حجت الاسلام رضوانی: بالاترین سرمایه ی انسان مومن، دعاست

کد خبر: 52810
جلسه هفتگی حسینیه فاطمه الزهرا سلام الله علیها با سخنرانی حجت الاسلام رضوانی و مداحی حاج سعید حدادیان و کربلایی محمد حسین حدادیان برگزار شد.

وارث: جلسه هفتگی حسینیه فاطمه الزهرا سلام الله علیها با سخنرانی حجت الاسلام رضوانی و مداحی حاج سعید حدادیان و کربلایی محمد حسین حدادیان برگزار شد.

در ادامه خبر متن سخنان حجت الاسلام رضوانی را می خوانید:

حجت الاسلام رضوانی:

درخواست فقط از خدا

حضرت موسی ابن جعفر علیه السلام می فرماید: بالاترین سرمایه ی انسان مومن دعاست. کسانی که خداشناس تر هستند دعا کردن و مسالت کردنشان از خدا بیشتر است. پل ارتباطی مومن با پروردگار دعاست. فلذا میبینید که ذوات مقدسه اهل بیت چقدر مانوس با دعا بودند. از حضرت زهرا سلام الله علیها بیش از 60 دعا نقل شده است. بیشتر بوده اما همین تعداد به ما رسیده است. از امام علی علیه السلام بیش از 500 دعا و از امام سجاد علیه السلام بیش از 250 دعا رسیده است. در هیچ مکتبی نمیبینید که اینقدر نسبت به خدا تضرع و خشوع باشد و خواستن فقط از خدا باشد. این دعاها خاص مکتب اسلام است.

حدیثی از امام صادق علیه السلام نقل شده است به نام جنود عقل و جهل. از لشکریان عقل دعا را ذکر می کند، و کار لشکر جهل استنکاف و جلوگیری از دعاست. خدا دوست دارد بنده اش از او بخواهد و از دیگری نخواهد. خدا می فرماید پیش پا افتاده ترین حاجات را از ما بخواهید تا یاد بگیرید همه چیز در خانه ی خداست. خدا به بندگانش عشق می ورزد و دوست دارد همه چیز را از او بخواهند خدا غیور است و غیرت دارد.

در خوشی و ناخوشی دعا کنیم

خدا دوست دارد بنده در خوشی و ناخوشی از او بخواهد. نقل است بنده ای که فقط در گرفتاری از خدا درخواست میکند ملائکه به خدا می فرماید این صدا نا آشناست، این بنده قبلا نمی آمد معلوم است گرفتاری پیدا کرده. خدا به حضرت داوود نبی فرمود: ای داوود در خوشی ها سراغ ما بیا تا در ناخوشی ها ما به سراغت بیاییم. همیشه از خدا بخواهیم و از دیگری نخواهیم.

البته بعضی از دعاها غلط است و صورت استجابت ندارد. حضرت موسی از خدا خواست کاری کند تا کسی پشت سر او حرف نزند و همه خوبی او را بگیرند. خدا فرمود: پشت سر من خدا حرف بد من را می زنند. این دعایت امکان ندارد. یا امیرالمومنین علیه السلام فرمود: این دعا که می گویند ان شاالله در زندگی ات بد نبینی، چون او را دعوت به مرگ کرده اید. مگر می شود انسان در زندگی اش بد نبیند. دنیایی که پر از فراز و نشیب است. از امام صادق علیه السلام پرسیدند چه دعایی بکنیم. حضرت فرمود دعا کن دچار شرار خلق نشوید. عرض کردند وقتی مصیبت دیدیم چه بگوییم. حضرت فرمود: اَلْحَمْدُللّهِ الَّذِی لَمْ یَجْعَلْ مُصِیبَتِی فِی دِینی1؛ خدا را شکر میکنم که مصیبت در دینم نیفتاده. اگر هم مرگ کسی از اقوام رسید استرجاع می کنم، و عرض می کنم انا لله و انا الیه راجعون. مشکلات دنیایی حل می شود شکر کنیم که نماز صبحمان قضا نشده یا مصیبت در دینمان واقع نشود. این دعاها از اصل درست نیست و باید صحیح آن را بیان کرد.

نفرین هم دعا محسوب می شود. در روایتی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است: أَصْنَافٌ‏ لَا يُسْتَجَابُ‏ لَهُمْ‏2؛ شخصی که پدر و مادر خود را نفرین می کند دعایش مستجاب نمی شود. چون انسان وظیفه ی نفرین در حق والدین ندارد. چند مقوله در مقابل والدین فرمودند باید انجام دهیم. انسان باید به آنها احسان و نیکی کند، زیر بال و پر والدین را بگیرند، با قول لیّن با آنها سخن بگوید. دعا کردن برای نعمتهایی که خدا به انها داده است.

