بایدها و نبایدهای اقتصادی از دیدگاه امام محمد باقر علیه السلام

کد خبر: 51568
بایدها و نبایدهای اقتصادی از دیدگاه امام محمد باقر علیه السلام
اسلام، هم دین دنیاست و هم دین آخرت و در کنار سفارش به اصلاح امر آخرت، به سامان بخشیدن دنیا نیز سفارش کرده است. اسلام به وضعیت اقتصادی پیروانش بی توجه نیست و با بیان راه کارهایی بسیار ارزشمند، مسلمانان را به سمت و سوی شکوفایی اقتصادی، رهنمون و پی آمدهای زیان بار فقر و تهی دستی را بارها گوشزد کرده است. استاد شهید مرتضی مطهری رحمه الله درباره پیوند اسلام با مسائل اقتصادی و اهتمام آموزه های دینی به وضع اقتصادی جامعه اسلامی می فرماید: «اسلام با اقتصاد، دو گونه پیوند دارد: مستقیم و غیر مستقیم. پیوند مستقیم اسلام با اقتصاد، از آن جهت است که مستقیماً، یک سلسله مقررات اقتصادی درباره مالکیت، مبادلات، مالیات ها، ارث، هبات، صدقات، وقف و مجازات های مالی و غیر دارد. پیوند غیر مستقیم اسلام با اقتصاد، از طریق اخلاق است. اسلام، مردم را توصیه می کند به امامت، عفت، عدالت، احسان، ایثار، منع دزدی و خیانت. همه اینها در زمینه ثروت است و یا قسمتی از قلمرو این مفاهیم، ثروت است».1

بنابراین، دیدگاه اسلام به اقتصاد، دیدگاه تأیید و تشویق است، نه نگاه تکذیب و تحقیر؛ البته بدان شرط که تلاش های اقتصادی، «به هدف» تبدیل نشود و در حد «وسیله» باقی بماند و از جاده شرع نیز خارج نگردد. به تعبیر شهید مطهری: «در اسلام، اقتصاد و مال و ثروت هیچ وقت تحقیر نشده است؛ نه تولیدش، نه مبادله اش، نه مصرف کردنش، بلکه همه اینها تأکید و توصیه شده است، اما برای آنها شرایط و موازین مقرر شده است و هرگز ثروت از نظر اسلام دورافکنی نیست، بلکه دور افکندنش ـ به عنوان اسراف، تبذیر و تضییع مال ـ حرام قطعی است. اشتباه از آنجا ناشی شده که اسلام با هدف قرار دادن ثروت، با اینکه انسان فدای ثروت شود، مخالف است و سخت مبارزه کرده است».2

اسلام، پول پرستی را محکوم کرده، ولی پول و ثروت را محکوم نکرده است؛ زیرا:

1. تولید ثروت (کشاورزی، دامداری، صنعت و غیره) در اسلام سفارش شده است؛

2. مبادله ثروت؛ یعنی تجارت و داد و ستد سفارش شده است؛

3. استفاده از امکانات در حد نیازهای فردی؛ به دور از هرگونه تجمل و اسراف سفارش شده است؛

4. تبذیر و اسراف و تضیع آن ممنوع است؛

5. مقررات سخت قضایی و جزایی برای اسراف و حیف و میل ها و سرقت ها و خیانت ها وضع شدها است؛

6. دفاع از مال، در حکم جهاد و کشته این راه، «شهید» است؛

7. برای مال، بر انسان حقوقی قائل شده است؛

8. در قرآن کریم به صراحت، از ثروت با عنوان «خیر» یاد شده است؛ چنان که می خوانیم: «کتِبَ عَلَیکمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَکمُ الْمَوْتُ إِن تَرَک خیرًا الْوَصِیةُ لِلْوَالِدَینِ وَالأقْرَبِینَ؛ بر شما مقرر شده است چون یکی از شما را مرگ فرا رسد، اگر مالی بر جای گذارد، برای پدر و مادر و خویشان [خود] وصیت کند». (بقره: 180)

