حجت الاسلام موسوی مطلق: مرز میان اسلام و کفر، نماز است+گزارش تصویری
وارث: مراسم شام شهادت امام هادی علیه السلام با سخنرانی حجت الاسلام موسوی مطلق و شعر خوانی حاج محمد سهرابی و مداحی کربلایی جواد حقیقت و حاج علی نجفی در مجتمع فدائیان امام هادی علیه السلام برگزار شد.
در ادامه خبر متن سخنان حجت الاسلام موسوی مطلق را می خوانید:
لزوم عرضه دین به بزرگان
دوره و عصر حضرات معصومین علیهم السلام، سه دوره است. یک دورۀ آن تثبیت ولایت است. وجود مقدس امیرالمومنین و امام حسن و حسین علیهم السلام. بعد از تثبت، تبیین اندیشه ی واقعی اهل بیت است. دوره ی امام سجاد، امام باقر، امام صادق و امام موسی ابن جعفر علیهم السلام هست. یعنی تبیین حقیقت ولایت وامامت است. در دوره ی امام رضا علیه السلام تا انتها دوره ی نشر این اندیشه هاست. لذا عمل معصومین هم در همین راستا بوده است.
می توان احادیث صادره یا زیاراتی که از امام هادی علیه السلام وجود دارد را بررسی کرد، مثل زیارت جامعه ی کبیره که یک دوره ی کامل امام شناسی در این زیارت آمده است. یا زیارت غدیریه ایشان که مضامین بلندی دارد و در واقع زیارت قرآنی است.
حضرت عبدالعظیم حسنی از اصحاب امام جواد و امام هادی علیهم السلام است. روایتی از ایشان نقل شده است. چون شخصیت ویژه ای داشته است، این روایت و حدیث معروفتر است. ایشان نزد امام هادی علیه السلام آمد تا دینش را عرضه کند. یکی از دامهای شیطان این است که شما دینت را از نزد خودت بگیری. نظر دادن در امر دین یک امر تخصصی است. جایی روایت یا مطلبی می خوانید و می گویید با عقل من جور در نمی آید، عقل ما معیار نیست. حل کردن این تعارضات هم با ما نیست بلکه کار متخصصین دین است.
متن روایت چنین است: دخلت علی سیدی علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب ( علیهم السلام) فلما بصر بی قال لی: مرحبا بک یا اباالقاسم، انت ولینا حقا . قال: فقلت له: یابن رسول الله! انی ارید ان اعرض علیک دینی، فان کان مرضیا ثبت علیه حتی الفی الله عزوجل . فقال: هات یا اباالقاسم .
فقلت: انی اقول ان الله تعالی واحد لیس کمثله شی ء، خارج من الحدین: حد الابطال و حد التشبیه، و انه لیس بجسم ولا صورة ولا عرض ولا جوهر، بل هو مجسم الاجسام، ومصور الصور، وخالق الاعراض والجواهر، ورب کل شی ء و مالکه و خالقه، وجاعله ومحدثه، وان محمدا عبده ورسوله خاتم النبیین، فلا نبی بعده الی یوم القیامة، وان شریعته خاتمة الشرائع، فلا شریعة بعدها الی یوم القیامة، واقول ان الامام والخلیفة وولی الامر بعده امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب ( علیه السلام)، ثم الحسن، ثم الحسین، ثم علی بن الحسین، ثم محمد بن علی، ثم جعفر بن محمد، ثم موسی جعفر، ثم علی بن موسی، ثم محمد بن علی، ثم انت یا مولای .
فقال علی ( علیه السلام) : و من بعدی الحسن ابنی، فکیف للناس بالخلف من بعده؟ قال: قلت، وکیف ذاک یا مولای؟
قال: لانه لایری شخصه، ولا یحل ذکره باسمه حتی یخرج فیملا الارض قسطا وعدلا کما ملئت ظلما وجورا . قال: فقلت: اقررت، واقول ان ولیهم ولی الله، وعدوهم عدو الله، وطاعتهم طاعة الله، ومعصیتهم معصیة الله، اقول ان المعراج حق، والمسالة فی القبر حق، و ان الجنة حق، و النار حق، والصراط حق، و المیزان حق، والمیزان حق، والمیزان حق، وان الساعة آتیة لاریب فیها، وان الله یبعث من فی القبور، واقول ان الفرائض الواجبة بعد الولایة الصلاة، والزکاة، والصوم، والحج، والجهاد، والامر بالمعروف و النهی عن المنکر .
