حاج علی قربانی: سقیفه، مهم ترین ضربه به مسیر توحید و هدایت+ گزارش تصویری

کد خبر: 56784
قبور ائمه بقیع علیهم السلام حدود 90سال پیش تحقیق شد و نکته ای که در آن هست این است که فقط بحث قبور ائمه در بقیع نبوده است، بسیای از قبور و زیارتگاه ها و اماکن متبرکه حتی آثار تاریخی را تخریب کرده اند. مثلاً قبر حضرت خدیجه سلام الله علیها و قبر همسران پیغمبر صلی الله علیه و آله در بقیع را تخریب کردند.

وارث: مراسم مدافعان حرم عقیلة العرب سلام الله علیها با سخنرانی حاج علی قربانی و مداحی حاج احد قدمی و کربلایی حمید ایوبی در حسینیه بیت الزهرا سلام الله علیها برگزار شد.

در ادامه متن سخنان حاج علی قربانی را می خوانید:

حاج علی قربانی:

قبور ائمه بقیع علیهم السلام حدود 90سال پیش تحقیق شد و نکته ای که در آن هست این است که فقط بحث قبور ائمه در بقیع نبوده است، بسیای از قبور و زیارتگاه ها و اماکن متبرکه حتی آثار تاریخی را تخریب کرده اند. مثلاً  قبر حضرت خدیجه سلام الله علیها و قبر همسران پیغمبر صلی الله علیه و آله در بقیع را تخریب کردند.

قبر پدر پیغمبر، حضرت عبدالله علیه السلام و اجداد ایشان (عبدالمطلب ،عبد مناف و هاشم) را تخریب کردند. قبر عموی پیامبر، عباس را تخریب کردند قبر عمه های ایشان، عاتکه و صفیه را تخریب کردند. قبور شهدای احد و شهدای واقعه حَرّه و واقعه ی فخ در مکه را نیز تخریب کردند.

قبر پدر امیرالمومنین علیه السلام حضرت ابوطالب و مادرشان فاطمه بنت اسد را که در همان بقیع است تخریب کردند. صحبت تخریب قبور ائمه نبوده و نکته ای که باید به آن توجه شود این است که وهابیت یا همان سلفیت داستانشان جدا از اهل تسنن است و این یک حقیقتی است که اعتقادات وهابیت زمین تا آسمان با اهل تسنن تفاوت دارد. اینها گروهی از فرق اهل تسنن هستند ولی اعتقادات اهل تسنن مثل وهابیت نیست و اعتقاد وهابیت بر این است که قبور نماد شرک هستند و آنها را تخریب می کنند و می گویند کسی که از دنیا رفت حتی پیغمبر، دیگر دستش از دنیا کوتاه می شود و نه می تواند ضرری برساند و نه سودی.

امام جماعت مسجد مدینه 90سال پیش می گفت یکی از افتخارات من این است که چند سال است در اینجا نماز می خوانم ولی به قبر پیامبر حتی یک سلام هم نکرده ام. ولی اهل تسنن اینطور نیستند الان در مصر ،سوریه و قسمتهایی از عراق الان اهل تسنند مثل قبر نفیسه خاتون در مصر که گنبد و بارگاه داردو بنابر قولی قبر حضرت زینب سلا م الله علیها هم در مصر است و اهل تسنن نیز به زیارت حضرت می روند با اینکه منطقه سنی نشین است و با اینکه قلب افکار اهل تسنن در آنجاست و در سوریه ما باب الصغیر داریم و قبور خیلی از بزرگان در آنجاست. مثل حضرت سکینه و حضرت رقیه و حضرت زینب سلام الله علیها و حتی قبر بلال حبشی در باب الصغیر است. در آنجا مرقد و بارگاه دارند. ولی تا به حال کسی از اهل تسنن اعتراض نکرده است ولی در همین موصل که داعش به آنجا رفت ،شروع به تخریب قبور کرد.

ریشه وهابیت از جهت اعتقادی و افکار به محمدبن عبدالوهاب که در قرن 12 زندگی می کرده است نزدیک است که یکی پدرش و دیگری برادرش سلیمان بن عبدالوهاب که از علمای اهل تسنن هستند و اولین کسی که به ایشان اعتراض کرد برادرش بود که کتابی به نام "الصواعق الالهیه فی رد الوهابیه" در رد ایشان نوشته است و غرض بیان تفاوت اعتقادات اهل تسنن با وهابیت است که ریشه اینها به ابن تیمیه باز می گردد که در قرن هشتم زندگی می کرد و علمای اهل تسنن با او هم مخالفت کرده اند. قاضی القضات شهر با او مخالفت کرد و او را به زندان انداختند و در آنجا مرد.

اعتقاد اینها نه به محمدبن عبدالوهاب و نه به ابن تیمیه برمی گردد و نه به زمان امیرالمومنین بلکه به زمان پیامبر باز می گردد. این افراد در آن زمان هم بوده اند و در مورد خوارج زیاد شنیده اید که ریشه افکار ابن تیمیه را اگر در کتاب منهاج السنه نگاه کنید به همین خوارج باز می گردد مثلا در خطبه 127 نهج البلاغه  حضرت امیر سلام الله علیه جواب خوارج را داده اند.

یکی از اعتقادات خوارج این بوده که حضرت گناه کبیره انجام داده اند و کافرند و واجب القتل و ابن تیمیه نیز در کتابش به این اشاره کرده است که هرکس گناه کبیره انجام دهد کافر و واجب القتل است و حضرت امیر فرمودند من چه گناه کبیره ای انجام داده ام؟ و آنها می گویند چون شما حکمیت را پذیرفته اید و حضرت در پاسخ آنها فرمودند که من گناه کبیره ای مرتکب نشدم و این شما بودید که آن را به گردنم انداختید و نیرو های من تا خیمه معاویه رسیده بودند که کار را تمام کنند اما شما نگذاشتید و آنها که قرآن ها را بر نیزه کردند.

گفتید ما که با قرآن سر جنگ نداریم و من گفتم که قرآن ناطق در مقابل شماست و حقیقت  قرآن ولی خداست حالا بر فرض که من حکمیت را پذیرفتم اما که گفته که گناه کبیره است؟ مگر خداوند در قرآن نفرموده حکم من اهله و حکم من اهلها، اینکه اگر زن و شوهری اختلاف پیدا کردند حکمی از اهل خودشان برای رفع اختلاف بیاورند پس قرآن هم حکمیت را پذیرفته است و حضرت در این خطبه ناله می کند که من حکمیت را نپذیرفته ام و گناه کبیره انجام نداده ام وچه کسی گفته است که کسی که مرتکب گناه کبیره شد از دین خارج است و اولین کسی که چوب این اعتقادات مزخرف را خورد حضرت امیر علیه السلام بودند. حضرت در همان خطبه استدلال می کنند که در زمان پیامبر هرکسی که گناه کبیره مرتکب میشد و یا مرتد می شد حد درموردش جاری می شد و حتی خود پیامبر بر او نماز می خواند و او را در قبرستان مسلمانان دفن می کردند.

در شان نزول آیه 58 سوره توبه که هم علمای شیعه و هم اهل سنت آورده اند که بعد از جنگ حنین پیامبر اکرم صلوات الله علیه مشغول تقسیم غنایم بین مسلمانان بود که شخصی نزد ایشان امد و با اسم حضرت را صدا کرد و گفت اعدل یا محمد و حضرت به او نگاهی کرد و به کارش ادامه داد و او نیز حرفش را تکرار کرد که یکی از اصحاب پیامبر عصبانی شد و بلند شد که او را ادب کند.

حضرت فرمودند بنشین و رها کن او را اینها جماعتی هستند که اگر به نماز و روزه آنها نگاه کنی می گویی اگر نماز و روزه این است پس نماز و روزه  ما چیست؟ و نماز و روزه خود را کوچک خواهید شمرد پس نشان می دهد که اینها یک نفر نیستند بلکه گروهی اند که طرز تفکرشان این است.

کسانی که در مقابل حضرت امیر و امام حسین علیهم السلام ایستادند و جنگیدند  پیشانیشان پینه بسته بود و انسان جرات شمشیر کشیدن برآنها را نداشت و حضرت فرمودند من تنها کسی بودم که توانستم چشمه فتنه خوارج را کورکنم و در ادامه پیغمبر فرمودند اینها با همین نماز و روزه هایشان از دین فرار می کنند و اهل دین نیستند همانند تیری که می خواهد ازکمانش با شتاب خارج شود.

اولین عید فطری که بعد از وحشی گری های اسرائیل برگزار کردند خطبه امام جماعتشان در مدینه این بود که وقتی به مسجد آمدید پاهایتان را بشورید ،سیر نخورید تا بغل دستیان اذیت نشود و بعد 700 نفر را در موصل گردن زدند اینها کافرند.

