استاد انصاریان: گنه کار، بیمار است و نیاز به درمان دارد
وارث: مراسم احیای شب بیستم و سوم ماه مبارک رمضان با سخنرانی پیش از منبر حجت الاسلام صابریان و مداحی حاج علی مهدوی نژاد و سخنرانی و احیاء استاد انصاریان در حسینیه همدانی ها برگزار شد.
در ادامه خبر متن سخنان استاد انصاریان را می خوانید:
میل به گناه سیری ناپذیر است
بر اساس آیات و روایات شنیدید یک انسان در هنگام آفریده شدنش با گناه آمیخته و آفریده نمی شود. تمام انسان ها از نظر ذات و هویت سالم به دنیا می آیند ولی در مسیر زندگی به عللی چون خانواده، اقوام، معلم و جریانات منفی جامعه، میل به گناه پیدا می کنند. اگر اراده انسان ضعیف باشد که گناه هرروزه و هر شبه دارد و اگر علاج نشود هم که مجرم حرفه ای می شود.
میل به گناه که تکیه بر شکم، شهوت و فرهنگ لذت خواهی دارد، طبق قرآن و روایات، بیماری است که اگر خود بیمار کمک دهد، قابل علاج است. یک روایت بسیار مهم در این زمینه وجود دارد که این روایت منبر پیامبر صلی الله علیه و آله بوده است: "یا عباد اللّه انتم کالمرضی و ربّ العالمین کالطبیب فصلاح المرضی فیما یعلمه الطبیب و تدبیره به لافیما یشتهیه المریض و... الا فسلّموا للّه امره تکونوا من الفائزین" 1؛
ای بندگان خدا! وضع شما در انحرافات و گناهان مثل بیماران می ماند، نترسید و وحشت نکنید که دیگر گناهکارید و راه علاج ندارید! نه این طور نیست، این بیماری شما یک طبیب مهربان، حاذق، دردشناس، حکیم و دواشناس دارد. آن کسی که مالک، خالق، مربی، رحیم به شما و طبیب شما است. شما طبیب از او عالم تر، حاذق تر، کریم تر، رحیم تر و متخصص تر پیدا نمی کنید. حال این شما هستید که باید با طبیب همکاری کنید. مصلحت بیمار در دست تقدیر اوست. نسخه هم برایتان نوشته است. یک داروخانه دوای کامل، جامع و درمان کننده برایتان قرار داده است به نام "قرآن". هم دردتان را درمان می کند و هم بعد از درمان شدن در آغوش لطف و رحمت خودش قرارتان می دهد.
شما اگر خودتان را به دست اشتهایتان بسپارید و نقشه از خودتان دهید، دائم زمینه ی گناه به شما می دهد و اشتها نیز سیرشدنی نیست. اگر اشتهای گناه سیر شدنی بود، بعد از گناه خسته و کسل می شدید. اشتها وقتی رها شود، نمونه ای از دوزخ می شود. پروردگار در قرآن می فرماید: تمام مردان و زنانی که به جهنم برده می شوند، البته با دستان خودشان جهنمی می شوند. خدا کسی را جهنمی نمی کند، او مالک مهربان است.
"وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ "2 ؛ معلوم می شود که مشتری بهشت، کم است و گناهکاران اکثرا نمی خواهند به نزد این طبیب بروند. "کثیرا" یعنی بسیاری که درباره ی بهشت این کلمه نیامده است.
اشتهای گناه، سیری ناپذیر است. آدمی 30 سال گناه، 60 سال گناه می کند، به فراخور سنش سراغ یک گناه لذت بخش می رود و اگر توان گناه هم نداشته باشد، می نشیند و گناه تماشا می کند و خداوند به هیچ گناهکاری اجازه نداده است که از درمان خودش ناامید شود.
امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: از گنهکار ناامید نباشید. مرتب با او با محبت حرف بزنید و عاطفه خرجش کنید.
نصیحت یک اعدامی به حضرت یحیی علیه السلام
فردی محکوم به اعدام شد. وجود مقدس مسیح و یحیی علیهما السلام برای اعدامش آمدند. آن فرد گفت: هر کس حدّ خدا به گردنش است، برگردد (چون گفته بود صورتهایتان را بپوشانید تا آبروی مردم حفظ شود،) همه مردم برگشتند و فقط حضرت عیسی و یحیی علیهما السلام ماندند. حضرت یحیی علیه السلام به اعدامی گفت: می شود مرا نصیحت کنی؟
فرد اعدامی گفت: سه تا نصیحت دارم. یک اینکه با هیچ زن نامحرمی در خلوت قرار نگیر. دوم اینکه هیچ وقت در مقابل جریانات خانه و بیرون از کوزه در نرو و غضب نکن. سوم هیچ گنه کاری را سرزنش نکن، نگو برو بیچاره، خدا قبولت نمی کند!
امام هشتم علیه السلام می فرماید: این آبروداری را باید از خدا یاد بگیریم، چند سال است گناه کرده ایم، پیش چه کسی پرونده ات را باز کرده است و چه کسی خبر دارد در این چند سال عمرت چه کرده ای؟ چه اسم خوبی هم روی خودش گذاشته "یا ستّار العیوب". خدا به هیچ کس هم اجازه نداده است که باطنت را ببینند و تمام چشم ها را نسبت به باطن بندگان کور کرده است.
برادران و خواهران یک مقدار در معرفی خدا کم طاقت شده ام! شب معراج، هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله می خواستند برگردند، خداوند به او فرمود: احمد یک حرفی می خواهی بزنی ولی تعلل کردی، بگو حرفت را! حضرت فرمود: این بندگان بالاخره خطا و لغزش دارند، بندگان مؤمنت را می گویم، نه آن هایی که پررو هستند، نه آن هایی که اهل جسارتند، نه آن هایی که می گویند دین قدیمی شده است و قرآن را قبول ندارند و... (شما را می گوید شما آشنا هستید ان ها غریبه هستند.) در روز قیامت که می خواهی اعمالشان را رسیدگی کنی، در مقابل انبیاء و امت های دیگر پرونده شان را باز نکنی!
خدا فرمود: باز نمی کنم! قول می دهم! خطاب رسید: احمد با خیال راحت برگرد، من پرونده ی یکی از آن ها را هم نشانت نمی دهم!
گنهکار بیمار است. چقدر خوب بود اگر دنیا می توانست ما بیماران را ببیند که در چه مطبی آمده ایم و چه طبیبی ما را لمس می کند. در جوشن کبیر فراز 996، خدا را با رحمت صدا زدیم و چهار اسم در این هزار اسم، غضب بود و این چند اسم هم تقصیر منِ بیمار است و اگر من بیمار نبودم، این ها هم نبود.
پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله: طبیب گنه کاران
طبیب دیگر ما، خود پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله است. ایشان دکتر دوره گردی بود که مطب نداشت و از خانه بیرون می آمد و در به در به دنبال بیمار می گشت.
شیخ طوسی از اعظم علمای ماست، او نقل می کند که روزی پیامبر صلی الله علیه و آله یک عرب بیابان گرد را می بیند که شش شبانه روز اب و غذا نخورده است. حضرت فرمود: این جا چه کار داری؟ او گفت: آوازه ی پیغمبری را شنیده ام که حرف هایی دارد، مشتاقم بروم و او را ببینم.
حضرت فرمود: من همان هستم. تو داشتی می آمدی، من هم به طرفت می آمدم. تنها شما به طرف ما نمی آیید! شما یک قدم به سمت ما بیایید، ما ده قدم به سمت شما می آییم. آن شخص تعجب کرد و گفت: پادشاه دنیا و آخرت با لباس کهنه، چقدر سبک بال و سبک حال، آیا خودت هستی؟ می خواهم ببینم حرفت چیست؟ حضرت فرمود: بتی که می پرستی، نه می بیند، نه می شنود، نه قدرت دارد و... ، از این بت ببر و به طرف کسی بیا که عالم را آفریده است و تمام کارها و هر خیری به دست اوست. آن شخص گفت: مرا با او آشنا کن. فرمود بگو: أشهد ان لااله الّا الله. وقتی گفت از شتر کج شد.
حضرت فرمود: او را بگیرید و به او آب بدهید، او از دنیا رفت. حضرت دنبال بیمار می گشت تا شفایش دهد. پیامبر صلی الله علیه و آله عبایش را به آن فرد داد و او را کفن کردند و به او فرمود: چه قدر راحت به بهشت رفتی! چه قدر راحت بیمار به این خوبی را علاج می کنند اما من باید با طبیب همکاری کنم.
الان آمدن در این مجلس و گریه ی ما، همکاری است و این که خودمان را در آغوش خداوند رها کرده ایم، همکاری است.
بدترین و بهترین بنده
روزی حضرت موسی کلیم الله به خداوند گفت: بدترین بنده ات را به من نشان بده. خداوند فرمود: به دروازه ی شهر برو، اولین کسی که بیرون آمد، بدترین بنده است. یک پسر و پدری از شهر بیرون آمدند. با خودش گفت: چه طور این بنده بدترین بنده است؟!
شب هنگام از خدا خواست که بهترین بنده اش را نشانش دهد. خدا به او فرمود: به دروازه شهر برو و اولین کسی که وارد شد، بهترین بنده است. حضرت موسی رفت و مجدد دید که همان پدر و پسر هستند. مگر می شود که یک کسی هم بهترین بنده و هم بدترین بنده باشد؟
ازسوی خدا خطاب رسید: صبح وقتی این پدر و پسر از دروازه بیرون آمدند، پسر از پدر پرسید: آیا بزرگ تر از کوه ها هم در این عالم چیزی هست؟ پدرش گفت: بله آسمان ها. مجدد پرسید: از آسمان بزرگ تر هست؟ پدر گفت: بله گناهان پدرت، پسرم من خیلی بد هستم!
پسر گفت: بزرگ تر از گناهان تو در عالم هست؟ پدر گفت: بله عفو و رحمت خدا! خدا به حضرت موسی فرمود: با این اقراری که کرد، تمام گناهانش را بخشیدم و الآن بهترین بنده من است.
خدایا ما که چند سال است می آییم و می گوییم که بدترین بنده هستیم!
شخصی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و گفت: این گناه را مرتکب شدم. ایشان خیلی ناراحت شد و فرمود: از اینجا بیرون برو که اگر عذاب بیاید به ما مهلت نمی دهد. آن شخص ناراحت شد و گفت: حالا چه کنم و پیش چه کسی بروم؟
جبرئیل بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد و فرمود: مگر تو این شخص را آفریده ای؟ مگر تو روزی اش را می دهی؟ بلند شو برو دنبالش و او را برگردان و بگو خدا تو را بخشید!
یک نوع گریه که یکی از قیمتی ترین گریه ها است؛ گریه در پیشگاه پروردگار است. درسوره ی مائده درباره ی گریه های شما به پیغمبر صلی الله علیه و آله می گوید: "تَرَىٰ أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ "3 ؛ نگاهشان کن چشمانشان لبریز از اشک است.
یک نوع گریه دیگر که اگر با گریه ی اول ترکیب شود، زمین و آسمان را به هم می دوزد، یک نفر باید برایتان بخواند تا گریه کند، خب چه کسی بخواند؟ حضرت زینب کبری سلام الله علیها، این روضه ی حضرت زینب کبری سلام الله علیها کنار قتلگاه است؛ وا محمدا!!!
پی نوشت:
1- تنبیه الخواطر، ج 2، ص 117.
2- سوره اعراف آیه 179.
3- سوره مائده آیه 83.