ماجرای جالب اولین مداحی حاج عبدالرضا هلالی

کد خبر: 53919
حاج عبدالرضا هلالی در گفت‌وگویی صریح و صمیمی به سوالاتی پیرامون مسائل خصوصی زندگی و مداحی‌اش پاسخ داد. بخش دوم این مصاحبه به زودی منتشر می‌شود.

وارث: حاج عبدالرضا هلالی در گفت‌وگویی صریح و صمیمی به سوالاتی پیرامون مسائل خصوصی زندگی و مداحی‌اش پاسخ داد که متن کامل بخش اول این مصاحبه را در ادامه خبر می‌خوانید.


ترس از پرواز به مجالس شما خدشه وارد نمی‌کند؟


سال‌های قبل سوار هواپیما می‌شدم اما در چند سال‌ اخیر خودداری می‌کنم.


یعنی اگر ایرانیان خارج از کشور شما را دعوت کنند، نمی‌روید؟


خیر. نمی‌توانم بروم (باخنده). پنج سالی است که سوار هواپیما نشده‌ام. آخرین باری هم که به خارج از کشور رفتیم، در ایام عید غدیر بود که به کشور چین دعوت شده بودم. سعی کرده‌ام که بیشتر وقتم را برای هیئت الرضا (ع) بگذارم.

ماجرای جالب اولین مداحی حاج عبدالرضا هلالی


به زمانی برویم که آقا رضای هلالی جوان تر بود و سبکی جدید در مداحی را پایه گذاری کرد.


بسم الله الرحمن الرحیم. من 34 سال دارم. از سنین نوجوانی مداحی را شروع کردم. خیلی‌ها چون من را از نوجوانی دیدند و فکر می‌کنند که سن من زیاد است. حدود 20 سال است که به طور متداول در هیئت الرضا (ع) می‌خوانم. قریب به 15 سال از این 20 سال با دوران آغاز تصویر برداری و ضبط صدا همراه شد و باعث شد که شناخته شوم.


رضا هلالی حرکتی جدید و به روز را وارد مداحی کرد و باعث شد تا جمعیت زیادی جذب او شوند. این حرکت رو به بالا باعث نشد تا بزرگان مداحی در آن دوره شما را مورد هدف حملات خود قرار دهند؟


 این امری طبیعی بود. ما هم حتما در ابتدای کارمان اشتباه‌هایی را داشتیم که خیلی‌هایش به خاطر جوانی و کم تجربگی بود. چیزی که ما داشتیم علاقه به امام حسین (ع) بود اما این علاقه باید هدایت می‌شد. چون در آن زمان سن من خیلی کم بود، خیلی‌ها از سن کم من ایراد گرفتند و انتقاد کردند. البته قبل از من هم کسانی بودند که از این سبک استفاده می‌کردند. عامه مردم این سبک شور را می‌پسندیدند اما خیلی از پیشکسوتان قبول نداشتند و حتی از من می‌خواستند که در هنگام مداحی عبا بیندازم چرا که در آن زمان رسم بود. من این کار را نمی‌کردم به این دلیل که خود را لایق عبا به دوش انداختن نمی‌دیدم. کسی که عبا بر دوش می‌اندازد، باید خیلی از مسائل را رعایت کند.


این حرف شما یعنی اینکه رضا هلالی شأن اسمی که دارد را رعایت نمی‌کند؟


 امام حسین (ع) را واقعا دوست داشتم. خیلی از اشتباهات و خطاها را دارم اما از ته قلبم می‌گویم که واقعا امام حسین (ع) را دوست دارم و شاید این علاقه به خاطر غربت، مظلومیت، آزادگی و سایر موارد باشد. همیشه هم در خلوت خود می‌گویم که آقاجان! مراقب من باش و اگر اشتباهی هم دارم، شما به بزرگی خودت اشتباهم را بپوشان.


