هدیه گرفتن از رهبری به شیوه حاج آقا قرائتی
توکل به خدا سبب رسیدن به آرامش میشود
درباره اسلام هر چه پیش میرویم، احساس میکنیم که کمتر میدانیم و اسلام را نشناختهایم. در اسلام توجه ویژه به روح و روان شده است. همه دین ما از بای بسم الله تکیه دادن به خداوند است. مثلاً آمده است؛ به تو پناه میبرم، به تو توکل میکنم، مرا یاری کن، کمکم کن و ... انسان تا زمانی که به خدا تکیه کند، مانند بچهای که دستش در دست پدرش است، آرامش دارد.
«أَلا بِذِکرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ القُلُوبُ» یاد خدا آرامش بخش است. شما اگر بدانی در دستت طلاست، اگر همه دنیا هم بگویند در دستت سفال است، آرامش داری و نگران نمیشوی. امام خمینی(ره) فرمود: «اگر خمینی تنها هم بماند، لحظهای با آمریکا سر سازش نخواهد داشت». این نشانه آرامش و توکل است. «لَا تُکَلَّفُ إِلَّا نَفْسَکَ وَحَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ» (نساء/84) پس در راه خدا پیکار کن؛ جز عهدهدار شخص خود نیستى.
تشویق در اسلام
1. تشویق باید به اندازه باشد و نباید مخاطب را به طوری تشویق کنیم که فکر کند به آخرین درجه تکامل رسیده است. قرآن کریم، گاهی مىگوید: اگر این کار را بکنید، شاید رستگار شوید. «لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» (بقره/ 189) «لعل»؛ یعنى امید است.
2. تشویق باید با انصاف و عدالت باشد. اگر کسی گفت: سلام شما بگویید: سلام علیکم! اگر گفت: سلام علیکم! شما بگویید: سلام علیکم و رحمة الله!
3. تشویق و تشکر نباید فقط جنبه مادی داشته باشد؛ گاهی نام خیر یا ستایش فرد یا دعایی... خود تشویق است و تشویق معنوى، گاهى کارسازتر است. «إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ؛ و بر آنان درود فرست (و دعا کن). زیرا دعاى تو، مایه آرامش آنان است. (توبة/ 103) یا اینکه پیغمبر به عنوان تشویق دست کارگر را بوسید.
انگشترهایی که سبب راهاندازی 40 نماز جماعت در ظهر عاشورا شد
من یک بار تعدادی انگشتر خریدم و خدمت مقام معظم رهبری رسیدم و از ایشان خواهش کردم که اینها را به عنوان هدیه از من قبول کند و دوباره به من بازگرداند تا به عنوان هدیه از طرف مقام معظم رهبری به هیأتهایی که نماز جماعت ظهر عاشورا را برگزار میکنند، بدهیم. پس از اهدا، به عشق آن انگشترها چهل نماز جماعت دیگر وسط خیابان راه افتاد و کم کم همهگیر شد و به واسطه آن انگشترها و هدیه کوچک ظهر عاشورا حتی در کشورهای دیگر نماز جماعت در خیابان راه افتاده است.
4. تشویق شونده نباید از هر جهت بیعیب باشد؛ ممکن است که به دلیل کار خوبی تشویق شود؛ اگر چه از جهات دیگری نقص داشته باشد. بلال در گفتن حرف شین نقص داشت و پیامبر اکرم(ص) فرمود: خدای تعالی شین او را به جای سین میپذیرد. ما نباید انتظار داشته باشیم که کسی که تشویق میشود، هیچ عیبی در او و بستگان و دوستانش نباشد.
5. گاهی تشویق جنبه حمایت دارد؛ یعنی افرادی در کوبیدن شخصی یا چیزی یک دست میشوند، در این موارد انصاف اقتضاء میکند تا انسان کمالی را از آن شخص برجسته کند تا جلوی انتقادها را بگیرد.
