5 اصل قرآنی حاکم بر زندگی پیامبر اعظم(ص)

کد خبر: 53047
هر انسانی در مراحل زندگی خویش، برای این که دچار حیرت نشود، احتیاج به راهبر و الگوی شایسته دارد؛ انتخاب رسول خدا(ص) به عنوان الگو، به قدری ضرورت دارد که تأسی به او از واجبات شمرده شده است.
وارث: شناخت مقام و منزلت کسی که مأمور به تأسی و پیروی از او هستیم، سبب می‌شود تأسی کننده با اطمینان خاطر دل در گرو او ببندد و با یقین به این که پیروی از او سبب رستگاری و نجاتش خواهد شد سیره او را سر لوحه زندگی خود قرار دهد.

زیباترین و بالاترین تضمین برای خوشبختی و سعادت پیروان و اقتدا کنندگان از پیامبر اعظم(ص) سفارشی و توصیه‌ای است که خداوند متعال در خصوص لزوم تبعیت از ایشان بیان می‌فرماید: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا؛ برای شما اگر به خدا و روز قیامت امید می دارید و خدا را فراوان یاد می کنید ، شخص رسول الله مقتدای پسندیده‌ای است».

بهترین الگو براى شما نه تنها در این میدان که در تمام زندگى، شخص پیامبر(ص) است، روحیات عالى، استقامت و شکیبایى، هوشیارى و درایت و اخلاص و توجه به خدا و تسلط ایشان بر حوادث، و زانو نزدن در برابر سختی‌ها و مشکلات، هر کدام مى‏‌تواند الگو و سرمشقى براى همه مسلمین باشد. این ناخداى بزرگ به هنگامى که سفینه‏‌اش گرفتار سخت‏‌ترین طوفان‌ها، مى‏‌شود کمترین ضعف و سستى و دستپاچگى به خود راه نمى‏‌دهد، او هم ناخدا است هم لنگر مطمئن این کشتى، هم چراغ هدایت است، و هم مایه آرامش و راحت روح و جان سرنشینان.[2]

 

1-اخلاص محض و غرق در عبودیت و بندگی حق تعالی

از جمله اصول مسلم و قرآنی حاکم بر زندگی پیامبر اکرم(ص) اخلاص کامل در تمام مراحل زندگی و توجه ویژه به عبودیت و بندگی حق تعالی است. یکی از مشکلات و گناهان سختی که بسیاری از انسان‌ها گریبان گیر آن هستند تزلزل در بندگی و اخلاص در عبودیت است. کم نیستند کسانی که حتی عبادت‌هایشان رنگ و بوی شرک و گناه به خود گرفته است.

این در حالی است که اسوه بندگی و زندگی برتر حضرت ختمی مرتبت تمام مراتب زندگی خود را رنگ و بوی الهی بخشیده بود: «قُلْ إِنَّ صَلاتی‏ وَ نُسُکی‏ وَ مَحْیایَ وَ مَماتی‏ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ لا شَریکَ لَهُ وَ بِذلِکَ أُمِرْتُ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمینَ؛ بگو: نماز من و قربانى من و زندگى من و مرگ من براى خدا آن پروردگار جهانیان است. او را شریکى نیست. به من چنین امر شده است، و من از نخستین مسلمانانم».

کلمه «نسک» به معناى مطلق عبادت است، و لیکن بیشتر در ذبح و یا قربانی‌اى که به منظور تقرب به درگاه خداى سبحان ذبح مى‏‌شود استعمال شده است. در این آیه شریفه خداى تعالى به رسول گرامى خود را دستور می‌دهد که به مردم بگوید: او خودش به آنچه که خداوند به سوى آن هدایتش کرده عمل می‌کند. و منظور از این اعلام این است که رسول خدا (ص) از تهمت دورتر شده و مردم بهتر دین حضرت را تلقى به قبول کنند، چون یکى از نشانه‏‌هاى راستگویى این است که گوینده به گفته‏‌هاى خود عمل نموده و گفتارش با کردارش مطابقت داشته باشد، لذا مى‌فرماید: به مردم بگو که من نماز و تمامى عبادات و زندگی‌ام و جمیع شؤون آن از قبیل اعمال، اوصاف، فعل‏‌ها و ترک‏‌ها که مربوط به من است، و همچنین مرگم را با هر چه که از امور آن مربوط به من است- و آن امور پس از مرگ است که از زندگى دنیا سرچشمه مى‏‌گیرد».[3]

 