بدون پشتوانه مالی و اقتصادی، نه می توان کارهای فرهنگی را به سامان رساند و نه آزادی و عزت خویش را در برابر بیگانگان، حفظ و خود را از سلطه آنان رها کرد. این امر نشانه جایگاه مهم اقتصاد در زندگی مسلمانان است. شهید مطهری در این باره می فرماید: «یکی از اصول اولیه اقتصاد سالم، حیات و قابلیت رشد و نموّ ثروت است، همان طوری که از شرایط اولیه یک اجتماع سالم، اقتصاد سالم است. اقتصاد سالم؛ یعنی اقتصاد قائم به ذات و بی عیب و غیر قائم به غیر. جامعه باید بنیه اقتصادی سالمی داشته باشد. مبتلا به کم خونی اقتصادی نباشد وگرنه مانند یک مریض کم خون یا مریضی که دستگاه قلب و جهاز درونی اش خراب است، همیشه مریض خواهد بود. گمان نمی رود هیچ عالمی و بلکه هیچ عاقلی، منکر لزوم و ضرورت اقتصاد سالم باشد. از نظر اسلام، هدف های اسلامی، بدون اقتصاد سالم، غیر قابل تأمین است. اسلام می خواهد که غیر مسلمان در مسلمان، تسلط و نفوذی نداشته باشد. این هدف، هنگاهی میسر است که ملت مسلمان، در اقتصاد، نیازمند نباشد و دستش به طرف غیر مسلمان دراز نباشد. در غیر این صورت، نیازمندی، همراه است با اسارت و بردگی؛ گرچه اسم بردگی در کار نباشد. هر ملتی که از لحاظ اقتصاد، دستش به طرف دیگران دراز باشد، اسیر و برده اوست و اعتباری به تعارف های دیپلماسی معمولی نیست. به قول نهرو، «هر ملتی مستقل است که جهش اقتصادی داشته باشد.» اگر ملتی کمک خواست و ملتی دیگر کمک داد، خواه ناخواه، اولی، برده و دومی، آقاست. چقدر جهالت و حماقت است که آدمی، ارزش سلامت اقتصادی را درنیابد و نفهمد اقتصاد مستقل، از شرایط حیات ملی است».3

نقش اقتصاد در بالندگی و رشد معنوی، فرهنگی و سیاسی کشور و ایمن کردن جامعه از خطر استکبارگران، موجب شد رهبر معظم انقلاب، امسال را سال «جهاد اقتصادی» نام گذاری کند. ایشان در پیام نوروزی خویش فرمود: «آنچه در عرصه مجموعه مسائل کشور، انسان مشاهده می کند که در سال 90 باید ما آن را وجهه همت خودمان قرار دهیم، این است که از جمله اساسی ترین کارهای دشمنان ملت ما در مقابله با کشور ما، مسائل اقتصادی است. لذا این سال جاری را که از این لحظه آغاز می شود، ما بایستی توجه کنیم به اساسی ترین مسائل کشور و محور همه اینها به نظر من مسائل اقتصادی است. لذا من این سال را سال جهاد اقتصادی نام گذاری می کنم».4

با توجه به آنچه گفته شد و نقش فراوان اقتصاد در عرصه های گوناگون فردی، خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، بدیهی است در آموزه های معصومین علیهم السلام به ویژه امام باقر علیه السلام اشاره های فراوانی به آن شده باشد. در این آموزه ها از راه کارهایی سخن گفته شده که به رشد و شکوفایی اقتصادی شخص و جامعه می انجامد. در این مقاله برخی دیدگاه های اقتصادی امام باقر علیه السلام را بررسی می کنیم که همچنان پس از قرن ها، راه گشا و اثرگذار است.

 

1. مرتضی مطهری، نظری به نظام اقتصادی اسلام، ص14.

2. همان، ص15.

3. همان، صص 18و19.

4. بخشی از پیام نوروزی مقام معظم رهبری در تاریخ 1/1/1390.

