حجت الاسلام شجاعی:دیندار کسی است که پای دینش از همه چیزش می گذرد+ گزارش تصویری

کد خبر: 54295
دین دار کسی است که پای دینش از همه چیزش می گذرد، مثل سیدالشهدا علیه السلام. مقام شهادت مقام تأسف نیست. مقام شهادت مقام حسرت است. کسی که شهادت می رسد باید به او حسرت خورد که بال گرفت و به عرش خدا پرید. ما در دریای مواج دنیا دست و پا می زنیم. آنها به این چنین مقامی می رسند.

وارث: جشن میلاد حضرت رقیه سلام الله علیها با سخنرانی حجت الاسلام شجاعی و مداحی حاج اصغر ضرابی و کربلایی افشین نجفی در محفل امیر علقمه علیه السلام برگزار شد.

در ادامه خبر متن سخنان حجت الاسلام شجاعی را می خوانید:

حجت الاسلام شجاعی:

کسی که نام امیرالمومنین علیه السلام را می برد عبادت کرده است. بهترین اسوه و الگو رسول خدا صلی الله علیه و آله هستند و ایشان فرمودند: اگر کسی می خواهد مثل من باشد و از دنیا برود محبت و ولایت علی بن ابیطالب علیه السلام را داشته باشد. فردی که نام علی علیه السلام را می شنود هر گناهی که با گوشش کرده باشد به حرمت نام ایشان خداوند هر گناهی که کرده است را می بخشد. دستی که یک فضیلت از علی علیه السلام را می نویسد تا زمانی که آن کاغذ وجود داشته باشد هر روز ملائکه برای آن فضیلتی که نوشته است ثواب برای او می نویسند.

امروز می خواهم در مورد مسئله دین داری صحبت کنم. دین دار به چه کسی می گویند؟ فقط نمازخوان است؟ اهل عبادت و اهل ذکر است؟ اهل نماز شب است؟ خیر. خیلی از آدم ها هستند که همیشه در حال نماز خواندن هستند و از آن طرف جایشان در جهنم است. ابن ملجم لعنت الله علیه نماز شب خوان بود. کسی که او را تحریک کرد تا امیرالمومنین علیه السلام را به شهادت برساند اسمش قطام بود. ابن ملجم آدم با تقوایی بود ولی بعضی وقت ها اگر دین واقعی در دلت نرفته باشد به کفر می رسی، ولو اینکه قاری قرآن باشی. شمر لعنت الله علیه قاری قرآن بود.

عده ای روزه می گرفتند و می گفتند می رویم قربة الی الله حسین علیه السلام را به شهادت می رسانیم. استدلالشان هم این بود که پسر نوح با بدان بنشست خاندان نبوتش گم شد. دین داری فقط به این نیست که آدم فقط اهل نماز خواندن باشد. مسلماً نماز خواندن هم واجب است ولی دین داری به این است که وقتی امام معصومش او را دعوت می کند دعوت امامش را لبیک می گوید. دین داری به این است که آدم چیزهایی را که می داند را عمل کند.

دین دار کسی است که پای دینش از همه چیزش می گذرد، مثل سیدالشهدا علیه السلام. مقام شهادت مقام تأسف نیست. مقام شهادت مقام حسرت است. کسی که شهادت می رسد باید به او حسرت خورد که بال گرفت و به عرش خدا پرید. ما در دریای مواج دنیا دست و پا می زنیم. آنها به این چنین مقامی می رسند.

مرحوم حضرت استاد شهید مطهری با تمامی بزرگواری و عظمتش در علم تاریخ کمی ضعیف بودند. در حماسه حسینی گفته اند حضرت رقیه سلام الله علیها در واقعه کربلا حضور نداشتند. یک ماجرا در تصدیق حضور ایشان در کربلا می گویم. حضرت استاد فاطمی نیا در جمعی بودند و من این را از خود ایشان شنیده ام که فرموده اند: یک سال محرم امام حسین علیه السلام رگ سیاتیک ایشان گرفت. گفت: حالا که خانه نشین شده ام یک تحقیق در مورد حضرت رقیه سلام الله علیها کنم. بعد از تحقیق عظیمی که کردند متوجه شدند دردانه امام حسین علیه السلام وجود داشته اند و در واقعه کربلا بوده اند و در همان جا شهید شدند و در شام دفن شدند. کنیه اشان هم رقیه بوده است.

با خودشان دعا می کنند که اگر رگ سیاتیکشان خوب شود به جای اینکه روز اربعین به کربلا بروند به شام بروند. یکی دو روز بهتر شدند و اربعین که شد به شام رفتند. یک داستانی از تولیت حضرت رقیه خواندند که سید ابراهیمی در داستان بود. تعریف می کنند که رفتم و نوه آن سید ابراهیم را پیدا کردم و به او گفتم پدر بزرگ شما ماجرایی با حضرت رقیه داشته است می شود برای من توضیح بدهی؟

او گفت: من پدربزرگی به اسم سید ابراهیم داشته ام که 3 دختر داشته است. یک بار خانم رقیه سلام الله علیها به خواب دختر بزرگ ایشان آمد و گفت: قبر مرا آب برده است. دیواره های قبر دارد خراب می شود به پدرت بگو بیاید قبر را تعمیر کند. دختر به پدرش ماجرا را تعریف کرد و پدرش اعتنایی نکرد. شب دوم دختر دومی هم همین خواب را دید. دختر دوم برای پدرش گفت و دوباره پدر اعتنایی نکرد. شب سوم دختر سوم و شب چهارم خود سید ابراهیم همین خواب را دید که آقا قمر منیر بنی هاشم علیه السلام به حالت غضب به او نگاه می کنند و به او گفت: چرا به حرف دخترانت اعتنایی نمی کنی؟

سید ابراهیم از خواب هراسان بیدار شد. حکومت هم عثمانی مذهب بودند. رفت با حاکم سخن گفت و حاکم هم خوشحال شد که می رود و قبر را می شکافد و متوجه می شود که دختری وجود دارد یا نه. رفتند و سید ابراهیم دست به کلید برد و در ضریح باز شد. هر کسی که کلنگ زد کلنگش بر روی زمین اثری نگذاشت سید ابراهیم تا کلنگ را گرفت دیدند که توانست قبر را بکند. قبر را کند و به بدن حضرت رقیه سلام الله علیها رسیدند. سید ابراهیم وارد قبر شد و رقیه سلام الله علیها را که در یک چادری پیچیده شده بود را دید. سید ابراهیم سه روز ایستاد و قبر را تعمیر کرد. نگاه کردند و گفتند بدن سالم است. به حرمت اینکه دست سید به بدن این دختر بچه خورده بود دست به هر کسی که می زد شفا می گرفت.

استاد یک چیزی برایش مسئله شد. گفت: برایم مسئله شده است که پاهای رقیه سلام الله علیها هنوز کبود بود یا نه؟ هنوز صورتش سیلی خورده بود یا نه؟ رقیه سلام الله علیها را هم کفن نکردند. روایت دارد که او را کفن نکردند. پیچیدند لای همان چادر خاکی سوخته اش. دمشق خیلی قبرستان های قدیمی ای دارد وقتی ایشان به شهادت رسید در هر قبرستانی که می خواستند او را ببرند مردم جلویش می ایستادند و می گفتند ما اجازه نمی دهیم خارجی را در قبرستان های ما خاک کنند.

با دست کوچک آمده اما بزرگی ها کند

با دست های کوچکش بس عقده ها را وا کند

با خنده اش با گریه اش غوغا دل بابا کند

/1102101304

 حجت الاسلام شجاعی: