چرا گاهی بیجهت غمگین میشویم؟
حوزه اختیار انسان گستردهتر از رفتار ظاهری او است، اختیار انسان در حوزه قوای ظاهری و پنهانی او هم جاریست بنابراین انسان در این حوزهها هم مسئولیت دارد و این مسئولیت هم رسیدن به مقام اخلاص و توحید است.
نکته دیگر اینکه حوزه اراده و مسئولیت انسان گستردهتر از زندگی خصوصی او هم هست بلکه زندگی مشترک اجتماعی انسان و زندگی مُشاء تاریخی که به صورت مشترک جامعه مؤمنین دارند، آن هم موضوع اختیار است یعنی انسان هم در شکلدهی جامعه و هم ساخت تمدن تاریخی و بلکه بیشتر از آن حضور دارد و ارادهاش در آن نفوذ دارد، انسان در این عرصهها هم آنچه مأموریت او است این است که باید موحد باشد، چیزی بیش از این هم از ما نخواستند.
همچنین مجرای تحقق توحید در عالم خلفای الهی و انبیا(ع) هستند، انبیا مظاهر اسماء مخلوق الهیاند و همین که حقیقت عبودیت و بندگی به وسیله آنها محقق میشود و بسط و گسترش عبادت خداوند در عالم توسط آنها محقق میشود پس آنها ارکان توحیداند و موحد بودن در قدم بعد به معنی پذیرش ولایت خلفای الهی و تبری از ولایت خلفای جور و طاغوت است.
این امر نیز مناسکی دارد که مناسک آن شریعت میشود، مناسک تولی و تبری طریق رسیدن به اخلاق و عبودیت و بندگی است.
نکته دیگر این است که ما در کفر و شرک یا معروف و منکر چند مرحله ارتکاب و امکان داریم یعنی ما اقامه معروف و اقامه توحید، اشاعه معروف و اشعه توحید و همین موارد را درباره شرک داریم، این مراحل شاید همه در طول هم باشند.
مرحله ارتکاب مرحله اقدام شخصی است مثل اینکه انسان اهل خیرات است نماز میخواند، زکات میدهد، روزه میگیرد و حج میرود، اشاعه این است که انسان بستری برای گسترش یک عبادت مثل ساخت مسجد فراهم کند اما اشاعه منکر مثل ساخت میکده است.
اقامه مرحلهای است که بسترهایی برای تغییر فرهنگ جامعه صورت میگیرد یعنی نظام ارزشی و ترازوی اجتماعی تغییر میکند فرض کنید اگر در یک جامعه اقداماتی صورت بگیرد که خروجی آن براساس شرع باشد یعنی نماز ارزش باشد و زکات دادن و ... همینطور برعکس معاصی را ضدارزش دانستن در جامعه اقامه منکر میشود.
بنابراین اقامه نماز چیزی است و اشاعه آن چیز دیگری است فردی ممکن است اقدامی کند که نتیجه آن برپایی خیمه نماز شود، یعنی مردم ذیل فرهنگ نماز قرار بگیرد و زندگی کنند. در نهایت اگر کسی اقامه معروف یا منکر کرد اصل منکر یا معروف به او باز میگردد لذا آنها که اقامه گر هستند محور تحقق خیرات یا شرور در عالم میشوند و به تعبیر دیگر معروف حقیقی یا منکر حقیقی هستند.
در نهایت نماز خواندن ما محصول فعل کسی است که اقامه نماز کرده اگر ما نماز بخوانیم ذیل نماز خواندن او است. اما برعکس آن کسی که فکر منحرف دارد محصول فکر ضلال است امام حق، اقامه اخلاق، افکار، رفتار صالح و موحدانه را انجام میدهد همه اینها فرع بر امام حق هستند و برعکس آن منکرات هم از فروع ائمه ضلال هستند.
نکته دیگر اینکه آنچه خداوند حرام کرده فحشاء ظاهری و باطنی است و این نکته در روایات ما و زیارت جامعه کبیره نیز آمده است.
همچنین امام عناصر وجودی انسانهای مؤمن را شکل میدهد ممکن است فهم آن ابتدا سخت به نظر برسد اما واضح است که از عالم خلقت روح و جسم انسان با منزلت امام خلق شده بقیه عوالم مومن هم متصل به امام است. در روایات داریم که مؤمن برادر مومن است برخی گاهی میگویند که بیخود و بی جهت غصه دار میشوند و هر چه جستجو میکنند علت را نمییابند عاملش در روایات همین پیوند قلبی با مؤمنان است که اگر یکی از آنها غصه دار باشد به دیگران هم سرایت میکند.
/1102101305