 

اقتصاد و نقش آن در معنویت گرایی از دیدگاه امام باقر علیه السلام

از دیدگاه امام باقر علیه السلام، یکی از مؤلفه های معنویت که نقش فراوانی در آخرت گرایی و توجه به رستاخیز دارد، زندگی خوب و دنیایی برآمده از اقتصادی نیکوست. امام باقر علیه السلام چنین دنیایی را کمکی خوب برای آخرت دانسته و فرموده است: «نِعْمَ الْعَونُ الدُّنْیا عَلی طَلبِ الآخرَة؛ چه کمک خوبی است [برخورداری از] دنیا برای طلب آخرت.»1 به گفته داوود پیامبر علیه السلام: «خداوند، دل انسان را به نان، قوی می گرداند.»2 دل انسان بر اثر برخورداری از نعمت نان ـ که نماد اقتصاد شخص و جامعه است ـ استوار و آرام می شود و دغدغه های روحی از میان می رود. همچنین زمینه معنویت گرایی و آخرت گرایی در انسان فراهم می آید. عطار نیشابوری، از نان به عنوان یکی از نام های پروردگار، یاد و در پایان داستانی گوشزد می کند قحطی و گرسنگی می تواند در وانهادن نماز و دوری از مسجد و گسستن ارتباط با خدا اثرگذار باشد و شخص را از معنویت گرایی و توجه به امور آخرت باز دارد:

سائلی پرسید از آن شوریده حال

گفت: اگر نام مهین ذوالجلال

می شناسی بازگو ای مرد نیک!

گفت: نان است این نه بتوان گفت لیک

مرد گفتش: «احمقی و بی قرار

کی بود نام مهین، نان؟ شرم دار

گفت: «در قحط نشابوری عجب

می گذشتم گرسنه چهل روز و شب

نه شنودم هیچ جا بانگ نماز

نه دری بر هیچ مسجد بود باز

من بدانستم که نان، نام مهین ست3

نقطه جمعیت و بنیاد دین ست4و5و6

عطار در جایی دیگر از ضرورت رسیدگی به غرایز نفسانی و سیر کردن به هنگام آنها یاد و به نقش آن در ایمن ماندن از خطرهای نفس و در نتیجه، دست یابی به تعالی روحی و معنوی چنین اشاره می کند:

نفْس سگ را استخوانی می دهم

روح را زین سگ، امانی می دهم

نفْس را چون استخوان دادم مدام

جان من زان یافت این عالم مقام7

بنابراین، برای پرورش انسان های خداگرا و آخرت محور، در کنار مواردی چون عبادت، نماز، ذکر و دعا هرگز نمی توان از اقتصاد چشم پوشی کرد؛ زیرا نبود اقتصاد می تواند در دیگر موارد نیز خلل ایجاد کند و آنها را کم اثر یا حتی بی اثر سازد.

کار و تلاش در سیره و سخن امام باقر علیه السلام

جهاد اقتصادی بدون کار و تلاش صورت نمی پذیرد. بنابراین، در بحث از جهاد اقتصادی، نقش کار و تلاش به عنوان یکی از پایه های جهاد اقتصادی، بسیار مهم و برجسته است. امام باقر علیه السلام در عرصه جهاد اقتصادی، سخت اهل کار و تلاش بود و پیروانش را از بی کاری و سستی و تنبلی به شدت باز می داشت.

شخصی به نام محمد بن منکر می گوید: روزی از روزهای گرم به اطراف مدینه می رفتم. امام باقر علیه السلام را دیدم که به طرف مزرعه می رفت. با خود گفتم: سبحان الله! بزرگی از بزرگان قریش، در چنین ساعتی و در چنین حالتی به طلب دنیا می رود، باید او را موعظه کنم! به او نزدیک شدم و سلام کردم. در حالی که عرق می ریخت، پاسخ سلامم را داد. گفتم: «خدا مال تو را نیکو گرداند! بزرگی از بزرگان قریش در چنین ساعتی و با چنین حالتی در طلب دنیاست؟! نمی ترسی در این حالت، اجل تو فرا رسد، در حالی که در طلب دنیا هستی؟ حضرت فرمود: «اگر مرگ من فرا رسد و من در حال کار و تلاش باشم، مرگم فرا رسیده است در حالی که به اطاعت و انجام فرمان الهی مشغولم تا به وسیله آن، خود و خانواده ام را از تو و مردم بی نیاز سازم. من آن گاه می ترسم که مرگم فرا رسد، در حالی که به گناهی از گناهان مشغول باشم.» گفتم: «راست گفتی، خدا تو را رحمت کند! می خواستم موعظه ات کنم، ولی تو مرا موعظه کردی».1

