امام حسن(ع) مظهر بزرگی و کرامت است/ دوری از مکتب اهل بیت(ع)، عامل اصلی انحرافات جامعه

کد خبر: 55288
حجت الاسلام شریف دوری از مکتب اهل بیت (علیهم السلام) را عامل اصلی وجود انحرافات و مشکلات جامعه عنوان کرد.
وارث: امام حسن مجتبی (علیه السلام) به اعتراف دوست و دشمن، در فضایل و کمالات اخلاقی، انسانی کامل بود: قرابت و نزدیکی آن‌حضرت به رسول الله(ص)، علاقه و محبت پیامبر نسبت به وی، دارا بودن بیشترین شباهت به رسول الله، تواضع و سخاوت فراوان، برخی از بارزترین خصائص و ویژگی‌های اخلاقی و کمالات آن‌حضرت است.
بر این اساس، در آستانه ولادت با سعادت امام حسن(علیه السلام) مصاحبه ای پیرامون خصائص رفتاری امام مجتبی(ع) با حجت الاسلام «مهدی شریف» کارشناس امور دینی صورت گرفته است که مشروح آن را در ادامه می خوانیم:

حجت الاسلام شریف: تمام مناسبت هایی که در سایه اعیاد، وفایات و مناسبات مربوط به ائمه طاهرین(علیهم السلام) بر ما می گذرد بهانه ای است تا مسیر با یکدیگر بودن را کنترل کنیم و نوعی همراهی و معیت نسبت به ائمه طاهرین (علیهم السلام) داشته باشیم؛ درس های زیادی همچون درس زهد، مدارا، تحمل، صبر و دست گیری از فقرا و نیازمندان را از آل الله(علیهم صلوات الله) خصوصاً امام حسن مجتبی(علیه السلام) می توانیم بگیریم که مصادیق بسیاری از آن خصوصیات در زندگی ایشان به چشم می خورد؛ مثلاً ایشان سه مرتبه نصف اموال خودشان را به فقرا بخشیدند.
احساس می کنم اون چیزی که نیاز جامعه است نگاه به رفتار و برخورد امام مجتبی(ع) با کسانی که دچار اشتباه شده اند، حائز اهمیت باشد؛ بالاخره میل انسان به گناه بسیار است و انسان ها کماکان دچار لغزش ها و اشتباهات می شوند و به تعبیری ممکن الخطا هستند و اما برخورد ما با آنها به چه شکلی باید باشد؟ من اگر همسرم، فرزندم، همسایه ام و دوستم مرتکب گناه و اشتباهی شده باشد، چگونه باید با آنها برخود کنم؟ و آیا آنچه در دعای زیارت جامعه کبیره آمده به «مُوَالاتِكُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعَالِمَ دِينِنَا وَ أَصْلَحَ مَا كَانَ فَسَدَ مِنْ دُنْيَانَا1» پس اگر اهل موالات باشیم و دائم دستورات آنها را مدنظر قرار دهیم فساد های دنیایی برطرف می شود؛ هستیم؟ 