حضرت عیسى(ع) با جمعیتى بودند. خواستند از کنار سگى بگذرند. یکى گفت: چه سگ سیاهى است. یکى گفت: چه سگ لاغرى است. یکى گفت: چه سگ بدبویى است. هرکسى یک نقطه ضعفى را گفت. حضرت عیسى(ع) فرمود: «چه دندانهاى سفیدى دارد.» و با این عمل به همه آنها فهماند که اگر کسی را به رگبار میبندید، خوبیهای آنها را هم بگویید.
6. جهت و علت تشویق باید برای دیگران روشن باشد و الاّ ممکن است که تشویق بعضی، افکار و اخلاق و عقاید دیگران را تخریب کند. قرآن کریم در موارد متعدد که سخن از لطف و پاداش است، دلیل آن را برای دیگران نقل میکند: «لمّا صبروا»، «بما کانوا یعملون»، «بما کانوا یفعلون» و... تا فکر نشود که در تشویق، یک تبعیض است.
7. توجه به استعداد و وُسع افراد در تشویق امر مهمی است؛ یعنی کار را با توان بدنی و جسمی و روحی افراد بسنجیم. خداوند در قرآن میفرماید: «لَا یُکَلِّفُ اللَّـهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا» (بقره/286) خداوند هیچ کس را جز به قدر توانایىاش تکلیف نمىکند.
«لَا یُکَلِّفُ اللَّـهُ نَفْسًاإِلَّا مَا آتَاهَا» (طلاق/7) خدا هیچ کس را جز [به قدر] آنچه به او داده است تکلیف نمىکند.
کسى که ندار است و مقدار کم انفاق مىکند، قابل ستایش است، «لا یَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ؛ مؤمنانِ (تهى دستى) که جز به اندازه توانشان چیزى (براى انفاق و پشتیبانى از جبهه) نمىیابند» (توبه/79) ولى اگر فرد دارا و متمکّن به مقدار قابلى کمک نکند، نه تنها که شایسته تشویق نیست، بلکه شایسته توبیخ است. «أَعْطى قَلِیلًا؛و اندکى (از مال) بخشید.» (نجم/ 35)
یک لیوان آب ظهر عاشورا یک میلیارد میارزد، ولی غروب عاشورا ارزشی ندارد. این به این معناست که هر چیزی در جای خویش ارزش دارد.
اصول تنبیه و توبیخ
توبیخ هم همینطور است. توبیخ نیز اصولی دارد که باید رعایت شود.
1. غیر مستقیم باشد.
2. به گونهای عمل شود که به یأس تبدیل نشود.
3. توبیخ باید همراه با نشان دادن راه جبران باشد.
4. پس از پشیمانی فرد صورت نگیرد. همچون یوسف(ع) که برادران خطاکار خود را پس از پشیمانى توبیخ نکرد و فرمود: «لا تَثْرِیبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ ؛امروز بر شما توبیخ و ملامتى نیست.» (یوسف/ 92)
5. در انتقاد، همه را توبیخ نکنیم؛ اشتباه فردی یا گروهی، نباید سبب عمومی شدن توبیخ و سرایت آن به دیگران شود.
6. دلیل تنبیه و توبیخ اعلام شود.
7. توبیخ و تنبیه متناسب با میزان نقش افراد در تخلف باشد: «وَ الَّذى تَوَلّى کِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذابٌ عَظیمٌ؛ کسى که در انجام گناه نقش اصلى را ایفا کرده است، عذاب بزرگ و مجازات سنگینى در انتظارش است.» ( نور/ 11)
8. باید همراه با ارشاد و رهنمود باشد.
9. مناسب با عمل باشد.
به هر ترتیب ما در قرآن درباره هر رشتهای دستور داریم. امام رضا(ع) فرمود: اگر مردم مزه دین را بچشند، همه مؤمن میشوند.
/1102101305