اهل بیت علیهم السلام بسیار سخت کوش و پرتلاش بودند و هرگز به بهانه دعا و توکل، کار و تلاش را رها نمی کردند. استاد محمدتقی جعفری می نویسد: «تاریخ بشری با آن همه غرض ورزی ها که به یاد دارد، هرگز کار و تلاش خستگی ناپذیر امیرالمؤمنین علیه السلام و اولاد معصومین علیهم السلام او را از یاد نخواد برد.»2 ایشان در جای دیگر می گوید: «بررسی لازم و کافی در آیین اسلام، این قضیه را کاملاً روشن می سازد که کار و کوشش در این دین آسمانی، از نظر ارزیابی به حد نصاب رسیده؛ هیچ مکتب فکری نخواهد توانست فوق ارزشی را که اسلام به کار داده است، مطرح نماید».

در ادبیات عرفانی ما نیز به کار و کوشش و پرهیز از تنبلی و بی کاری توجه شده است، چنان که گاه با نمونه های شگفتی از آن روبه رو بوده ایم. برای مثال، مولوی حکایت می کند: درویشی عابد، چهل سال تمام در بیشه ای ماند و در آنجا روز و شب به عبادت خدا مشغول بود. نگاه قُطبی (عارف بزرگی) را بر او گذار افتاد. سیلی محکمی بر گردن او نواخت و گفت: «ای مردک حرام خوار!» درویش که در این حال، از حالت مستی عبادت و استغراق یاد خدا بیرون آمده بود، گفت: «من چهل سال تمام جز حلال، تناول نکردم. این چه حرفی است که می گویی؟!» قطب گفت: «مگر نه این است که قاصدان صبا و نسیم سحری و باد بهاری، رایحه بوهای خوش را به دماغ تو می رسانند و در گلوی تو فرو می برند، و تو را می پرورند و از آن بوهای خوش، قُوت و غذای تو می شود و از آن، قوّت می گیری! و این همه بی کدّ و رنج توست و در مذهب ما چنین حاصلی ـ که بی کدّ و رنج باشد ـ محال است. مگر از سید المرسلین صلی الله علیه و آله نشنیده ای که: «کسلْ مِنْ کدّیمینِک وَعَرَقِ ججینِک؛ از حاصل کدّ یمین و عرق جبینت بخور!»3

 

1. وسائل الشیعه، ج17، صص19و20.

2. محمدتقی جعفری، حکمت، عرفان و اخلاق در شعر نظامی گنجه ای، ص32.

4. شمس الدین احمد افلاکی، مناقب العارفین، به کوشش: تحسین یازیجی، ج1، صص245 و 246.

 

بی کاری و تنبلی، آفت جهاد اقتصادیپ

بی کاری و تنبلی، هم به دین انسان آسیب می رساند و هم به دنیای او؛ چنان که در حدیثی از امام باقر علیه السلام در این باره آمده است: «الْکسَلُ یصُرُّ بِالدّینِ وَ الدُّنیا؛ تنبلی، به دین و دنیا [ی انسان] آسیب می رساند.»1 امام باقر علیه السلام به همان اندازه که شیعیان را به کسب و کار سفارش و تشویق می کند، از بی کاری و تنبلی و رهاک ردن کار باز می دارد؛ چراکه بی کاری، افزون بر آنکه زمینه ساز بروز لغزش ها و ناهنجاری هاست و عزت نفس آدمی را از بین می برد، مانع بهبود و شکوفایی اقتصادی نیز می شود. اگر ماشین اقتصادی شخص و جامعه بدون «موتور محرکه»؛ یعنی کار و کوشش باشد و گرفتار «نقص فنّی» بی کاری و تنبلی شود، به ایستایی و رکود دچار می شود. در نتیجه، شخص و جامعه به ورطه تهی دستی و فقر می افتند. خداوند، بی کاری و راحتی را برای پیامبران خویش نیز نمی پسندد، چنان که در حدیثی قدسی آمده است: «خداوند به داوود علیه السلام وحی کرد: «تو بنده خوبی هستی، ولی از بیت المال ارتزاق می کنی و با دستت کسب و کار نمی کنی!» داوود علیه السلام چهل صبح گریست تا آنکه خداوند به آهن وحی کرد: «برای بنده من، داوود، نرم شو!» پس خداوند آهن را برایش نرم ساخت و او از آن پس، شروع به کار کرد، بدین گونه که هر روز، زرهی درست می کرد و آن را به هزار درهم می فروخت. پس سیصد و شصت زره درست کرد و آن را به سیصد و شصت هزار [درهم] فروخت و [بدین گونه با کار کردن] از بیت المال بی نیاز شد».2

امام باقر علیه السلام می فرماید: «من بیزارم از کسی که عذرتراشی می کند و سراغ کسب و کار نمی رود و [در خانه] بر پشت دراز می کشد و می گوید: خدایا! به من روزی عطا کن! و [این گونه] روانه شدن به اطراف کره زمین [برای کسب و کار] و درخواست از فضل خدا را وا می نهد، در حالی که مورچه از خانه اش به طلب روزی خارج می شود [و روزی اش را با تلاش به دست می آورد]».3

ایشان در کلامی دیگر فرمود: «اِنّی لَاَبْغِضُ الرَّجُلَ اَنْ یکونَ کسْلاناً عَنْ اَمْرِ الدُّنیا وَ منَ کسَل عَنْ اَمْرِ دُنیاهُ فَهُوَ عَنْ اَمرِ آخرِتِه اَکسَل؛ من از کسی که در کار دنیا[ی خود] تنبل است، نفرت دارم. آن که در کار دنیای خود تنبل باشد، در کار آخرتش تنبل تر است».4

امام باقر علیه السلام در سخنی دیگر می فرماید: «اِنّش اللهَ عَزَّوَجَلَّ، حینَ اَهْبَطَ آدم علیه السلام مِنَ الْجَنّةِ اَمَرَهس اَنْ یحْرُث بِیدهِ فَیأکلَ مِنْ کدِّها بَعْدَ نَعیم الْجَنة؛ خدای عزوجل، در آن هنگام که آدم را از بهشت به زمین فرود آورد، به او فرمان داد تا به دست خود زراعت کند و پس از [محروم ماندن از] نعمت های بهشت، از دست رنج خود بخورد.»5 شیخ الرئیس ابوعلی سینا می نویسد: «باید بی کاری و ول گردی در جامعه ممنوع باشد و کسی از دست رنج دیگران بهره مند نشود؛ مگر آنکه خود مشقتی را تحمل نماید و نباید کسی بی آنکه چیزی به مردم بدهد و زحمتی برای آنها بکشد، چیزی از مردم بستاند».6

استاد محمدتقی جعفری نیز در این باره می نویسد: «آنچه را از دلایل تجربی در زندگی انسانی و عوامل حیاتی سرگذشت بشری و منابع اولیه اسلامی می بینیم، این است که انسانی که حیاتش را از کار و کوشش دیگران تأمین می نماید، طفیلی و مزاحم حیات دیگر انسان هاست که نه تنها بهره برداری او از مواد زندگی که با تلاش دیگران تهیه می شود، غضب و عُدوانی است، بلکه حیات او از آن دیگران است و خود، مرده ای بیش نیست».7

تجارت

تجارت به عنوان یکی از مصداق های کار و کوشش، نقش فراوانی در سوددهی و رونق اقتصادی دارد. ازاین رو، همواره اهل بیت علیهم السلام به آن تأکید و سفارش کرده اند. همچنین تجارت، از عوامل اصلی ریشه کن ساختن فقر و تهی دستی است و به دارایی انسان برکت می دهد. امام باقر علیه السلام در این باره می فرماید: «اَلْبَرَکةُ عَشْرةُ اَجْزاءٍ: تِسْعَةُ اَعْشارِها فِی التِّجارَةِ؛ برکت ده جزء دارد که نه جزء آن در تجارت است».

