استاد فاطمی نیا: هرچه خدا بخواهد همان می شود+گزارش تصویری

کد خبر: 51859
جلسه چهلم سیری در صحیفه سجادیه با سخنرانی استاد فاطمی نیا در مسجد جامع ازگل برگزار شد.
وارث : جلسه چهلم سیری در صحیفه سجادیه  سخنرانی استاد فاطمی نیا در مسجد جامع ازگل برگزار شد. 

در ادامه خبر، متن سخنان استاد فاطمی نیا را می خوانید:


استاد فاطمی نیا: ساده ترین سخن ائمه و قرآن، دریایی از معنا دارد

ماه ریزش رحمت الهی

"صب" به معنای ریزش است. به خاطر اینکه ریزش رحمت الهی در ماه رجب زیاد است، به آن "رجب اصب" می گویند. عمده کار در این ماه استغفار است.

در حدیث است که ماه رجب و شعبان مثل دو چشمه هستند، خدا قبل از مهمانی خودش یعنی ماه رمضان قرار داده است. تا مهمانها قبل از مهمانی خودشان را شست و شو دهند. چون ماه مبارک رمضان بسیار پرفیض است.

فاصله گرفتن از معنویات باعث کدورت انسان می شود. انسان باید رابطه اش را با خدا، همیشه حفظ کند. گناهکارها که پشیمان شوند و استغفار کنند، خدا آنها را می بخشد و دوباره بر میگردند.

اولین شب جمعه ی ماه رجب، یا اولین جمعه ماه رجب را "لیلة الرغائب" می گویند. "رغیبه" در لغت به معنای چیزهای مرغوب است که عقول سلیمه و ارواح طیّبه به آنها تمایل پیدا می کنند. در این شب جمعه خدا یک مواهب خاصی دارد. یعنی شبی که نفوس نورانی و ارواح سلیمه به آنها رغبت می کنند.

این مطلب که عرض میکنم، روایت نیست بلکه دستور از عمومیات است. 100 آیه، 7 مرتبه یا الله بگویید و حاجات خود را بخواهید.


شرح فرازی از صحیفه سجادیه

مضمون این قسمت از دعا این است که 3 چیز مانع می شود چیزی از تو بخواهم و یک چیز مرا تشویق می کند تا چیزی بخواهم.

"یحجبنی امر امرت به فابطات عنه، و نهی نهیتنی عنه فاسرعت الیه، و نعمة انعمت بها علی فقصرت فی شکرها. و یحدونی علی مسئلتک تفضلک علی من اقبل بوجهه الیک و وفد بحسن ظنه الیک، اذ جمیع احسانک تفضل و اذ کل نعمک ابتداء"1؛ آن سه عبارت است از امری که به آن فرمان دادی و من در به جا آوردن آن درنگ کردم و کاری که مرا از آن نهی نمودی و من به سوی آن شتافتم، و نعمتی که به من بخشیدی و من در سپاسگزاری اش کوتاهی نمودم. اما آنچه مرا بر درخواست از تو ترغیب می کند احسان تو است به آن که با نیت پاک به تو روی آورده و از طریق خوش گمانی به درگاه تو آمده زیرا که تمام احسان هایت از روی تفضّل است و نعمت هایت همه بی سبب و بدون سر آغاز.

تمام نعمتهای خدا ابتدایی است، نه اینکه ما کاری کرده باشیم، تفضل توست. "فها انا ذا، یا الهی، واقف بباب عزّک وقوف المستسلم الذلیل، و سائلک علی الحیاء منّی سؤال البائس المعیل"؛ پس اکنون این منم ای خدای من که بر در خانه عزتت مانند منقادی ذلیل ایستاده ام و در عین شرمندگی به مانند سائل محتاجی عیال بار هستم.

عزت دست خداست. خداوند صاحب عزت و قدرت است. در دعا می فرماید ایستاده ام به درب خانه ی عزّ تو، این خانه همیشه عزت است. انسان احساس خاری می کند بر درگاه خداوند. درخواست چگونه است؟ درخواست یک آدم فقیر بینوا.