2-نشانه رحمت و برکت برای جهانیان

«وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ؛ و نفرستادیم تو را، جز آنکه مى‏‌خواستیم به مردم جهان رحمتى ارزانى داریم». رحمت به معنای رقت و دلسوزی و نیز به معنای عطوفت و مهربانی معرفی شده است. رحمت درجات و مراتبی دارد که از آن مراتب قابلیت و استعداد است و مرتبه دیگر، فعلیت؛ مثل باران رحمت الهی که تمام قطره‌های آن قابلیت و شایستگی دارد که منشأ خیرات و برکات شود ولی بروز آثار این رحمت تنها در سر زمینی است که آماده و مستعد باشد، بنابراین هم می‌توان گفت که هم «قطرات باران» رحمت است و هم صحیح است که گفته شود که این قطرات در سر زمین مستعد و آماده مایه رحمت و برکت است، در خصوص پیامبر اکرم(ص) می‌توان این چنین بیان داشت که ایشان بالقوه برای همه عالمیان مایه رحمت و برکت است، ولی این رحمت بالفعل مخصوص مؤمنان است.[4]

3-پیامبری مهربان و دلسوز به هدایت امت

از جمله اصول قرآنی و اخلاقی حاکم بر زندگی پیامبر اکرم(ص) رفتار شفقت گونه و مهربانانه با امت بود، حضرت رسول(ص) برای هدایت و راهنمایی امت خود و برای نجات ایشان از منجلاب گناه و بد رفتاری‌های اخلاقی از هیچ گونه تلاش و کششی دریغ نفرمودند، ایشان حریص به هدایت امت خود بودند، و سختی‌های این راه را به جان خریده بودند از اینرو خداوندمتعال در توصیف ایشان می‌فرماید: «قَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیم؛ هر آینه پیامبرى از خود شما بر شما مبعوث شد، هر آنچه شما را رنج می‌دهد بر او گران مى‏آید. سخت به شما دلبسته است و با مؤمنان رئوف و مهربان است».

 

4- پیامبر اکرم (ص) در اوج صداقت و راستی

پیامبر اکرم(ص) در اوج صداقت و رستی زندگی کردند به طوری که حتی دشمنان و مشرکان مکه نیز حضرت را به صداقت و امانت‌داری می‌شناختند، در توصیف ایشان می‌توان این چنین بیان داشت که رسول گرامی (ص) تمام مراحل و مراتب زندگی خود را با صادقت و راستی آمیخته بود از این رو قرآن کریم از زبان و در مدح ایشان می‌فرماید: «وَ قُلْ رَبِّ أَدْخِلْنی‏ مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنی‏ مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لی‏ مِنْ لَدُنْکَ سُلْطاناً نَصیرا؛ بگو: اى پروردگار من، مرا به راستى و نیکویى داخل کن و به راستى و نیکویى بیرون بر، و مرا از جانب خود پیروزى و یارى عطا کن».

صدق، بهترین وصف و حالت یک کار و یک شخص در آغاز و انجام آن است. چه بسا کارهایى که آغاز غیر صادقانه دارد و با قصد ریا، سمعه، فریب، برترى‏جویى و مانند آن شروع مى‏‌شود، یا آغازى صادقانه دارد، ولى پایانى آمیخته به غرور، عُجب، منّت، حبط و سوء عاقبت پیدا می‌کند و برکات آن محو مى‏‌شود. رمز شکست بسیارى از حرکت‏‌ها، نبود صداقت در آنها و قطع امداد الهى از آن است.[5]

 

5-ساده زیستی و پرهیز از تجمل و دنیا گرایی:

ساده زیستی و پرهیز از زرق و برق و تجملات دنیوی، یکی از بارزترین اصولی است که رسول خدا(ص) در زندگی خویش رعایت می‌فرمودند. اصولاً به هر اندازه روح و شخصیت انسان بزرگ باشد، به همان اندازه از تجملات و جلوه‌های دنیوی دوری می‌گزیند، شهید مطهری در این باره می‌گوید: «مقید شدن به زندگی متکفلانه، ناشی از کوچکی روح و نداشتن شخصیت است، یعنی بعضی افراد در خود قیودی قائل می‌شوند تا در نظر دیگران اثبات شخصیت کرده باشند»[6] در منابع روایی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است: «ای عایشه! دنیا برای محمد سزاوار نیست، ای عایشه خداوند تبارک و تعالی از پیامبران اولوالعزم راضی نمی‌شود مگر در صورت صبر در مکروهات دنیا و محبوبات آن و خداوند به من فرموده است که صبر کن؛ همچنان که پیامبران اولوالعزم صبر کرده‌اند...»[7]

 

پی‌نوشت:

[1]. سیره رسول خدا(ص)، زهرا عبد اللهی: ص18.

[2]. تفسیر نمونه، ج‏17، ص242.

[3]. ترجمه المیزان، ج‏7، ص543.

[4]. سیره رسول خدا(ص)، زهرا عبد اللهی، ص18: به نقل از تفسیر نمونه: ج8، ص17.

[5]. تفسیر نور، ج‏7، ص107.

[6]. شهید مطهری حکمت ها و اندرزها: ص103.

[7]. ابی الشیخ، اخلاق النبی وادابه: ص 294.

[8]. سیره رسول خدا(ص)، زهرا عبد اللهی، ص18: به نقل از تفسیر نور الثقلین: ج4، ص255.

/1102001307