رفتار تاثیر گذار امام حسن (ع) بر مرد شامی

در حالات امام مجتبی(علیه السلام) است که ایشان روزی با مرکب خود در کوچه های مدینه عبور می کردند که مردی از شام در مقابل آقا ایستاد و هرچه دشنام بود به آقا نثار کرد؛ آن هم در دوره ای که از سوی بنی امیه و سیستم حکومت معاویه خفقانی بر شیعیان حاکم بود و شیعیان در اوج مظلومیت زندگی می کردند که بخش هایی از این مشکلات در کتب تاریخی همچون علامه امینی و شرح ابن ابی الحدید معتزلی و یا تاریخ طبری آمده است؛ حالا شما تصور کنید که در شهر پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و زادگاه امام مجتبی (علیه السلام) یک مرد شامی با امام مواجهه می شود و آن چه را از دهانش خارج می شود، به حضرت نسبت می دهد. برخورد امام با این مرد شامی بسیار تامل برانگیز و درس آموز بود. در کامل الزیارات و بحار الانوار آمده ایشان صبر کردند تا مرد شامی همه حرف هایش را زد و پس از اتمام حرف هایش، فرمودند: به نظر می رسد شما دچار سوء تفاهم شده اید، اگر احساس می کنی احتیاج به پولی داری بگو تا در حد توانم به تو کمک کنم، اگر باری داری و می خواهی این بار را حمل کنیم، اگر تشنه هستی و اگر لباس می خواهی بگو تا تو را مساعدت کنم و اگر در راه مانده ای بیا و در منزل ما اقامت کن. نوشته اند، آن مرد شامی به محض اینکه این برخورد را از حضرت دید؛ آمد سمت حضرت و گفت ای پسر رسول خدا(ص)، تا پیش از این، تو و پدرت علی (علیه السلام)، دشمن ترین افراد بودید نزد من و از این لحظه تو و پدرت بهترین مردم نزد من هستید. در ادامه می گویند؛ ایشان از آقا خواست تا نزد حضرت رود و حضرت نیز اجازه دادند تا در مدینه است در خانه حضرت سکونت یابد.
 این داستان یک نمونه از رفتار اهل بیت (ع) است که سبب شد تا فردی از مسیر منحرف خود روی گرداند.
ما باید بدانیم نسبت با یک فرد خطاکار، منحرف و گنه کار چگونه برخورد کنیم؛ اگر دوست هیاتی ما، دوست دینی ما، همسایه ما، مرتکب خطایی شود؛ چگونه برخورد می کنیم؟ آیا از طریق فضای مجازی آبرویش را می بریم یا همین برخورد امام (علیه السلام) را پیش خواهیم گرفت؟. در حالات اهل بیت( علیهم السلام) چنین رفتار هایی بسیار است.
امام حسن (علیه السلام) غلامی داشت که او یک خطایی را مرتکب شده بود. حضرت کمی ناراحت شدند؛ غلام حضرت، می دانست با چه کسی طرف است، او با دیدن ناراحتی ایشان، زبان گشود و گفت: « وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ » حضرت فرمود: آرام شدم و سپس فرمودند: بخشیدمت و در انتها فرمودند: تو را در راه خدا آزاد کردم و تا حالا هرچه تو حقوق گرفتی از این پس دو برابرش را به تو می پردازم.
این حرکت مظهر بزرگی و کرامت است که کریم بودن را به منصه ظهور رسانده است. در سایر اهل بیت(علیهم السلام) هم به همین شکل است؛ شما ببینیند شهر شام سخت ترین مکان برای اهل بیت امام حسین(علیهم السلام) بوده است، لذا از امام سجاد(ع) وقتی پرسیدن کجا به شما خیلی سخت گذشت؛ ایشان فرمودند: شام به ما خیلی سخت گذشت.
 معاویه از بدو حکومتش کاری کرده بود که مردم شام از کودکی دشمن اهل بیت (علیهم السلام) شوند به نقلی که تاریخ طبری آورده است از کودکی آنها بغض و کینه نسبت به امیر مومنان در دل هایشان پایه گذاری شده بود؛ اما وقتی امام سجاد(ع) در شام خطبه خواند، هم ماهیت بنی امیه مشخص شد و هم خود اهل بیت(علیهم السلام) معرفی شدند؛ امام سجاد(علیه السلام) آمد و خودشان را معرفی کرد؛ «أَیُّهَا النَّاسُ أُعْطِینَا سِتّاً و ....2» مردم تازه متوجه شدند، اینان از خاندان نبوت و عزیز دردانه های پیغمبر اکرم(ص) هستند لذا یه عده ای برگشتند که در تاریخ آمده است وقتی حضرت خطبه اش تمام شد و داشتند حضرت را به سوی خرابه راهی می کردند، 70 نفر از بزرگان شام آمدند و به مقدسات قسم یاد کردند که یابن رسول الله(ص) ما تا به حال گمان می کردیم فقط معاویه و یزید از بستگان نزدیک پیغمبر خدا(ص) هستند، امروز متوجه شدیم شما نزدیک ترین افراد به رسول خدا(ص) هستید و مصداق اصلی «ذوی القربی» شما هستید ما تا حالا با شما دشمنی کردیم اما از الان میخواهیم دوستی کنیم؛ آیا راه برگشت هست؟ ببینید فضا را تصور کنید، هفتاد و دو نفر از یاران و 18 نفر از عزیزان حضرت کشته شدند و خانواده آنها به اسارت درآمدند، لباس ها غارت شد و خواهر و خواهر زادگان و عمه ها و فرزندان مورد ضرب و شتم قرار گرفتند اما پاسخ حضرت با این همه مشکلات مواجه شده، چه بود؟ و اگر ما بویدم چه می گفتیم؟ حضرت فرمودند: توبه کنید خداوند می بخشد. ما باید یاد بگیریم در مقابل افرادی که اشتباه می کنند، چگونه رفتار کنیم. 
صلحی که امام مجتبی(ع) کردند و با این حرکت «فوج فائزون» را به تعبیر پیغمبر (ص) تزیین کردند آن هم در زمانی که شیعه در اقلیت بود و حتی فرماندهان حضرت به معاویه نامه زدند؛ اگر شما بخواهید؛ ما حسن بن علی(ع) را دست بسته به سوی شما می فرستیم. لذا امام مجتبی (ع) رفتاری را در پیش گرفتند که هر کسی که وجدان بیداری داشت، شیفته رفتار ایشان می شد.
ما باید ریشه یابی کنیم که فرد خطاکار چرا مرتکب این فعل می شود؛ مثلا در خیابان فردی دستش را روی بوق خودروی خود می گذارد و این عمل بسیار آزار دهنده را مرتکب می شود؛ اگر شما سرتان را بیرون ماشین کنید و سخن نامناسبی را بدهید آیا مشکلی حل می شود؟ می توان چند لحظه فکر کرد، ببینید شاید ایشان مشکلی داشته باشند اگر موقعیتی بود با زبان نرم با این فرد صحبت و او را منصرف کنید.
 متاسفانه آستانه صبر در جامعه ما بسیار کاهش پیدا کرده است، به راحتی مردم نمی توانند با هم  صحبت کنند و با کمترین موضوعی با همدیگر درگیر می شویم و علت همه اینها این است که از مکتب اهل بیت(ع) دور هستیم. می توان همانند امام مجتبی(ع) در شهری زندگی کنی که مملو از سختی ها و خشونت ها بود اما طوری زندگی کرد که تا آخر عمر مبارکشان، کریم و بزرگ بود و بزرگانی را جذب مکتب اسلام کرد. اهل بیت ما، یکی از روش های جذبشان، اخلاق خوششان بود و چنان با مهربانی با افراد برخورد می کردند که آنها شیفته ائمه طاهرین (علیهم السلام) می شدند.
امیدوارم برخورد با انسان های خطاکار و گنه کار را از سیره عملی امام مجتبی(ع) بیاموزیم و بدانیم اگر کسی به ما دروغ می گوید و ما می خواهیم با او برخوردی داشته باشیم، بدانیم که ما خودمان نیز دروغ می گوییم یا خیر؟ اگر دیدیم که ما نیز دروغ می گوییم، برخوردمان یقیناً ملایم تر خواهد شد و یا اگر طرف مقابل ظلمی به ما کرده است؛ اگر فکر کردیم که خودمان هم ظالم هستیم، سعی خواهیم کرد هر دویمان ظلم را کنار بگذاریم و این طور نشود که تنها من ناهی از منکری شوم که خود به آن گرفتارم.

پی نوشت:
1- فرازی از زیارت جامعه کبیره
2- خطبه امام سجاد (ع) در مسجد شام کتاب بحارالانوار جلد 45؛ کتاب نفس المهموم