تجارت ـ به عنوان یکی از بایسته های اقتصادی و مورد سفارش امام باقر علیه السلام ـ افزون بر آنکه خود، کوششی اقتصادی است و موجب سامان بخشیدن به معیشت انسان ها می شود، گامی به سوی خودکفایی و در نتیجه، جلوگیری از درخواست و گدایی از دیگران است. در این باره در حکایتی آمده است: «روزی مولانا به یاران عزیز فرمود که ما در سؤال8 را بر یاران خود بسته ایم و اشارات رسول صلی الله علیه و آله را بر جای آورده ایم که فرمود: «اِسْتَغْفِفْ عَنِ السّؤالِ مَا اسْتَطعْت؛ تا آنجا که می توانی، از سؤال و درخواست خودداری کن» تا هر یکی به کدّ یمین و عرق جبین خود، یا به کسب یا به تجارت یا به کتابت مشغول باشد. ور هرکه از یاران ما که این طریقه نورزد، پولی نیرزد، ولی همچنان، روز قیامت روی ما نخواهد دیدن و اگر چنان که به کسی دست دراز کند، من روی بدیشان خواهم برگرداندن».9

امام باقر علیه السلام درباره فرهنگ سازی تجارت در میان پیروان خویش، شرط اصلی تجارت سودآور و ایمن بودن از زیان اقتصادی را، بهره داشتن از عقل اقتصادی دانسته و در این باره فرموده است: «فَاِنَّ الْمَغبُونَ فی بَیعِهِ و ثرا ئه غَیرُ مَحمود‍ٍ ولا مأجور؛ آن که در خرید و فروشش [عقل اقتصادی لازم را ندارد و در نتیجه] ضرر می کند، نه ستایش می شود و نه پاداشی دارد».10

از این فرموده امام باقر علیه السلام درمی یابیم آن که از عقل اقتصادی برخوردار است و در نتیجه، تجارت های سودآور انجام می دهد، شایسته ستایش دیگران است و از موقعیت اجتماعی برخوردار می شود. آن حضرت در سخن حکیمانه دیگری، به یکی دیگر از قوانین تجارت سودآور اشاره می کند و می فرماید: «اِنّ مَنْ باعَ اَرْضاً اَوْماءاً وَ لَمْ یفَعْ ثَمَنُهُ فی اَرضٍ و ماءٍ ذَهَبَ ثَمُنُهُ مَحْقاً؛ هرکه زمین یا آبی (چشمه و قناتی) را بفروشد و به زمین و چشمه ای دیگر تبدیل نکند، پول او از بین خواهد رفت».11

«بر این اساس، تجارت، ویژه انسان های ماهر، کارشناس و متخصص است؛ کسانی که قراردادها، قانون های تجاری، کمّ و کیف تولیدات در کشورهای مختلف، وضع بازارها و قیمت ها و قدرت چانه زنی را بشناسند و به آگاهی های لازم در این زمینه مجهز شوند، بتوانند خردمندانه بیندیشند، از پیش بینی ها غافل نمانند و عاقبت اندیشانه تصمیم گیری کنند. دسته ای از انسان ها که فاقد عقل اقتصادی مطلوب اند، بایسته ها را نمی دانند و از روش درست و سازنده به کارگیری سرمایه ها آگاهی ندارند، فاقد صلاحیت لازم برای تجارتند. ازاین رو، باید سامانه ای طرح و اجرا شود که امکانات و اموال، از دسترس سفیهان و ابلهان دور بماند و از خطر عملکردها و معاملات تجاری نادرست و ویرانگر در امان بماند».12

 

1. محمدرضا و محمدعلی حکیمی، الحیاة، ج5، ص472.

2. وسائل الشیعه، ج17، صص 37 و38.

3. همان، ص30.

4. الحیاة، ج5، ص495.

5. همان، ص472.

6. ابن سینا، الالهیات من کتاب الشفاء، تحقیق: آیت الله حسن زاده آملی، ص496.

7. ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج4، ص48

8. گدایی و درخواست.

9. بدیع الزمان فروزان فر، شرح مثنوی شریف، ج3، ص1148.

10. وسائل الشیعه، ج17، ص10.

11. همان، ص70.

12. جمعی از نویسندگان، فقر و توسعه، ج3، صص 73 و 74 (مقاله از: سید هادی حسینی).

