حجت الاسلام پناهیان: تمام دغدغه ی امیرالمومنین (ع) کامل کردن ایمان بود+گزارش تصویری

کد خبر: 55721
امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: کسی که یک قطره اشک از خوف خدا بریزد انگار دریا دریا از آتش الهی را خاموش کرده است و هیچ کس از کسی که از خوف خدا گریه کند با عظمت تر نیست. خودتان را به جایی برسانید که ایمانتان را کامل کنید.
وارث: مراسم شب بیستم ماه مبارک رمضان با سخنرانی حجت الاسلام پناهیان و مناجات خوانی حاج مهدی سماواتی در حسینیه آیت الله حق شناس(ره) برگزار شد.

در ادامه ی خبر متن سخنان حجت الاسلام پناهیان را می خوانید:

حجت الاسلام پناهیان: تمام دغدغه ی امیرالمومنین علیه السلام کامل کردن ایمان بود

خودمان را گرفتار خدا کنیم

باید دغدغه ی اصلی خودمان را رشد معنوی قرار دهیم و اگر کسی این رشد را دغدغه ی خودش قرار ندهد دغدغه های دیگری انسان را مشغول می دارد و از رشد معنوی باز می ماند. در روایات این مطلب تصریح شده است. وقتی انسان به سوی خدا نرود و خیلی مشغول دنیا شود، خداوند به دنیا می گوید او را مشغول خودش کند که به در خانه ی من نیاید. خیلی اوقات گرفتاری های ما مجازات پروردگار عالم است و چون سراغ خدا نرفته ایم گرفتاری داریم.

گرفتاری های دنیایی نباید انسان را از نظر روحی گرفتار کند، برای اینکه این اتفاق نیفتد انسان باید خودش را گرفتار خدا کند منتهی مومنین خودشان را گرفتار خدا نمی کنند و می گویند: مگر ما چه کرده ایم؟ به خدا ایمان داریم و عبادات هم انجام می دهیم گناه را هم ترک کرده ایم. یک آدم گناهکاری که در دلش افتاده پاک شود و یا کسی که می خواهد برود شهید شود، واقعا گرفتار خدا هستند. همین ذکر و فکر که گرفتار خدا شد انسان را نورانی می کند.

ما واقعا باید گرفتاری فکری و روحی مان رسیدن بیشتر و نزدیکتر شدن به سوی خدا باشد. آن چیزی که مردم تعجب می کردند این بود که حضرت امیرالمومنین علیه السلام چقدر گرفتار خداست. در روایت دیشب خواندیم که نوف حضرت امیرالمومنین علیه السلام را نیمه شب دید که با عجله حرکت می کند و به او می گوید: رهایم کن، گرفتارم! اما خیال حضرت راحت نبود (چون حضرت گرفتار خدا بود)

از سر سیری عبادت نکنیم

از سر سیری به جلسات معنوی نرویم همانطور که گفته اند از سر سیری غذا نخور! همه اش سم خواهد شد. بعضی ها از سر سیری نماز می خوانند و چیزی از خدا نمی خواهند، از سر سیری به جلسات معنوی و روضه می رود.

حبّه می گوید: نحن بامیرالمؤمنین علیه السلام فی بقیة من اللیل واصغاً یده علی الحائط شبیه الواله و هو یقول: ان فی خلق السموات و الارض الی اخر الایة. قال: ثم جعل یقرء هذه الایات و یمر شبه الطایر عقله، فقال لی: اراقد انت ام رامق؟ قال قلت: رامق. هذا انت تعمل هذا العمل، فكیف نحن؟ قال: فارخی عینیه فبكی، ثم قال لی: یا حبّة، ان للّه موقفاً و لنا بین یدیه موقف لایخفی علیه شی ء من اعمالنا. یا حبّة، ان اللّه اقرب الیّ و الیك من حبل الورید. یا حبّة، انه لن یحجبنی و لا ایاك عن اللّه شی ء.

قال: انه لیس من قطرة قطرت من عین رجل من خشیة اللّه الاّ اطفأت بحاراً من النیران... فكونوا (كذا) من اللّه علی حذر فقد انذرتكما. ثم جعل یمر و هو یقول: لیت شعری فی غفلاتی أ معرض انت عنی ام ناظر الیّ و لیت شعری فی طول منامی و قلة شكری فی نعمك علی ما حالی.


قال: فواللّه مازال فی هذا الحال حتی طلع الفجر2.

در نیمه دوم شب بود دیدم حضرت علی علیه السلام دست به دیوار گرفته اند و شبیه یک آدم واله و شیدا آیه ی قرآن می خوانند: الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ 1 ؛و ازمن پرسیدند: حبه آیا بیدار هستی؟ گفتم: بله و شما این کار را می کنید، ما چکار کنیم؟ چشمانش را بست و شروع به گریه کرد و فرمود: خدا یک جایگاهی دارد و ما را نگاه می کند و اصلا اعمالمان از او پوشیده نیست. خدا از رگ گردن به ما نزدیک تر است و هیچ چیز از او محجوب نیست.

حال امیرالمومنین علیه السلام را ببینید! می فرماید: کسی که یک قطره اشک از خوف خدا بریزد انگار دریا دریا از آتش الهی را خاموش کرده است و هیچ کس از کسی که از خوف خدا گریه کند با عظمت تر نیست. خودتان را به جایی برسانید که ایمانتان را کامل کنید.

تمام دغدغه ی حضرت علی علیه السلام کامل کردن ایمان است

تمام دغدغه ی حضرت کامل کردن ایمان است. ما چه چیزی از امیرالمومنین علیه السلام می توانیم الگو قرار دهیم جز اینکه ایشان به هر جا رسیده بود ضجّه می زد برای پله ی بالاتر از آن! این را ما هم می توانیم انجام دهیم.

در ادامه روایت حضرت می فرماید: "ببینید پس من به شما تذکر دادم! (آقا دوباره به حالت خودشان رفتند.) کاش من می دانستم! ای کاش می دانستم در لحظه های غفلت من، تو هم مرا نگاه می کردی یا حواست نبود؟ کاش می دانستم آن وقتهایی که خوابیده ام و مشغول عبادتت نیستم حالم نزد تو چگونه بود؟

به خدا قسم حضرت در همین حال ضجّه زدن بود تا طلوع آفتاب!"

یک معضلی ما در بین متدین داریم و این است که بیشتر نمی خواهند! از سر سیری عبادت کردن! امیرالمومنین علیه السلام از سر سیری عبادت نمی کند بلکه از سر اضطرار عبادت می کند. یک کمی در نماز صبر کنیم اضطرار پدید می آید. اضطرار را در خودتان پیدا کنید. وقتی عبادت را از سر سیری انجام دهید تبدیل به "عجب" می شود.

از سر سیری نماز خواندن یعنی بعد از نماز تعقیبات نمی خواند که عذرخواهی از کاستی نمازش کند، و یا تشکر کند که توفیق به نماز خواندن پیدا کرده در روایات داریم که خدا به ملائکه می فرماید: نمازش را به سرش بزنید بنده ای که به من نیاز ندارد، من هم به نمازش احتیاج ندارم.

روزه که گرفتید دم افطار یک حاجت و دعای مستجاب دارید، دعا کنید. نمی خواهد تو از سر سیری روزه بگیری. امام سجاد علیه السلام عبارت عجیبی دارند: من از تملق تو دست بر نمی دارم ، من منت کشی ات را می کنم، من در خانه ی تو چاپلوسی می کنم تا تو کمی به من عنایت و نگاه کنی.

"گدا صفتی" درب خانه ی خدا خیلی قشنگ است. تقویت گدا صفتی در خانه ی خدا خیلی قشنگ است. بعضی ها می آیند در خانه ی خدا سعی می کنند عزت خودشان را حفظ کنند! امام باقر علیه السلام یک جور ناجور کنار مستجار گریه می کردند که اطرافیان خجالت می کشیدند و به حضرت عرض کردند: آقا کمی آرام تر گریه کن مردم نگاه می کنند. حضرت فرمود: رهایم کنید می خواهم خدای بزرگ به من رحم کند و دستم را بگیرد. واقعا ما چندبار در زندگی مان اینگونه می شویم و در خانه ی خدا ضجّه می زنیم!

یک گریه هایی هست که عاشقانه است و بیشتر برای روضه هاست اما این گریه فرق دارد، گریه ی درب خانه خداست! آن ها یک چیز دیگر است و خوف از خشیت یک چیز دیگر است! گریه ی از خشیت خیلی شدید است. چندین بار از نماز آیت الله بهجت فیلم برداری کرده اند نمی توانند پخش کنند! اصلا نمی شود پخش کرد، یک جوری ضجّه می زنند و خودشان را نزد خدا کوچک می کنند!

روحیات آدمها فرق می کند حتی ممکن است کسی گریه نکند اما این حال تملق، منت کشی و افتادگی را دارند! یکی از موانع رشد ما یاس است.

به تفضل خدا امیدوار باشیم

در همان روایت نوف به حضرت علی علیه السلام گفت: ((آقا کجا میروید؟ حضرت فرمود: رهایم کن می خواهم به دنبال آمالم برود و خدا بداند کافی است. نوف گفت: یا علی ما چه کار کنیم؟ ما می ترسیم دنیا ما را خراب کند ما حال تو را نداریم؟ حضرت فرمود: برو از خدا بگیر! ))

این مژده است! حضرت او را ناامید نکرد و نفرمود این 10 کار را انجام بده، آدم می شوی! بلکه فرمود: برو از خدا بخواه! همه چیز را باید از خدا بخواهیم!

"فقُلتُ: يا أميرَ المُؤمِنينَ، إنّي خائفٌ عَلى نَفسي مِنَ الشَّرَهِ ، و التَّطَلُّعِ إلى طَمَعٍ مِن أطماعِ الدّنيا ، فقالَ لي : و أينَ أنتَ عَن عِصمَةِ الخائفينَ ، و كَهفِ العارِفينَ اللّه ُ العَلِيُّ العَظيمُ ، تَصِلُ أمَلَكَ بِحُسنِ تَفَضُّلِهِ 3 "

حضرت به نوف فرمود: به در خانه ی خدا برو! کسی عارف بوده، خدا به او پناه داده، کسی ترس داشت که سطحش پایین بیاید، خدا به او پناه داده، امید خودت را به حسن تفضل خدا بالا ببر! "تفضل" یعنی خدا از فضل خودش بدهد! آیا به فضل خدا اعتنا داریم؟

حتی ابلیس هم به تفضل خدا امیدوار بود!

می ترسم ابلیس از ما عارف تر به پروردگار باشد. وقتی رابطه ی ابلیس با پروردگار قطع شد به خدا گفت: پس پاداش اعمال مرا در این دنیا بده! با هر بچه ای که به دنیا می آید، من هم دو تا بچه می خواهم، عمر طولانی هم می خواهم و می خواهم مثل خون در رگهای آدمی نفوذ داشته باشم! خدا فرمود: همه ی اینها را میدهم. و بعد شیطان گفت: اینها همه اجر اعمالم است از فضل خودت هم چیزی بده! چون تو خدایی! این ابلیس است و نامرد می داند با اینکه اخراج شده بود.

خدا هم از فضل خودش چیزی به ابلیس داد تا خدایی اش را نشان دهد، خداست! فرمود: من کاری میکنم که وقتی انسان را در سینه اش وسوسه می کنی برایش ملموس نباشد و فکر کند حرف دل خودش است. شیطان گفت: بس است برایم!

آن وقت ما از فضل خدا نمی گیریم!

حضرت فرمود: "آرزو و امید خودت را به فضل خداوند ببند و از او چیزی بگیر! امیدت را به خدا زیاد کن!" حضرت از او انجام دادن عملی را نخواست. شبهای قدر به خدا بگوئیم: خدایا من نماز خواندم، آنها را ندید بگیر و مرا خجالت زده نکن، از همین اولش با تفضلت به من عنایت کن و من ببینم. یعنی خدا خوب تفضل می کند و منظور حضرت این است که من علی هم همه چیز را از خدا گرفتم.

حضرت فرمود: "فإن أجَّلَكَ بِها فأنا الضّامِنُ مِن مَورِدِها 4 ؛ اگر خدا زود جوابت را نداد، من ضمانت می کنم بالاخره به تو بدهد" می خواهم در وصیتم بنویسم این جمله را در کفنم بنویسند چون آدم آنجا نمی تواند حرف بزند. به علی ابن ابی طالب علیه السلام که رسیدی همه ی حرفها را بگذار کنار، قبل از تولد وقتی مادرش به خانه ی کعبه رسید کعبه شکافت!

حجت الاسلام پناهیان: تمام دغدغه ی امیرالمومنین علیه السلام کامل کردن ایمان بود

پی نوشت:


1- سوره آل عمران آیه 191.


2- بحارالانوار جلد ششم . ج6، ص 165 .


3- بحارالانوار، ج‏91، ص 95


4- همان