استاد رائفی پور: حضرت علی اکبر(ع) ولایت مدار واقعی بود

کد خبر: 53761
مورد دیگر که در مملکت ما زیاد است، اهل تفسیر و تاویل حرف ولیّ زمان هستند. می گویند منظورش این نیست و منظورش این است که ما می گوئیم. این غلط است. سامری که بعد از حضرت موسی گوساله را علم کرد آمد تاویل کرد و گفت حضرت موسی مخالف نیست و یک خاطره ای تعریف کرد که معمولا در این خاطرات دو نفره هستند و شخص سومی نشنیده است.

وارث: جشن میلاد حضرت علی اکبر (ع) با سخنرانی استاد رائفی پور و مداحی حاج سعید حدادیان، حاج حسین سازور، حاح محمد رضا طاهری، حاج احمد نیکبختیان، کربلایی حسین طاهری و کربلایی محمد حسین حدادیان در مهدیه امام حسن (ع) برگزار شد.

در ادامه متن سخنان استاد رائفی پور را می خوانید:

استاد رائفی پور

ولایت مدار به معنای واقعی کلمه

یکی از ویژگی های حضرت علی اکبر علیه السلام این است که ایشان یک انسان ولایت مدار به معنای واقعی کلمه است، از سر اتفاق امامش پدرش است. حضرت زینب سلام الله علیها هم همینطور و حضرت عباس هم همینطور. آنچه که موجب تبعیت آنها می شده است، امامت امام حسین علیه السلام و ولایت پذیری آنها بوده است.

در کشور ما همه خودشان را ولایت مدار می دانند اما دسته بندی های مختلف دارند. اولین دسته از اینها یک بخشی را دارند و بخش دیگری را ندارند، نمی گوئیم کلا نفی می کنند. مثل لائیک ها ولایت فقیه یک مرجع تقلیدی باشد در قم و درسش را بدهد و با سیاست کاری نداشته باشد. دیانت سر جای خودش سیاست هم سر جای خودش. این افراد در زمان اباعبدالله علیه السلام هم موجب یک سری اتفاقات شدند. مثلا عبدالله ابن زبیر یا عبدالله ابن عباس می گفتند یا حسین شما مفسر خوبی هتسی اما با یزید کاری نداشته باش و بیا اینجا فقط مساله ی دینی را بگو.

شما اگر بخواهید دین را از سیاست جدا کنید 500 آیه ی قرآن را باید بریزی دور یا حکومت پیامبر صلی الله علیه و آله. می گویند اگر دین در سیاست دخالت کند عزیز بودن خودش را از دست می دهد. عزیزان این نگاه، نگاه امام حسینی علیه السلام نیست. امام اگر این نگاه را قبول داشت با سیاست بیعت کرده بود.

عده ای دیگر می گویند در سیاست هم محدود باش. وقتی حضرت امیرالمومنین علیه السلام فرمود بروید به نیزه هایی که قرآن به آنها زده اند شمشیر بزنید، گفتند یا علی دیگر حدود خودت را گم کرده ای! کسانی هستند که برای ولیّ زمان خودشان حدود مشخص می کنند.

عده ای هستند می گویند ولیّ زمان تا جایی که با ما همسو است ما قبولش داریم و اگر با ما همسو نباشد، قبول نمی کنند. اگر ولیّ زمان سخنان شاذ و کفرآمیز آنها را تایید کند و با آنها کنار بیاید، بهترین رهبر دنیا می شود.

مثلا در برخی از جماعت سیاسی ما می بینید اگر مراجع برجام را تایید می کنند خوب است و قبول دارند اما اگر همان مراجع درباره ی دیدار با مراجع نظر بدهند، نه می گویند نباید شما اینجا ورود پیدا کنید. یک بوم و دو هوا نمی شود.

گروهی که حرف ولیّ زمان را به نفع خودشان تاویل و تفسیرمی کنند

مورد دیگر که در مملکت ما زیاد است، اهل تفسیر و تاویل حرف ولیّ زمان هستند. می گویند منظورش این نیست و منظورش این است که ما می گوئیم. این غلط است. سامری که بعد از حضرت موسی گوساله را علم کرد آمد تاویل کرد و گفت حضرت موسی مخالف نیست و یک خاطره ای تعریف کرد که معمولا در این خاطرات دو نفره هستند و شخص سومی نشنیده است. سامری گفت حضرت موسی در یک جایی که با هم بودیم گفت مردم خیلی دوست دارند گوساله بپرستند اگر من برنگشتم تو یک گوساله برای اینها علم کن. رفت بالای کوه ایستاد و گفت: هَذَا إِلَهُكُمْ وَإِلَهُ مُوسَى فَنَسِيَ1؛ این خدای شما و خدای موسی است و یادش رفت بگوید.

گروه دیگر از ولیّ برای خودشان سپر می سازند یعنی هر کاری که می خواهند خراب کنند می گویند مقام معظم رهبری!! از نظر من اینها جزو بدترین شکل هستند چون واقعا ضربه می زنند. ولیّ زمان و اسم را خراب و سیبل خودشان می کنند.

مورد بعدی در قشر ما بیشتر دیده می شوند. آن گروههای قبلی از ولی فقیه عقب ماندند. اینها از پاپ کاتولیک تر هستند و از ولیّ زمان جلوتر می روند. از ولیّ زمان نه باید جلو افتاد و نه باید عقب افتاد. اینها در تاریخ نشان داده که ضربات خیلی بدی می خورند. یک نمونه از اینها جناب زبیر است. آن روز در کوچه وقتی آمدند جلوی در خانه ی حضرت امیرالمومنین علیه السلام، سلمان می گوید من دست به شمشیر منتظر امر حضرت امیرالمومنین علیه السلام بودم، اما دیدم سیاست حضرت امیر سکوت است. اما زبیر برای دفاع از حضرت زهرا سلام الله علیها دست به شمشیر برد یعنی از ولیّ جلوتر افتاد. و بعد همین آدم در جمل شمشیر می کشد در مقابل خود مولا.

گمان همترازی با ولیّ زمان

مورد بعدی هم ترازان هستند کسانی که خودشان را هم قد و قواره ی ولی می کنند. چرا؟ چون یا سابقه دارند مثل صحابه که خودشان را بزرگ می دانستند و می گویند ما از اول با پیغمبر صلی الله علیه و آله بودیم. یا سابقه ی علمی و فقاهتی دارند. اینها سختشان است ولایت را قبول کنند. بعد از امام یک جماعتی بودند که می گفتند فلانی یک زمانی امام جمعه ی موقت تهران بود، حالا من به او بگویم "ولی امر"؟! این گونه افراد ضربه زدند. سلیمان ابن صرد خزاعی به مسلم ابن عقیل می گفت من با این سن و سال صحابی پیامبر صلی الله علیه و آله بودم، آن موقع تو کجا بودی؟ اینها به شیعه ضربه زدند.

ولی شناسی، ولی مداری و ولایت مداری مهم است. مثلا ماه در مدار زمین است و زمین در مدار خورشید است. نسبتش را با او تعیین می کند. این افراد مزه ی دهان ولی فقیه را می شناسند. یک روز امام صادق علیه السلام بالای منبر فرمود: لعنت بر زراره! زراره ای که همه ی ما می شناسیم و احادیث او را روی چشممان می گذاریم. داستان این بود که حکومت تصمیم گرفته بود حلقه ی اول آقا را بزند. آقا به او پیام فرستاد من مجبور هستم تو را مذمت کنم تا جانت حفظ شود.

بعضی مواقع این رفتارهای ما ولیّ زمان را در تنگنا و بن بست انتخاب قرار میدهد. مگر حضرت امیرالمومنین علیه السلام حکمیت را قبول نمی کند؟ چون جامعه فشار می آورد.

برخی موقع بحث می شود که چرا حضرت امیرالمومنین علیه برای اشعث ابن قیس حکم حکومت آذربایجان را برایش تایید کرد مسولیت به او داد. اشعث منافقی بود که دومی نداشت. اینها کسانی هستند که اگر از جامعه ی اسلامی فاصله بگیرند بیشتر آسیب می زنند تا وقتی که در نظام اسلامی هستند. می گویند: دوستت را نردیک بدار و دشمت را نزدیکتر. اینها را باید حفظ کنی و دائم مراقبشان باشی.

پس هر مسئول بودنی به خاطر لیاقت خودشان نیست. باید دائم جلوی چشم باشند. باید فهمید و سعی کنید ولایت مدار واقعی باشید.

استاد رائفی پور

پی نوشت:

1- سوره طه آیه 88