شیخیه از دیدگاه مرحوم قاضی
در عقیده شیخیه چه اشکالی است؟! آنها هم اهل عبادتند و اهل ولایتند؛ بخصوص نسبت به امامان(ع) مانند خود ما بسیار اظهار محبت و اخلاص میکنند و فقهشان هم فقه شیعه است.
وارث: وصی مرحوم قاضی؛ مرحوم حضرت آیت الله حاج شیخ عباس قوچانی میفرمودند:
یک روز به حضرت آقا (استاد قاضی) عرض کردم: در عقیده شیخیه چه اشکالی است؟! آنها هم اهل عبادتند و اهل ولایتند؛ بخصوص نسبت به امامان(ع) مانند خود ما بسیار اظهار محبت و اخلاص میکنند و فقهشان هم فقه شیعه است و کتب اخبار را معتبر میدانند و به روایات ما عمل مینمایند؛ خلاصه هرچه میخواهیم بگردیم و اشکالی در آنها از جهت اخلاق و عمل پیدا کنیم نمییابیم!
مرحوم قاضی فرمودند: فردا «شرح زیارت» شیخ احمد احسائی را بیاور!
من فردا «شرح زیارت» او را خدمت آن مرحوم بودم.
فرمودند: بخوان!
من قریب یک ساعت از آن قرائت کردم.
فرمودند: بس است! حالا برای شما ظاهر شد که اشکال آنها رد چیست؟! اشکال آنها در عقیدهشان میباشد.
این شیخ در این کتاب میخواهد اثبات بکند که: ذات خدا دارای اسم و رسمی نیست و آن مافوق اسماء و صفات اوست؛ و آنچه در عالم متحقق میگردد، با اسماء و صفات تحقق میپذیرد؛ و آنها مبداء خلقت عالم و آدم و موثر در تدبیر شؤون این عالم میباشند در بقاء و ادامه حیات. آن خدا اتحادی با اسماء و صفات ندارد و اینها مستقلا کار میکنند و عبادت انسان به سوی اسماء و صفات خداوند صورت میگیرد؛ نه به سوی ذات او که در وصف نمیآید و درو هم نمیگنجد.
بنابراین، شیخ احسائی خدا را مفهومی پوچ و بدون اثر، خارج از اسماء و صفات میداند؛ و این عین شرک است. کتاب اسوه عارفان – ص 102
/1102001307
یک روز به حضرت آقا (استاد قاضی) عرض کردم: در عقیده شیخیه چه اشکالی است؟! آنها هم اهل عبادتند و اهل ولایتند؛ بخصوص نسبت به امامان(ع) مانند خود ما بسیار اظهار محبت و اخلاص میکنند و فقهشان هم فقه شیعه است و کتب اخبار را معتبر میدانند و به روایات ما عمل مینمایند؛ خلاصه هرچه میخواهیم بگردیم و اشکالی در آنها از جهت اخلاق و عمل پیدا کنیم نمییابیم!
مرحوم قاضی فرمودند: فردا «شرح زیارت» شیخ احمد احسائی را بیاور!
من فردا «شرح زیارت» او را خدمت آن مرحوم بودم.
فرمودند: بخوان!
من قریب یک ساعت از آن قرائت کردم.
فرمودند: بس است! حالا برای شما ظاهر شد که اشکال آنها رد چیست؟! اشکال آنها در عقیدهشان میباشد.
این شیخ در این کتاب میخواهد اثبات بکند که: ذات خدا دارای اسم و رسمی نیست و آن مافوق اسماء و صفات اوست؛ و آنچه در عالم متحقق میگردد، با اسماء و صفات تحقق میپذیرد؛ و آنها مبداء خلقت عالم و آدم و موثر در تدبیر شؤون این عالم میباشند در بقاء و ادامه حیات. آن خدا اتحادی با اسماء و صفات ندارد و اینها مستقلا کار میکنند و عبادت انسان به سوی اسماء و صفات خداوند صورت میگیرد؛ نه به سوی ذات او که در وصف نمیآید و درو هم نمیگنجد.
بنابراین، شیخ احسائی خدا را مفهومی پوچ و بدون اثر، خارج از اسماء و صفات میداند؛ و این عین شرک است. کتاب اسوه عارفان – ص 102
/1102001307