از دوران آغاز مداحی‌تان در هیئت الرضا (ع) بفرمایید. چه کسانی به شما کمک کردند، چه کسانی سد راه شما شدند، چه کسانی طیب الله گفتند و ... ؟


مردان نیکی بودند که در مسیر زندگی بنده قرار گرفتند. رحمت به افرادی که باعث شدند تا من در مسیری قرار بگیرم که هم خیر دنیا در آن است و هم خیر آخرت. من بچه جنگ زده خرمشهر هستم و خانواده من هم خیلی زیاد در فضای مذهبی نبودند و فقط در این حد بود که نماز بخوانند و روزه بگیرند. حتی برادر بنده هم در خارج از کشور زندگی می‌کند. اما خیلی خوش حال می‌شدند که من در هیئت‌ها نفس می‌زنم. بزرگی می‌‌فرمود «اگر در این راه هستی و در این وادی قدم برمی‌داری، مدیون پدر و مادرت هستی. مبادا این فکر به ذهنت برسد که خودت این کار را انجام داده‌‌ای». نان حلال پدر و مادر در موفقیت من تأثیر بسزایی داشت. من عاشق فوتبال بودم و همیشه فکر می‌کردم که در فضای ورزشی به شخصی مشهور تبدیل می‌شوم. خداوند رحمت کند شهید عباس صابری که از شهدای تفحص بود و در سال 74 به شهادت رسید. روزی به کوچه آمد، ایستاد و بازی ما را تماشا کرد و من هم بازی زیبایی را انجام دادم. فوتبال که تمام شد، جلو آمد و اسم من را پرسید و گفت که خیلی قشنگ فوتبال بازی می‌کنی. من هم در پاسخ گفتم: بچه محل هایمان به من می‌گویند «رضا پله» (با خنده).


ماجرای جالب اولین مداحی رضا هلالی


ایشان به من گفت که هیئت چرخشی و سیاری داریم و این هیئت، امروز در یکی از منزل‌های محل شما برگزار می‌شود. سریع به خانه رفتم و لباس‌هایم را عوض کردم. در هئیت نشسته بودیم که به ایشان گفتم: من صدای خوبی دارم و در مدرسه قرآن می‌خوانم؛ می‌شود در هیئت شما هم قرآن بخوانم؟ آن‌ها با خواسته‌ام موافقت کردند و قرآن خواندم و اتفاقا خیلی هم خوششان آمد. سپس به آن‌ها گفتم که این مداحی خیلی باحال است؛ من تا حالا فکر می‌‌کردم که مداحی فقط برای محرم ‌هاست. من هم می‌توانم در هیئت شما بخوانم؟ آن‌ها هم گفتند که می‌شود بخوانی اما باید در جلسات هیئت شرکت کنی. عاشق آن قسمتی بودم که همه بالا و پایین می‌رفتند و شعر «بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوی کربلا» را می‌خواندند. خیلی اصرار کردم که این قسمت را بخوانم. گذشت و به ایام ماه محرم رسید. تا به قسمت «برمشامم ... » رسید، میکروفون را به من دادند. شخصی که کنار من ایستاده بود، عینکی بود و من دستم به عینک او خورد و افتاد. هنگامی که می‌خواستم شروع به خواندن کنم، آن شخص بر روی زمین در حال پیدا کردن عینکش بود و من با دیدن این صحنه، خنده‌ام گرفت و پشت بلندگو خندیدم (با خنده). دیدم همه در حال نگاه کردن هستند. میکروفون را زمین گذاشتم و فرار کردم. این ماجرا مربوط به سال 72 یا 73 می‌شود. بعدا هر چقدر که پیام فرستادم و معذرت خواهی کردم، قبول نکردند و دیگر به من اجازه خواندن ندادند. از آن شب به بعد به عنوان سینه زن به هیئت می‌رفتم و گذشت تا سال 74 رسید. در آن سال عباس صابری به شهادت رسید و به رحمت خدا رفت. از آن روز با خودم عهد کردم تا بیرقی که ایشان برپا کرده است را بالا نگه دارم. ما هم خادم امام حسین (ع) و هم خادم مردم هستیم. همیشه تأکید من به خدام جلسه این است که فکر کنید به هر نفر که چای می‌دهید، آن شخص سیدالشهدا (ع) است و نهایت احترام را برای او قائل شوید. روزی به یکی از دوستان گفتم که تیر و نیزه را امام حسین (ع) خورد، کتک را بچه‌های امام حسین (ع) خوردند اما دست بوسی و احترام برای من ماند و من اگر نتوانم حرف مردم را به خاطر امام حسین (ع) تحمل کنم، به هیچ دردی نمی‌خورم.