ابن تیمیه یک کتابی دارد که اینها حتی بیشتر از قرآن قبولش دارند به نام منهاج السنه که 2 جلد دارد و در 50 صفحه جلد اولش راجع به شیعه بحث کرده است و گفته که شیعه کافر است. البته با اهل تسنن هم مشکل دارند اما با شیعه ضدیت خاصی دارند و شیعه را با ادیان دیگر مقایسه کرده اند و بالاترین انحرافی که در این ادیان هست را به شیعه نسبت می دهد.

یک کتابی داریم به نام تاریخ بغداد که نویسنده اش از علمای اهل تسنن است و تاریخچه بزرگانی که در بغداد دفن هستند را گردآوری کرده است در صفحه 120 جلد اول این کتاب امده که آقای ابن علی خلال که از مشایخ حنابله است میگوید من هیچ مشکلی در زندگیم نداشتم مگر اینکه به حضرت موسی بن جعفر متوسل می شدم.

ابن تیمیه که بر کافر بودن تشیع تاکید دارد می گوید شیعه مانند مسیحیان که معتقد به تثلیث هستند، قائل به الوهیت ائمه معصومین علیهم السلام  هستند. امام سجاد علیه السلام می فرمایند من از هرکوچکی کوچکتر و از هر پستی پست ترم. حضرت امیر علیه السلام هم در دعای کمیل می فرمایند: "انا عبدک الضعیف الحقیر المسکین المستکین" چه کسی گفته که ما  معتقد به الوهیت ایشان هستیم؟ البته ما با تند روی هایمان گاهی بهانه هایی به دست اینها می دهیم.

ابن تیمیه می گوید شیعه مانند یهود جبرئیل را مغضوب می داند زیرا حضرت امیر کسی بود که جبرییل باید وحی را به او می رساند  اما وحی را به پیامبر رساند و شیعه از آن به بعد با جبرئیل سرجنگ دارد درصورتی که می دانیم حضرت امیر می فرمایند: "انا عبد من عبید محمد"

خداوند در قرآن آیه مباهله می فرمایند: شما نفس خود را بیاورید ما هم نفس خود را می آوریم و نفس پیامبر کسی نبود جز علی علیه السلام و حضرت مادامی که پیغمبر زنده بودند در سایه و پشت ایشان حرکت نمی کردند و حتی یک خطبه هم در زمان حیات پیامبر نخوانده اند و متاسفانه ما پیامبر را به خوبی نمی شناسیم. شیاطین که در روز تولد ایشان سرک می کشیدند که چه خبر است و چرا فلک این قدر دچار تحول شده و ملائک به کجا رفت و آمد دارند.

تا اینکه خود شیطان دست به کارشد و رفت به حجاز و دید محل رفت و آمد ملائکه آنجاست و جبرئیل را دید که فرمود اینجا محل تولد پیامبر آخرالزمان است و اوج درگیری جنود شیطانی با جنود رحمانی در زمان پیامبر است.

زمانی که جبرئیل بر پیامبر نازل شد شیطان صیحه ای کشید و حضرت صدایش را شنید و در روز عاشورا نیز این صیحه تکرار شد که شیطان گفت اگر می دانستم که خون امام حسین علیه السلام این قدر انسان را نجات می دهد تمام تلاشم را می کردم تا مانع شهادتش شوم.

 لذا زمانی که پیامبر صلی الله علیه و آله از دنیا رفتند شیطان فرصتی برای نفس کشیدن پیدا کرد و در سقیفه مهم ترین ضربه را به مسیر توحید و هدایت وارد کرد.

در سقیفه ظلمت محض در مقابل نور مطلق قرارگرفت  و وهابیت و سلفیت آثار همان سقیفه است و تنها کسی که می توانست در مقابل ظلمت محض قرار گیرد حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها هستند. کسی که از حریم ولایت دفاع کرد و حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه هنگامی که ظهور کنند، می فرمایند الگوی من مادرم زهرا سلام الله علیها هستند.

 وقتی آن ملعون آمد پشت در و گفت چرا تو آمدی حضرت صدیقه سلام الله علیه فرمودند طغیان تو سبب آمدنم شد چرا که وقتی ظلمت محض شمشیر به دست می گیرد و مسیر را منحرف می کند نور مطلق باید به عرصه بیاید که در ادامه اش نهضت حضرت سیدالشهدا و در آخر هم قیام حضرت ولی عصرعجل الله تعالی فرجه الشریف است.

 

حاج علی قربانی: