گل و گلدون (1) / اذان به وقت دل من!
موذّن اذان می گوید و... دلم قنج میرود!
این روزها طنین «الله اکبر» حال دیگری به من می دهد و با «اشهد ان لااله الاالله» رو به آسمان آبی می کنم! آن قدر آبی و صاف است که تا چشم کار می کند، بر همه جا سایه گسترده و با ابرهای تکه تکه اش، مثل یک پازل، دلت میخواهد تکه ها را به هم بچسبانی!
و مگر می شود «اشهد ان محمد رسول الله» را بشنوی و گل بوسه های صلوات بر دهانت جای بگیرد و ناخودآگه یاد تصویر آن گنبد سبزرنگ نیفتیو در دل، آرزوی زیارت نکنی!
چه «اشهد ان امیرالمؤمنین علیّاً حجت الله»شیرین است که بر جهان جانت نشسته و کامت را شیرین می کند! و تو چه مسرور می شوی از این موهبت الهی که «شیعه» هستی و دوستدار کسیهستی که ابراهیم خلیل نیز مفتخر به این هدیه الهی است.
قدم هایم را تندتر بر می دارم با «حی علی الصلوه»... و حالا که مرا دعوت کرده ای به این ضیافت،از قلب و جانم، تمنّا می کنم که سر و سامانی به من بدهی! این آشفته حالی را... این دل ویران را... و این دلِ آشوب را...
رستگاری دَرِ خانه ی توست! به خیر می شود عاقبت آن کسی که شمع های نیازش را بر سقاخانه ات روشن می کند! و سعادتمند است آن که دستش را از مرد و نامرد کنار کشیده و به تو دست می دهد! «حیّ علی الفلاح» است و... رسیدن به تو!
«حیّ علی خیرالعمل» تنها یک عبارت از اذان نیست! نوید است و امید! آن جا که صادق آل محمّد فرمودند: «خیرالعمل؛ نیکی به فاطمه است و فرزندان فاطمه»! یعنی نماز و روزه ای که با مُهر مِهر علی و اولاد علی باشد، نماز است و... تشنگی که با یاد لب های تشنه ی سیدالشهداء نیتّش بسته شود؛ روزه می شود! و ما از دار دنیا همین محبت و مودت را داریم خدا، این تولّی و تبری را از ما نگیر...
«الله اکبر» از این همه حکمت و «لااله الاالله» از این همه دام های ریخته و پاشیده ی شیطان!
«رمضان» از راه می رسد و... خدایا! دست های خالی ام را به سوی تو می گشایم! تو از اقیانوس کرامتت، لبریز از اجابت کن مرا! این نمازهای دست و پا شکسته ی مرا قبول و مقبول درگاهت بگردان!
علیرضا پور مشیر
/1102101305