ماجرای جالب اولین مداحی حاج عبدالرضا هلالی


ماجرای خانمی که در جمع مردم به رضا هلالی بی‌احترامی کرد


چند وقت پیش خانمی که از نظر ظاهری هم موجه نبود، من را در خیابان دید. جلوی همه مردم از من پرسید که شما آقای هلالی هستید؟ گفتم: بله. گفت: حالم ازت بهم می‌خوره.

 به همین صراحت؟

بله به همین صراحت. گفتم: عیبی ندارد و این نظر شماست. کاش خوب‌تر می‌گفتید ولی حالا که خوب‌تر نگفتید باز هم عیبی ندارد.


البته گاهی چنین برخوردهایی به بعضی از رفتارهای هم‌صنفی‌های شما هم برمی‌گردد


ما مدعی فرهنگ مداری هستیم و نباید اشتباه یک نفر را به حساب یک نفر دیگر بزنیم.


خیلی‌ها جامعه مداحان را به پولکی و پاکتی بودن می‌شناسند. مثلا می‌گویند که رضا هلالی فلان قدر می‌گیرد تا به مجلسی برود


 یک سوال دارم؛ مگر کسی در خیابان به ما پولی را داده است؟ اگر کسی هم به جلسه‌ای رفت و مبلغی را هم به صورت توافقی گرفت، ایرادی ندارد.


من خودم مداحی را یک هنر الهی می‌دانم. من می‌گویم که هنرمندان، به عنوان مثال خواننده پاپ که کنسرت برگزار می‌کند و مبلغ زیادی را هم در جیبش می‌گذارد، باید از هنر خود درآمدزایی کنند اما برخی از مداحان را دیده‌ام که می‌گویند فلان مبلغ را بریز تا بیایم و بخوانم


چنین کاری که اشتباه است. من خودم هم چنین کاری را انجام نمی‌دهم. مداحی برای من عشق است نه شغل. من می‌گویم امام حسین (ع) را دوست دارم و نمی‌توان برای این علاقه مبلغی را تعیین کرد. اگر مبلغی را تعیین کنیم در واقع خودمان را کوچک کرده‌ایم.


یعنی اینکه اگر هیئتی شما را دعوت کند و پاکت ندهد، چیزی نمی‌گویید؟


بنده اصلا به جلسه‌ای نمی‌روم که بخواهم مبلغی را بگیرم. خیلی از هیئت‌ها مداحان معروف را دعوت می‌کنند و با اسمش قمار می‌کنند.