امام صادق علیه السلام می فرماید: "لَيْسَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ؛ إنَّمَا هُوَ نُورٌ يَقَعُ فِي‌ قَلْبِ مَنْ يُرِيدُ اللَهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَي‌ أَنْ يَهْدِيَهُ. فَإنْ أَرَدْتَ الْعِلْمَ فَاطْلُبْ أَوَّلاً فِي‌ نَفْسِكَ حَقِيقَةَ الْعُبُودِيَّةِ، وَ اطْلُبِ الْعِلْمَ بِاسْتِعْمَالِهِ، وَ اسْتَفْهِمِ اللَهَ يُفْهِمْكَ!" 2؛ علم‌ به‌ آموختن‌ نيست‌. علم‌ فقط‌ نوري‌ است‌ كه‌ در دل‌ كسي‌ كه‌ خداوند تبارك‌ و تعالي‌ ارادة‌ هدايت‌ او را نموده‌ است‌ واقع‌ ميشود. پس‌ اگر علم‌ ميخواهي‌، بايد در اوّلين‌ مرحله‌ در نزد خودت‌ حقيقت‌ عبوديّت‌ را بطلبي‌؛ و به واسطۀ عمل‌ كردن‌ به‌ علم‌، طالب‌ علم‌ باشي‌؛ و از خداوند بپرسي‌ و استفهام‌ نمائي‌ تا خدايت‌ تورا جواب‌ دهد و بفهماند.


ساده ترین سخن ائمه و قرآن، دریایی از معنا دارد

اگر علم می خواهید در ابتدا عبودیت را در خودتان جست و جو کنید. در آن صورت است که طلب فهم می کنید. ائمه علیهم السلام از پدر و مادر مهربان تر بودند و ملاحظه ی افراد را می کردند. ساده ترین سخنان ائمه علیهم السلام مثل دریاست. قرآن هم همین طور است.

وقتی قرآن می فرماید: "فلینظر الانسان الی طعام"3؛ اگر بخواهیم تفسیر شود یک کتاب می شود. یک نگاهش این است که انسان باید به طعامش نگاه کند، ابر و باد و مه و خورشید چقدر چرخیدند تا این لقمه حاضر شده، یا اینکه خطرناک نباشد، یا حرام نباشد. در روایت است شخصی نزد امام باقر علیه السلام می آید، آن شخص خیلی زیرک بوده چون معنای ظاهری را فهمیده بود، میخواست ببیند چه دریایی از معارف پشت این آیه هست. حضرت فرمود: علم او است که آن را فرامى گیرد; [باید نگاه کند] که از چه کسى فرامى گیرد.

هر سخنرانی نباید از شما دلبری کند، صدا و سیمای عزیز هر چیزی را نباید پخش کند. عقل مردم متوسط می ماند و ترقّی نمی کند. باید چیزی گفته شود که کمی فکر کنند و باعث اندیشه شود.

شخصی نزد امام صادق علیه السلام شرف یاب شد و از وفور نعمت گفت: محصول باغم زیاد شده، گوسفندانم زیاد شده. می ترسم به سنّت استدراج مبتلا شده باشم. "استدراج" یعنی بنده به قدری گناه می کند که ارزش تنبیه شدن هم ندارد. خدا کاری می کند که حتی یک یا الله هم نگوید. غیر از معصوم کسی نمی تواند به این سوال جواب دهد.

حضرت به او فرمود: ببین اگر توجه به منعم داری و توجهت به خداست که به تو نعمت داده است، مستدرج نیستی. عطيه حمدت از آن نعمتهايى كه به تو عطا شده برتر و بالاتر است . - يعنى با توجه به حضرت حق و حمد بارى تعالى، تو از مستدرجان نيستى، از خدا غفلت ندارى و به حساب آن گروه گناهكار و غافل نمى آيى .

هرچه خدا بخواهد همان می شود. قدرت تماما دست خداست. ایمان بیاورید به قدرت خدا. من مخالف دستورات پزشکی نیستم، اینکه رعایت کنید و هرچیزی را نخورید یا بخورید. اما همه ی اینها اگر خدا بخواهد سبب ساز می شود.


برای نیل به استسلام، فقط ترک گناه کافی نیست!

یک عبارتی در صحیفه وجود دارد که شارحین از شرح آن عاجز هستند. "مقرّ لک بأنّی لم استسلم وقت احسانک الا بالإقلاع عن عصیانک"؛ در پیشگاه تو معترفم که به هنگام احسانت جز به خودداری از عصیانت گردن ننهادم.

یعنی من به طور کامل تسلیم نشدم در مقابل احسان تو، فقط یک سری گناهان را ترک کردم. اینکه فقط گناه را ترک کردی، کار سختی نکردی بلکه در کنار این ترک گناه، طاعت دیگری انجام نشد. غیبت را ترک کردی اما به فکر یتیمی نبودی، فقیری را اطعام نکردی، خواهرم در عسر و حرج بود اما کمکی به او نکردم.

برای اینکه استسلام و تسلیم کامل به وجود آید، چند چیز لازم است: غیبت را ترک کن، نمازت را درست کن، به فقیران رسیدگی کن و... .

وقتی انسان تسلیم شد، انتظار می رود در کنارش کارهای دیگری هم انجام دهد. امتثال اوامر و اجتناب نواهی بکند. پس اگر احسان بارید و تسلیم شدیم، بدانیم چند وظیفه ی دیگر هم داریم.

در مفاتیح یک روایتی دیدم که مضمومنش این است "در کفن میت این نوشته را بنویسید و بگذارید. از زبان خود میت می فرمایند: خدایا وقتی من جان داشتم معصیت زیادی می کردم، اما تو هیچ وقت احسانت را قطع نکردی، الان که جانی برای معصیت کردن ندارم احسانت را قطع می کنی؟ در این حال هم احسانت را قطع نکن."

"و لم اخل فی الحالات کلّها من امتنانک. فهل ینفعنی، یا الهی، اقراری عندک بسوء ما اکتسبت و هل ینجینی منک اعترافی لک بقبیح ما ارتکبت ام اوجبت لی فی مقامی هذا سخطک ام لزمنی فی وقت دعای مقتک ؛ و از همگی وظایفی که در برابر تو داشتم تنها به همین خودداری اکتفا کردم و با این همه در همگی احوال از انعام تو بی بهره نبوده ام، پس ای خدای من، آیا اقرارم به بدی کردارم به نزد تو، مرا سود می دهد؟ و آیا اعترافم به زشتی رفتارم، مرا از عذاب رهائی می بخشد؟ یا در این مقام و موقعیتم تیغ خشم خود را بر من آخته ای و در همین هنگام که تو را همی خوانم غضب خود را ملازم من ساخته ای؟

سبحانک، لا ایئس منک و قد فتحت لی باب التوبة الیک؛ منزّهی تو ای خدا از تو نومید نمی شوم، زیرا تو خود در توبه را به روی من گشوده ای؟

این حالات تذلّل ماست. می فرماید آیا این دعای من اثر دارد؟ یا در همین خواندن دعا مرا عذاب می کنی؟ در ادامه می فرماید "تو منزّهی از اینکه وقتی بنده ات به درگاهت زاری و اقرار می کند، او را عذاب کنی. پس من ناامید نمی شوم، در حالی که درب توبه را تو به رویم باز کردی؟ پس چطور ناامید شوم؟"

استاد فاطمی نیا: ساده ترین سخن ائمه و قرآن، دریایی از معنا دارد

پی نوشت:


1- صحیفه سجادیه


2- مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج1، ص 224، موسسه الوفا، بیروت، 1404هـ ق،


3- سوره عبس آیه 24