كاركرد اجتماعي دكترين مهدويت پس از ظهور
بخشي از نيازهاي طبيعي و فطري انسان در عرصه زندگي جمعي و همگاني است و اديان نمي توانند نسبت به آنها بي تفاوت باشند. همه انسان ها عدالت جو، صلح طلب، آزادي خواه، دوستدار حاكمان عادل، آرامش و امنيت اجتماعي و نيازمند هم زيستي مسالمت آميز با ديگر آدميان هستند. اين مفاهيم در زاويه و سطحي كوچك تر، گاه در درون يك خانواده ديده مي شود و انسان در چنين خانواده اي كه برخوردار از صفات انساني، روحيه تعاون و همياري است، احساس آرامش مي كند.
حال تصورشود كه پس از عصر ظهور همه مردم جهان نسبت به يكديگر همان احساسي را داشته باشند كه اعضاء خانواده نسبت به يكديگر دارند، طبيعي است که انسان ها چنين جامعه اي را براي خود آرماني و مطلوب مي دانند و گمشده انسانها در عصري كه ما در آن بسر ميبريم، جامعه اي است كه انسانها نسبت به هم و حاكمان كشورها نسبت به مردم كشور خود و ديگر كشورها رابطه اي مشفقانه و انساني داشته باشند، جامعه اي كه در آن نيكي و دوستي نهادينه شده باشد، توزيع ثروت، قدرت و عدالت مبتني بر فضيلت محوري و خردمندي باشد و همه انسانها منطقي را بر عالم حاكم بدانند. امام علي علیه السلام در توصيف جامعه مهدوي و احياي عدالت اجتماعي مي فرمايند: « او (قائم) رأي و نظر را از قرآن مي گيرد، آنگاه كه ديگران قرآن را بر رأي و انديشه خود باز ميگردانند، به آنان شيوه عدالت را نشان مي دهد و كتاب و سنت را كه متروك و منزوي شده، زنده مي كند».
بنا بر دكترين مهدويت با آمدن امام مهدي علیه السلام آنچنان عدالت و آزادي گسترده مي شود كه انسان ها ابتداء از هواهاي نفساني و قيد و بندهاي دروني خود رها مي شوند و سپس اين آزادي انسان شناسانه در عرصه اجتماعي خود را مي نماياند. در باره عصر ظهور گفته شده است كه امنيت چنان گسترده مي شود كه يك زن مي تواند میان عراق و شام پیاده رفت و آمد کند و كسي هم به او تعرض نميكند و زنان چنان فرهیخته خواهند شد که در خانه خواهند نشست و با تکیه بر کتاب و سنت داوری و قضاوت خواهند داشت.
رفاه عمومي، اقتصاد و عدالت اجتماعي مردم چنان بهبود مي يابد كه انفاق كنندگان و زكات دهندگان، فقيري نمي يابند تا به او انفاق كنند، از بركت وجود امام مهدي علیه السلام ثروت و مال بدون حساب به مردم داده مي شود و همه با هم در صلح و زندگي مسالمت آميز بسر مي بردند به طوري كه گفته شده ـ شايد اين تمثيل داراي معناي كنائي باشد ـ بره با گرگ در كنار هم زندگي خواهند كرد.
در انتها باید اشاره داشت که دلبردگي جامعه مهدوي و تقاضاي وجودي بر آن داراي ريشه هاي عميق اعتقادي و ديني است و نمي توان بر اساس سرخوردگي دروني از وضعيت جامعه، فرافكن نمودن نيازهاي دروني، ضمير ناخودآگاه و يا آرمان طلبي آن را تحليل کرد، زيرا جامعه مهدوي مبتني بر سخنان نبوي و متون ديني است و زائيده افكار، اميال و حالات روحي متشرعان نيست. امروزه شايد بتوان جوامعي را يافت كه در آنها به طور نسبي همزيستي مسالمت آميز، روابط انساني، حقوق شهروندان، عدالت اجتماعي و ديگر مفاهيم اجتماعي در حد مطلوب وجود داشته باشد، لكن در حكومت مهدوي عنصر ديگري وجود دارد كه جامعه آن دوران را از جوامع قبل از ظهور جدا مي سازد و آن اين ويژگي است كه تمامي عناصر هم زيستي در زمان حكومت مهدوي بر محور عبوديت و بندگي خواهد بود و خدامحوري، ركن نخست جامعه عدالت پيشه مهدوي خواهد شد، رکنی که در جوامع امروز كه توانسته اند به عدالت اجتماعي برسند، مفقود و ناپيدا است.
در واقع مي توان گفت امروزه اگر هم از جنبه انسان شناسي و جامعه شناسي بخشي از ويژگي هاي جامعه و انسان ايده آل تحقق يافته باشد اما اين امر به طور كامل و همه جانبه تحقق نیافته است و هنوز نمي توان از جهان ايده آل سخن گفت و در عصر ما شاید بتوان از انساني با رفتارهاي هنجار اجتماعي و سازماني مثال زد؛ اما نمي توان از انسان مطلوب ديني يا جامعه مملو از انسان هاي ديني نظير آورد.
*برگرفته از پرتال مرکز مجازی مهدویت
/1102101305