علت ناکامی در امور دنیوی و اخروی به روایت آقاتهرانی
وارث: اولین چیزی از مشکلات ما که به ذهنم می رسد که باعث عدم سعادت و موفقیت دنیوی و اخروی می شود؛ این است که آنچه را که جدی است، جدی نمی گیریم. همه ما مسلمان هستیم و خدا و آخرت را قبول داریم، اما درعمل آنچه قبول داریم را به کارنمی گیریم. یعنی خدا را در بازار و خیابان ها نمیآوریم. انگار این ها یک کار دیگر است و آن، یک کار دیگر. این همان است که دشمن به آن سکولاریسم می گوید، لذا خدای ما تبدیل به خدای شنبه می شود مثل یهودی ها یا خدا به خدای یکشنبه تبدیل می شود، مثل مسیحی ها. برای ما هم میشود خدای روز جمعه. دیگر در راهپیمایی و رأی دادن ما خدا نیست و سیاست از خدا جدا می شود، اخلاق و اقتصاد از خدا جدا می شود، خانه و خانواده از خدا جدا می شود و این همان است که دشمن ما به این بیماری مبتلا شده و تلاش می کند که ما را هم مثل خودش بکند. از بیرون تزریق شده و به فرهنگ ما هم القا شده و تا حدود زیادی هم به آن مبتلا شده ایم. نسل جوان به طبع بیشتر به این عارضه مبتلاست. حالا چه باید کرد یا نکرد بماند برای جای دیگری ولی آدم بداند که همچنین مشکلی دارد. اینکه در این شرایط میگوییم «دیانت ما عین سیاست ماست» دروغ می شود.
قدیم، بازاری ها چگونگی کسب حلال را میخواندند ولی چند نفر از نسل امروزی این گونه هستند؟ در دانشگاه ها سیاستی که تدریس می شود، سیاستی که گفته می شود و سیاستی که خوانده می شود چه ربطی به اسلام دارد؟ چیزی است که در غرب نوشته شده و ترجمه شده و همه هم میخوانند در حالیکه دانشجوی ما مسلمان است، اهل نماز است، اهل روضه امام حسین(ع) است، اما بین سیاست، علم و دیانت او تفکیکی وجود دارد. خواه اقتصاد بخوانند، خواه سیاست بخوانند، خواه روان شناسی بخوانند، خواه علوم تربیتی بخوانند، خواه تاریخ بخوانند یا هر موضوع دیگری، می بینید که این تفکیک هست. این بیماری غرب است که القا شده به سطر سطر نوشته ها. بعضی ها با اینکه سیاست می خوانند، اصلا درک انقلابی ندارند.
به اعتقاد من امام راحل(ره) و مقام معظم رهبری همچون دیده بانانی هستند که از بالا به جامعه خود نگاه میکنند. می بینید که اخیرا حضرت آقا بحث سبک زندگی را مطرح کرده اند. برای سبک زندگی در چند زمینه مثل اخلاق، تربیت، عرفان وسیاست و اقتصاد می توان فعالیت کرد. در هر کدام میتوان چند اصل را مورد توجه قرار داد و دید که غرب چه میگوید و اسلام چه میگوید در این صورت میبینیم که خیلی عقب هستیم. برای درمانش هم باید فکر کرد که چه باید کرد. یکی از عواملی که باعث شده شبیه به غرب شویم این است که از غرب تقلید کورکورانه میکنیم. چرا؟ چون مثلا این ها مدرن هستند. در نوع غذا خوردن و نشست و برخاست و زندگی خانوادگی و... الگو میگیریم. الان مثلا اگر صد تا شلوار بیاوریم، جوان ما آنکه پاره است را می پسندد یا آنکه رنگش پریده یا وصله دار است را می پسندد. حتی فروشنده های ما نیز از این نوع لباس ها و مدها استفاده می کنند، بعد که از او سوال می پرسند می گوید آن ها سود ندارد یا حرف هایی مثل آن. پس فرق تو با یک کافر در چیست؟ شاید نماز هم بخواند، زیارت امام رضا(ع) هم برود ولی بعد که برگشت دوباره کار خود را می کند. چرا الان سن ازدواج باید روی 35 سال برود؟ بعد صاحب فرزند هم نشویم و...
خوب است کمی فکر کنیم. بیشتر عبادت ابوذر فکر کردن بود، برای همین جلوی معاویه می ایستاد. ما همه ابزار تفکر و تعقل داریم اما از آن استفاده بهینه نمی شود. البته این موضوع تقلید کردن الان از سابق بهترشده است. امثال دکتر مطهریها، شهید بهشتیها و دیگران آمدند و نشان دادند که اسلام میتواند بهترین ها را ارائه بدهد. خود عرصه دفاع مقدس توانست باور های ما را تغییر بدهد و جوانان الان مقام ولایت فقیه را به عنوان انسانی شایسته و فرهیخته قبول دارند. اگر از من بپرسید میگویم جوان امروز خیلی بهتراز جوان دیروز است.
ابزار دومی که دشمن استفاده می کند همین سکولاریسم است که بیایند بین دین و زندگی ما تفکیک قائل بشوند. مثلا در غرب در روز سخت مشغول کار می شوند و در اول شب سراغ کار های دیگر می روند. ولی به اعتقاد من تمام اعتقادات باید در تمام جریان زندگی ما نمایان باشد. امام علی (ع) باید در بازار و در همه جا نمایان باشد، نه فقط وقتی که به زیارت ایشان می رویم . یاد بگیریم در تمام مراحل زندگی شیعه او باشیم.
باید توجه کرد که زندگی چگونه باشد، برخوردم چگونه باشد، چه کسی دوست است و چه کسی دشمن است؟ آیا باید به همه لبخند زد؟ آیا باید با همه بد اخلاقی کرد؟ اسلام خصوصا در علوم انسانی خیلی حرف دارد. چون برای کمال انسان نازل شده است.
/1102001307
قدیم، بازاری ها چگونگی کسب حلال را میخواندند ولی چند نفر از نسل امروزی این گونه هستند؟ در دانشگاه ها سیاستی که تدریس می شود، سیاستی که گفته می شود و سیاستی که خوانده می شود چه ربطی به اسلام دارد؟ چیزی است که در غرب نوشته شده و ترجمه شده و همه هم میخوانند در حالیکه دانشجوی ما مسلمان است، اهل نماز است، اهل روضه امام حسین(ع) است، اما بین سیاست، علم و دیانت او تفکیکی وجود دارد. خواه اقتصاد بخوانند، خواه سیاست بخوانند، خواه روان شناسی بخوانند، خواه علوم تربیتی بخوانند، خواه تاریخ بخوانند یا هر موضوع دیگری، می بینید که این تفکیک هست. این بیماری غرب است که القا شده به سطر سطر نوشته ها. بعضی ها با اینکه سیاست می خوانند، اصلا درک انقلابی ندارند.
به اعتقاد من امام راحل(ره) و مقام معظم رهبری همچون دیده بانانی هستند که از بالا به جامعه خود نگاه میکنند. می بینید که اخیرا حضرت آقا بحث سبک زندگی را مطرح کرده اند. برای سبک زندگی در چند زمینه مثل اخلاق، تربیت، عرفان وسیاست و اقتصاد می توان فعالیت کرد. در هر کدام میتوان چند اصل را مورد توجه قرار داد و دید که غرب چه میگوید و اسلام چه میگوید در این صورت میبینیم که خیلی عقب هستیم. برای درمانش هم باید فکر کرد که چه باید کرد. یکی از عواملی که باعث شده شبیه به غرب شویم این است که از غرب تقلید کورکورانه میکنیم. چرا؟ چون مثلا این ها مدرن هستند. در نوع غذا خوردن و نشست و برخاست و زندگی خانوادگی و... الگو میگیریم. الان مثلا اگر صد تا شلوار بیاوریم، جوان ما آنکه پاره است را می پسندد یا آنکه رنگش پریده یا وصله دار است را می پسندد. حتی فروشنده های ما نیز از این نوع لباس ها و مدها استفاده می کنند، بعد که از او سوال می پرسند می گوید آن ها سود ندارد یا حرف هایی مثل آن. پس فرق تو با یک کافر در چیست؟ شاید نماز هم بخواند، زیارت امام رضا(ع) هم برود ولی بعد که برگشت دوباره کار خود را می کند. چرا الان سن ازدواج باید روی 35 سال برود؟ بعد صاحب فرزند هم نشویم و...
خوب است کمی فکر کنیم. بیشتر عبادت ابوذر فکر کردن بود، برای همین جلوی معاویه می ایستاد. ما همه ابزار تفکر و تعقل داریم اما از آن استفاده بهینه نمی شود. البته این موضوع تقلید کردن الان از سابق بهترشده است. امثال دکتر مطهریها، شهید بهشتیها و دیگران آمدند و نشان دادند که اسلام میتواند بهترین ها را ارائه بدهد. خود عرصه دفاع مقدس توانست باور های ما را تغییر بدهد و جوانان الان مقام ولایت فقیه را به عنوان انسانی شایسته و فرهیخته قبول دارند. اگر از من بپرسید میگویم جوان امروز خیلی بهتراز جوان دیروز است.
ابزار دومی که دشمن استفاده می کند همین سکولاریسم است که بیایند بین دین و زندگی ما تفکیک قائل بشوند. مثلا در غرب در روز سخت مشغول کار می شوند و در اول شب سراغ کار های دیگر می روند. ولی به اعتقاد من تمام اعتقادات باید در تمام جریان زندگی ما نمایان باشد. امام علی (ع) باید در بازار و در همه جا نمایان باشد، نه فقط وقتی که به زیارت ایشان می رویم . یاد بگیریم در تمام مراحل زندگی شیعه او باشیم.
باید توجه کرد که زندگی چگونه باشد، برخوردم چگونه باشد، چه کسی دوست است و چه کسی دشمن است؟ آیا باید به همه لبخند زد؟ آیا باید با همه بد اخلاقی کرد؟ اسلام خصوصا در علوم انسانی خیلی حرف دارد. چون برای کمال انسان نازل شده است.
/1102001307