فقال علی بن محمد ( علیهماالسلام) : یا اباالقاسم! هذا والله دین الله الذی ارتضاه لعباده فاثبت علیه، ثبتک الله بالقول الثابت فی الحیاة الدنیا وفی الآخرة .1
"عبدالعظیم حسنی فرمود: بر آقا و مولای خود علی بن محمد علیهماالسلام وارد شدم، چون نظر آن حضرت بر من افتاد، فرمود: مرحبا ای ابوالقاسم! تو حقا از دوستان ما هستی. عبدالعظیم گفت: عرض کردم: ای پسر پیغمبر! میل دارم عقائد دینی خود را بر شما عرضه بدارم، اگر مورد پسند باشد بر او ابت باشم تا به لقای خداوند برسم. امام هادی علیه السلام فرمود: عقائد خود را اظهار نما .
گفت: عرض کردم: من معتقدم خدا یکی است و مانند او چیزی نیست و از دو حد ابطال و تشبیه بیرون است، خداوند جسم و صورت و عرض و جوهر نیست، بلکه پروردگار اجسام را جسمیت داده و صورت ها را تصویر فرموده و اعراض و جواهر را آفریده است، او خداوند همه چیز و مالک و محدث اشیاء است."
اولین سرفصل اعتقادشان به توحید بود که بیان کردند. دومین سرفصل و عقیده ایشان شهادت و اقرار به رسالت پیامبر صلی الله و علیه است.
جناب عبدالعظیم فرمود: ((عقیده دارم محمد صلی الله علیه و آله وسلم بنده و فرستاده ی او خاتم پیغمبران است و پس از وی تا روز قیامت پیغمبری نخواهد بود، شریعت وی آخرین شرایع بوده و پس از او دینی و مذهبی نخواهد آمد. عقیده ی من درباره ی امامت این است که امام بعد از حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم، امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صلی الله علیه و آله وسلم است، بعد از او حسن، پس از وی حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی علیهم السلام، بعد از اینها امام مفترض الطاعه شما هستید. امروز شما امام من هستید، هم ولی امر و هم خلیفه ی پیغمبر صلی الله علیه و آله است.))
عارف به حق بودن بسیار اهمیت دارد. اینکه انسان معتقد باشد جانشین پیامبر صلی الله علیه و حضرت امیرالمومنین علیه السلام است.
"در این هنگام حضرت هادی علیه السلام فرمود: پس از من فرزندم حسن امام است لیکن مردم درباره ی امام بعد از او چه خواهند کرد؟ گوید: عرض کردم: ای مولای من! مگر جریان زندگی امام بعد از او از چه قرار است؟
فرمود: امام بعد از فرزندم حسن شخصش دیده نمی شود و اسمش در زبانها جایز نیست تا آن گاه که از پس پرده غیب بیرون شود و زمین را از عدل و داد پر نماید، همان طور که از ظلم و ستم پر شده باشد . "
ایام غیبت را مثل خورشید پشت ابر تشبیه کردند. مردمانی که روی زمین و پایین هستند خورشید را نمی بینند. مگر اینکه بالا باشند. امام حضور دارند اما ظهور ندارند که شما بتوانید ببینید.
" جناب عبدالعظیم می فرماید: عرض کردم: به این امام غائب هم معتقد شدم و اکنون می گویم: دوست آنان دوست خدا و دشمن ایشان دشمنان خدا هستند. طاعت آنان طاعت پروردگار و معصیت و نافرمانی از آنها موجب معصیت اوست. من عقیده دارم که معراج حق است"
اعتقاد به معراج روحی و جسمی
معراج جزو اصول ماست. فرمودند از ما نیست کسی که معتقد به معراج نباشد. حضرت عبدالعظیم هم این اعتقاد را تصریح فرموده است. پیامبر معراجهای متعددی در حدود 120 داشته است. گاهی این معراجها جسمی و گاهی روحی بوده است. شیعه ی اثنی عشری معتقد به معراج روحی و جسمی پیامبر صلی الله و علیه است.
مرحوم آیت الله میرجهانی2 ماجرای جالبی از دیدارشان با امام زمان عجل الله تعالی و فرجه الشریف نقل می کند: روزی در سرداب سامرا دعای ندبه می خواندم تا به این فراز رسیدم: و عرجت بروحه الی سمائک، آقایی در آنجا بود که فرمود: این جمله از ما نرسیده و بگویید و عرجت به الی سمائک؛ یعنی معراج هم روحی بوده است و هم جسمی.