یعنی چه؟


این قضیه برای 10 سال قبل است. مادرم در روز تاسوعا با من تماس گرفت و گفت: آقایی به اسم «ناخدا» آمده و می‌گوید که باید آقارضا به هیئت ما بیاید. به خاطر من هم که شده به جلسه آن‌ها برو. گفتم: مادرجان! هیئت دارم و مردم می‌آیند و خوب نیست که من حضور نداشته باشم. مادرم عصبانی شد و گفت: اگر نروی شیرم را حلالت نمی‌کنم. خلاصه هرطور که شد به جلسه آن‌ها رفتم. در روزهای محرم فشار زیادی بر من و سایر مداحان وارد می‌شود. گاهی اوقات چندین ساعت طول می‌کشد تا به حالت عادی برگردم. روز عاشورا در 17 جلسه می‌خوانم. کسانی که مداح هستند می‌دانند که من چه می‌گویم. به بحث خودمان برگردیم، از ماشین پیاده شدم و به هیئت که رفتم، آن آقای ناخدا میکروفون را از دست مداح کشید و داد زد و گفت «آی مردم! این هم از رضا هلالی. دیگر چه کسی را می‌خواهید برایتان بیاورم؟ این شما، این ابوالفضل و اینم رضا هلالی». من بلندگو را گرفتم و ماندم که چه بگویم. آن جمعیت انبوهی که در آن جا حضور داشتند حتما گمان می‌کردند که من مبلغ بالایی را دریافت کرده‌ام در صورتی که چنین نبود. یک مغازه میوه فروشی سر کوچه ما بود. هر وقتی که می‌رفتم میوه‌های خوبی را برایم جدا می‌کرد و هوایم را داشت. یک بار در محرم به من گفت: آقای هلالی! نمی‌شود یک شب به هیئت ما بیایی؟ من هم گفتم: خودمان جلسه داریم اما اگر رسیدم حتما می‌آیم. هرطور که بود به هیئت آن‌ها رفتم و خواندم. مدتی که گذشت، همان شخص میوه فروش به من گفت: همه به من گفته‌اند که چه مبلغی به رضا هلالی داده‌ای تا بیاید؟ کار به جایی رسیده بود که حتی در برهه‌ای می‌گفتند که رضا هلالی ثانیه‌ای پول می‌گیرد. من 20 سال است که در هیئت الرضا (ع) می‌خوانم و هر جمعه و تمام مناسبت‌ها را هم مراسم می‌گیریم. آیا تاکنون مبلغی را دریافت کرده‌ام؟ یک سوال دارم. کدام خواننده است که شما می‌توانی به‌طور رایگان در مجلسش شرکت کنی؟ هیئت ما کنسرت نیست اما از نظر کیفی و کمی از خیلی از کنسرت‌ها بالاتر است و 20 سالی می‌شود که مردم به‌طور رایگان در آن شرکت می‌کنند. در کدام کنسرت از مردم پذیرایی می‌شود؟ به خوانندگان پاپ می‌گویند مردمی و به مداحان می‌گویند پولکی. شما قضاوت کنید؛ آیا حرف مردم درست است؟


گاهی اوقات است که شما در کنسرت یکی از خوانندگان شرکت می‌کنی. بلیط می‌گیری، در محل برگزاری کنسرت حاضر می‌شوی، فیض می‌بری و به خانه برمی‌گردی. اما گاهی اوقات است که شما بعد از کنسرت به سراغ آن خواننده می‌روی و او را برای خواندن در مجلست دعوت می‌کنی. وقتی خواننده را به سازمان فرماندهی خودت می‌بری، حساب و کتاب دارد و باید مبلغی را بپردازی. از طرفی هم شما مخارج جلساتی که برگزار می‌کنیم را هم در نظر بگیرید. فیلمبرداری که به مجلس می‌آید پول می‌خواهد. شخصی که باند و سیستم صوت به هیئت می‌آورد، کار و حرفه‌اش این است و هزینه دریافت می‌کند. همان خانه کشتی که دهه اول محرم‌ها در آن مراسم برگزار می‌کنیم، کرایه زیادی را می‌خواهد.


کسی که رضا هلالی را در گذشته سوار موتور دیده است و امروز او را با ماشین‌های مدل بالا می‌بیند، تعجب می‌کند و برای او سوال پیش می‌آید


دنیا دوستی خوب نیست. من باید یاد بگیرم که بتوانم از وسایلی که دارم به راحتی بگذرم. اگر امروز چیزی در زندگی من است، به برکت امام حسین (ع) است. کسانی که با من در ارتباط هستند، می‌دانند که در حسرت چیزی نیستم و به چیزی هم دلبستگی ندارم.


بخش دوم این گفت‌وگو به زودی منتشر می‌شود.




/1102101305