 

کشاورزی

کشاورزی، از ارکان اقتصاد هر کشور و از عوامل اصلی قطع وابستگی اقتصادی هر جامعه است. بی گمان، ادامه حیات انسان ها در گرو آن است که از خوردنی هایی چون نان، برنج و مانند آنها استفاده کند. صنعت کشاورزی، این بخش از نیازمندی انسان را رفع می کند. تاریخ نشان می دهد یکی از راه های نفوذ استعمار در کشورها، وابسته کردن صنعت کشاورزی آنها به بیگانگان و در نتیجه، رکود این بخش است. بر این اساس، در مقوله «جهاد اقتصادی»، بحث کشاورزی بحثی جدی و قابل توجه خواهد بود. همان گونه که در روایت ها آمده است، هر کسی که از آب و خاک کافی برخوردار باشد و با وجود آن، در تنگ دستی به سر برد، از رحمت خدا دور است. امام باقر علیه السلام در این باره می فرماید: «کانَ امیرالمؤمین علیه السلام یقولُ: مَنْ وَجَدَ ماءً و تُراباً ثُمَّ اْتَقَر فَاَبعَدَهُ الله؛ هرکه با وجود داشتن آب و خاک [باز هم] فقیر و نیازمند باشد، خدا وی را [از رحمت خود] دور می گرداند.»1 همین یک حدیث در اهمیت کشاورزی کافی است تا بدانیم تخریب زمین های کشاورزی و استفاده نکردن از زمین های کشاورزی، مناسبات میان خدا و انسان را بر هم می زند و در نتیجه، او را به فقر و تهی دستی گرفتار خواهد کرد.

صائب تبریزی با اشاره به این حدیث شریف می گوید:

با آب و زمین، عذر ز دهقان نپذیرند

تقصیر مکن! دانه خود را شجری کن2

بی گمان، کشاورزی اشتغال زاترین بخش فعالیت های اقتصادی در جهان سوم به شمار می رود. کشاورزی به عنوان منبع اصلی تأمین مواد غذایی و مهم ترین منبع تهیه مواد اولیه پروژه های صنعتی می تواند نقش تعیین کننده و اساسی داشته باشد. بیش از نیمی از تولیدات ناخالص داخلی کشورهای در حال توسعه، محصول بخش کشاورزی است. محصولات استراتژیکی مانند گندم، برنج و دیگر غلات که در خودکفایی اقتصادی نقش مهمی دارند، از دامن پربرکت کشاورزی به دست می آیند. به دلیل ضعف بخش کشاورزی، مواد غذایی و مواد اولیه تولیدات صنعتی، از خارج از کشور وارد می شود. در نتیجه، بخشی از سرمایه های کشور که نقش مؤثری در توسعه دارد، از جریان توسعه خارج می شود. بنابراین، در فرآیند توسعه، توجه به بخش کشاورزی، امری لازم و ضروری است و موفقیت برنامه های توسعه کشاورزی تا حد زیادی، به افزایش بازدهی و کارآیی تولید محصولات کشاورزی بستگی دارد.3

کشاورزی در اسلام، از بهترین و پاکیزه ترین راه های کسب درآمد است. همه انبیای الهی به جز تنی چند، کشاورز بوده اند و با تولید محصولات کشاورزی در راستای تأمین زندگی خود و نیازمندان تلاش کرده اند. هر جا زمینه مساعد وجود دارد و شرایط جغرافیایی و آب و هوایی برای کشاورزی مناسب است، باید بخشی مهم از امکانات و توان مندی های جامعه به سوی احیای بخش کشاورزی و تولید محصولات آن گسیل شود؛ زیرا معجزه و شکوفایی اقتصادی، با تحول در بخش کشاورزی رخ می دهد و با آن می توان به عمران زمین پرداخت و جامعه آزاد و آباد بنیان نهاد؛ چه درخت کاری و کشاورزی، از نظر تأمین مواد غذایی، بهداشتی، اقتصادی (صادرات و...) دارویی، صنعتی، محیط زیست، اصلاح خاک ها و جذب دی اکسید کربن و پس دادن اکسیژن، ارزش ویژه و حیاتی دارند.

باید از برخوردهای ناشیانه نسبت به آن و قطع درختان و تخریب منابع طبیعی به شدت پرهیز شود؛ چرا که این کار، ممکن است پی آمدهای ناگوار بیافریند و حیات را در کره زمین ناممکن سازد. در راستای احیای بخش کشاورزی و آبادسازی جامعه با محوریت آن، اسلام، انواع رشته های علمی مربوط به