حضرت سلیمان می فرامید: رَبِّ أَوْزِعْني‏ أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتي‏ أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلي‏ والِدَيَّ3؛ پروردگارا! شکر نعمتهایی را که بر من و پدر و مادرم ارزانی داشته ای به من الهام کن، شکر نعمتی که خدا به پدر و مادرت داده، گردن توست. شکر خدا که پدر شیعه ی امیرالمومنین علیه السلام است، شکر که پدرم اهل حلال است، اگر حرام خوار بود معلوم نبود زندگی ام چگونه میشد. فلذا نمی توانید والدین را نفرین کنید. اگر هم به جانتان افتادند و خواستند مشرک شوی، با احترام از آنها اطاعت نکن. نه اینکه ترشرویی کنی و ناسزا بگویی. حتی اف به والدینتان نمی توانید بگویید.

پسر متوکل عباسی نزد امام هادی علیه السلام آمد و گفت می خواهم پدرم را بکشم. چون "صاب النبی" است. به پیامبر صلی الله علیه و آله و شما اهل بیت فحش می دهد. حضرت فرمود درست است که حکمش این است اما تو پسرش هستی و نمی توانی این کار را انجام دهی. چون صاب النبی، کسی که توهین به پیامبر صلی الله علیه و آله می کند، خونش هدر است. اما به حرف امام گوش نکرد و پدرش را کشت. اثر وضعی قتل پدر این است که عمر انسان به شدت کاهش پیدا می کند، ولو پدر کافر یا فاسق یا هرچه باشد. لذا بعد از قتل پدرش، 6 ماه بیشتر عمر نکرد.

دومین گروهی که دعایشان مستجاب نمی شود

دوم گروهی که دعایشان به استجابت نمی رسد. وَ رَجُلٌ قَاعِدٌ فِي بَيْتِهِ وَ هُوَ يَدْعُو اللهَ أَنْ يَرْزُقَهُ، لَا يَخْرُجُ وَ لَا يَطْلُبُ مِنْ فَضْلِ اللهِ كَمَا أَمَرَهُ اللهُ4؛ مردی است که در خانه بنشیند و کار نکند و از خدا طلب روزی کند. ائمه می فرمایند: کلّ و سربار بر جامعه نباشید. دو نکته در آیین و مکتب اسلام و تشیع نداریم. یک فارغ التحصیلی است. در مکتبی که می گوید زگهواره تا گور دانش بجوی، فارغ التحصیلی نداریم. دیگری هم بازنشستگی است. درست است که دولتها بعد از چندسال کار بازنشستگی را قرار داده اند. اما در اسلام نداریم که فرد دست از کار بکشد و در خانه بنشیند. چون فساد می آورد.

امام باقر علیه السلام در باغ کار می کردند. شخصی نزد ایشان آمد و عرضه کرد آقا شما چرا مشغول دنیا هستی باید در محراب باشید و عبادت کنید. حضرت فرمود: من الان هم مشغول عبادتم. اگر بمیرم می نویسند مرد در حالی که عبادت می کرد. هر کس در طلب روزی حلال برای خانواده اش کار کند، مانند مجاهد در راه خداست، کانّه در حال عبادت است.

سومین گروهی که دعایشان مستجاب نمی شود به گفته امام صادق علیه السلام که از قول پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید: کسی که به کسی پول قرض دهد، سند و شاهد نیاورد و او هم پولش را ببرد و بعد از خدا بخواهد پولش را برگرداند. چون در بزرگترین سوره ی قرآن آیه ای که درباره قرض دادن و سند گرفتن است، آمده و شخص به آن عمل نکرده و حال از خدا می خواهد آنرا برگرداند.

گروه دیگر که دعایشان به هدف استجابت نمی رسد. مردی که خدا به او مال کثیر می دهد و همه را در راه خدا انفاق می کند، و خودش فقیر می شود. خدا دعایش را مستجاب نمی کند. آیه نازل شد که وقتی انفاق می کنید اعتدال را رعایت کنید. سوال می شود پس چطور امام حسن علیه السلام و امیر مومنان علیه السلام همه ی مالشان را به فقرا می دادند؟ اینها انفاق نیست بلکه ایثار است. از خودگذشتگی می کردند اما در شان ما می فرمایند به فقرا هم به اندازه انفاق کنید و اسراف نکنید.

در نفرین هم این است. شیعه امیرالمومنین علیه السلام نباید نفرین کند. انسان تا می تواند نباید نفرین کند برای هدایت بنده دعا کنید. نفرین مقوله ی سنگینی است. ائمه هم نفرین نمی کردند مگر جایی که کاملا مایوس می شدند از هدایت شخص. در سوره مسد، درباره ابولهب و همسرش آمده. ابولهب ملعون پسری داشت که جنگ نرم انجام میداد. هر آیه ای نازل میشد شعر می سرود و مسخره می کرد. مردانه با شمشیر نمی توانست بجنگد. رسول خدا از هدایت او مایوس شد. و نفرین کرد که درنده ی او را نابود کند، همینطور هم شد در راه شام شیری او را کشت و درید. حضرت زهرا سلام الله علیها، وقتی آن دو نفر نزد ایشان آمدند، حضرت از آنها اقرار گرفت و در حق آنها نفرین نمود.

حجت الاسلام رضوانی:

پی نوشت:


1- زاد المعاد، صفحه ۵۷۳.


2- اصول کافی ج 5 ص 67.


3- سوره هود آیه 19.


4- قرب الإسناد (ط - الحديثة) ص 79.