در ادامه روایت، حضرت عبدالعظیم می فرماید: پرسش در قبر و هم چنین بهشت و دوزخ و صراط و میزان حقند، و روز قیامت خواهد آمد و در وجود آن شکی نیست، و خداوند همه ی مردگان را زنده خواهد کرد.
باید این حق بودن را تلقین و باور کنیم. نه فقط لسانی، باید در اعمالمان خودش را نشان دهد. اگر معتقد باشیم پرسش در قبر حق است، آیا هر کاری را انجام می دهیم، هر حرفی را می زنیم؟
این از یقینیات ماست. همانطور که می خوانیم: وَ أَيْقَنْتُ أَنَّكَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ فِي مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ وَ أَشَدُّ الْمُعَاقِبِينَ3؛ و يقين دارم كه در جاى عفو و رحمت مهربان ترين مهربانانى. و در جايگاه مجازات و انتقام، سخت ترين كيفركننده اى.
هر عملی که انجام می دهیم میزانی دارد. بهشت، دوزخ و صراط حق است. پس در ابتدا توحید، نبوت، ولایت و اعتقادات در امر ولایت را هم بیان کرد. بعد از اصول دین، فروع دین را هم بیان می نمایند. در اصل خیمه ی این ستون اسلام، ولایت است. تا نباشد هیچ چیز سر جایش نیست. در ادامه روایت می فرماید: و نیز عقیده دارم که واجبات بعد از اعتقاد به ولایت و امامت عبارت اند از: نماز، زکات، روزه، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر.
ولایت ستون خیمه ی دین اسلام
لذا وقتی ولایت را قبول کردیم، بعد از آن نماز و روزه صحیح است. در آن صورت ولایت معنا دارد. پیامبر صلی الله علیه به حضرت علی علیه السلام فرمودند: یا علی اگر کسی عمر نوح نبی را داشته باشد، شبها به عبادت مشغول باشد، روزها را روزه بگیرد، با دستان خودش به اندازه ی کوه ابوقریس طلا در راه خدا انفاق کرده باشد، بین رکن و مقام هم شهید شود. ولی محبت ولایت تو را نداشته باشد، به اندازه بال مگسی برایش ارزش ندارد.
رفقا نمازمان را جدی بگیریم. مرز بین اسلام و کفر، نماز است. اگر کسی نمازش را محافظت کند، همه ی امورش درست می شود. تحفظ به نماز یعنی اول وقت بخوانیم. اگر نمازمان قضا شد، بلافاصله قضایش را به جا آوریم، نماز نزدمان جایگاه داشته باشد. یا اگر قضا شد ناراحت شویم. وصیت بعضی خوبان را ببینید می فرمایند یک روز روزه ی قضا نداریم، یک رکعت نماز قضا نداریم. امام صادق علیه السلام فرمودند: از ما نیست کسی که نمازش را سبک بشمارد.
آیت الله بهجت می فرمود شما نماز روز را دقت کنید و به جا آورید، نماز شب خودش می آید. هر جا در قرآن صلات آمده، کنارش زکات هم هست. در روایت هم اینگونه است. زکات در قرآن و روایات یک عمومیتی دارد، تمام انفاقهای مالی واجب و غیر واجب را دربردارد.
دشمن از جهاد می ترسد. یکی از برنامه هایشان گرفتن روحیه جهاد از شیعیان است. می خواهند ما را به سمت بی خیالی ببرند. امر به معروف و نهی از منکر را حضرت عبدالعظیم می فرمایند که به آن اعتقاد دارند. متاسفانه در جامعه ی ما جا نیفتاده و امنیت جانی برای آمران به معروف وجود ندارد.
وقتی حضرت عبدالعظیم این اعتقادات را عرضه کردند، امام هادی علیه السلام می فرماید: ای ابوالقاسم! به خدا سوگند این معتقدات شما دین خداست که برای بندگانش برگزیده، بر این عقیده ثابت باش خداوند تو را به همین طریق در زندگی دنیا و آخرت پایدار بدارد.
پی نوشت:
1- الامالی للصدوق 419; روضة الواعظین 31; کفایة الاثر 286 .
2- آیت الله سیدمحمدحسن میرجهانی طباطبایی، فرزند سید جلیل القدر و ربانی میر سیدعلی محمدآبادی جرقویه ای اصفهانی (ره) در روز دوشنبه بیست و دوم ماه ذی القعده الحرام سال 1319 هـ. ق (1279 هـ. ش) در قریه محمدآباد جرقویه سفلی از توابع استان اصفهان در خانواده ای مذهبی، شریف و دوستدار اهل بیت عصمت و طهارت قدم به عرصه وجود نهاد.
3- دعای افتتاح