عالمی که مانع معالجه خود از سوی طبیب شد
خداوند متعال در قرآن میفرماید:
وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ مائده/2
و بر گناه و تجاوز همكارى نكنيد
آینه:
حکایت؛ ابن اثیر از بزرگان علما بود که در نزد ملوک و امرا منزلت و مقام والایی داشت و از جانب آنان متولی مناصب و امور مهمه ای بود؛ برای او بیماری سختی پیش آمد که دست و پای خود را جمع کرده و ترک همه مشاغل و مناصب نمود و خانه نشین شد.
بعضی از اطبا مشغول معالجه او شدند، پس از مدتی معالجه، حال او رو به بهبودی بود، زمانی که احساس بهبودی کرد چیزی به آن طبیب داد و از او خواست که معالجه را ناتمام گذارده و برود، چون طبیب رفت، اطرافیان ابن اثیر عرض کردند: چرا طبیب را مرخص کردی و نگذاشتی معالجهاش را به آخر برساند؟ ابن اثیر گفت: چون دانستم که اگر حال من بهطور کامل خوب شود مرا به حال خود نمیگذارند و دوباره بر سر شغلی و منصبی خواهند گذاشت و من مکلف میشدم آن را قبول کنم، اما مادامی که با این حال هستم صلاحیت قبول این مشاغل را ندارم آن وقت اوقات خود را صرف تکمیل نفوس و اصلاح حال خود و مطالعه کتب علمی و دانش کرده و خود را از کارهایی که باعث غضب خداوند و خشنودی سلاطین است نجات میدهم و در ظلم و گناه آنان شریک نمیشوم پس در این اوقات بود که جامع الاصول و النهایة و کتب دیگر را تألیف کرد.1
گر بر سر نفس خود امیری، مردی بر کور و کر ار نکته نگیری، مردی2
1. با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در دنیای عمل
2. رودکی
/1102001307