین دفاع کرد.
حضرت زهرا سلام الله علیها، امیرالمومنین را می شناخت درباره ی ایشان فرموده است: اِنَّ السَّعیدَ، کُلَّ السَّعیدِ، حَقَّ السَّعیدِ مَن أحَبَّ عَلِیاً فی حَیاتِه وَ بَعدَ مَوتِه8؛ همانا سعادتمند(به معنای) کامل و حقیقی کسی است که امام علی علیه السلام را در دوران زندگی و پس از مرگش دوست داشته باشد. اصلا نمی گوید شوهرم، بلکه خود حضرت علی علیه السلام در سیستم خدا موضوعیت دارد. از ابتدای خلقت موضوعیت داشت.
فاطمه بنت اسد می فرماید: پس هنگامی که خواستم [از کعبه] خارج شوم، هاتفی [از غیب] مرا ندا داد: ای فاطمه [او را] به نام علی نام گذاری کن! پس او علی است و خدای علیّ اَعْلی است9
باید بدانیم حضرت علی علیه السلام با آن عظمت، حضرت زهرا سلام الله برایشان فدا شدند. باید بدانیم حضرت علی علیه السلام چه شخصیتی است؟ آیا چون نماز بیشتر خواندند امام شدند؟ اگر به این بود که خیلی افراد دیگر هم نماز زیاد می خواندند و عبادات و زهد و تقوای زیادی داشتند. خود حضرت علی علیه السلام موضوعیت دارد.
روایت سوال ملائکه از حضرت علی علیه السلام
ابن عباس می گوید که: شنیدم از رسول خدا صلی الله علیه که می فرمود: چونکه مرا به آسمانها سیر شبانه دادند به هیچ ملکی از ملائکه برخورد نکردم، مگر اینکه از من دربارۀ علی بن ابی طالب علیه السلام سؤال می کردند تا جایی که من گمان کردم اسم علی علیه السلام از اسم من مشهورتر است.
پس آنگاه که به آسمان چهارم رسیدم، ملک الموت را دیدم که به من گفت: ای محمد! هیچ خلقی از خدا نیست مگر اینکه قبض روحش بدست من می باشد، به جز تو و حضرت علی علیه السلام چون خداوند متعال خود قبض روح شما را خواهد کرد. پس چون به زیر عرش الهی رسیدم حضرت علی علیه السلام را دیدم که در زیر عرش الهی ایستاده بود. پس من گفتم: ای علی از من سبقت گرفتی؟
جبرئیل به من گفت: ای محمد! کیست آن کسی که با او این چنین صحبت می کنی؟ گفتم: این برادرم علی بن ابی طالب علیه السلام است. جبرئیل به من گفت: ای محمد! این علی علیه السلام نیست بلکه ملکی از ملائکة خداوند متعال می باشد که خداوند متعال آن را به صورت علی علیه السلام خلق کرده است. پس ما ملائکه ای که مقرب درگاه الهی هستیم هر وقت مشتاق دیدار حضرت علی علیه السلام می شویم این ملک را زیارت می کنیم، بخاطر بزرگی و کرامتی که حضرت علی علیه السلام در پیشگاه خداوند دارد.10
اولین دادگاه نظام خلقت در قیامت
اینها جایگاه خیلی جزئی از مقام امیرالمومنین علیه السلام است و ما نمیتوانیم آنطور که باید ایشان را بشناسیم، به اندازه ی توانمان درک از ایشان پیدا میکنیم. حال حضرت زهرا سلام الله برای چنین شخصیتی فدا می شوند. حضرت زهرا سلام الله علیها اولین کسی است که وارد بهشت می شود. حرف کمی نیست، این همه پیامبر و انسانهای بزرگ در طول خلقت داشتیم، اما با وجود همه ی آنها اول حضرت وارد بهشت می شوند. آیا این کم جایگاهی است؟ امام صادق علیه السلام می فرماید: اولین دادگاهی که تشکیل می شود برای پسر حضرت زهرا سلام الله، محسن ابن علی 6 ماهه است. این همه پیامبر و انسان کشته شده اند. چرا این اتفاق افتاد. همه ی هستی 6 دانگ به نام حضرت زهرا سلام الله علیها است.
پی نوشت:
1- میزان الحکمة جلد 9.
2- بخشی از زیارت جامعه
3- سوره طلاق آیه 2.
4- سوره نور آیه 32.
5- زیارت نامه ی امام رضا علیه السلام
6- بحار الانوار، ج 43، ص 156، روايت 5.
7- سوره شوری آیه 23.
8- امالی(صدوق) ص182.
9- بحار، ج35، ص18؛ اعلام الهدایه، ج2، ص50.
10- کنز الفوائد، ج2،ص142؛ مأة منقبة، ص33؛ بحار، ج18، ص300 و ج26، ص305؛ مدینة المعاجز، ج2، ص 311،ح 574؛ الشیعه فی أحادیث الفریقین،ص 179،ح 224.
11- تأویل الآیات، ص 840.