داستان عجیب زندگی شهید علی بلورچی
این کتاب از مجموعه کتابهای «فرزندان روح الله» انتشارات یازهرا است و شامل خاطرات افراد مختلف از شهید علی بلورچی میشود.
علی بلورچی یکی از 5 شهید دبیرستان مفید است که همه در یک شب و در کنار هم در شلمچه شهید میشوند. این شهید که داستان زندگیاش ممکن است خیلی متفاوت از زندگی دیگر شهدا باشد، با مشکلات خانوادگی بزرگ شده است، اما آن قدر رشد میکند که رشته مهندسی برق دانشگاه صنعتی شریف را میگذارد و برای دفاع از اسلام و فقط برای خدا به جبهه میرود...
نمیخواستمش، پا به پای بچهها، از ما جلو زد، غذای فراموش نشدنی، جمع مفیدیها، آبروی جبههایها، شجاع دل، من اخراجش کردم، فشار قبر، عطر گل یخ، به خاطر امام، یک ترکش ریز و اینها زندهاند عنوان تعدادی از خاطرات کتاب است.
این کتاب شامل یک صفحه نوشته و در مقابلش یک عکس تمام صفحه از آلبوم شهید علی بلورچی است و خواننده میتواند با ورق زدن کتاب هم نگاهی به کودکیهای شهید بیندازد و هم برومند شدنش را تا زمان شهادت و در کنار دیگر رزمندهها بودنش را دنبال کند.
**پرونده علی خیلی پر و پیمان بود
مرتضی قاضی که کتاب به کوشش او گردآوری شده در قسمتی از مقدمه کتاب نوشته است:
جرات نزدیک شدن به علی و زندگی اش را به خودم نمیدادم. حتی زمانی که مسئول گروه کنگره شهدای دانشگاه صنعتی شریف شدم، با بچهها در مورد همه شهدا تحقیق کردیم، ولی پرونده علی آنقدر پر و پیمان بود که فکر میکردیم نباید به این زودیها سراغش برویم. اما زندگی علی خیلی وقتها ذهنم را مشغول میکرد. مخصوصاً که چند سال بعد زندگی مادر علی را در کتاب «محلههای زندگی» خواندم. سال 1389 نوشتن کتابی در مورد سه نفر از دوستان علی که در مرکز تحقیقات جنگ راوی گری کرده بودند، به من سپرده شد. شهیدان «حمید صالحی»، محسن فیضی» و «حسین جلایی پور». دو نفر از این شهدا، حمید صالحی و محسن فیضی به همراه شهید حسن کریمیان و «منصور کاظمی»، شب 12 اسفند 1365 کنار علی در شلمچه شهید شده بودند. زندگی این بچهها که همه دانش آموزان دوره سه مدرسه مفید بودند، آن قدر در هم تنیده بود که برای نوشتن زندگی حمید و محسن و حسین، مطالب فراوانی در مورد زندگی علی بلورچی هم جمع آوری کردم. این مطالب به قدری بود که این امکان را برایم فراهم کرد بتوانم یک کتاب مستقل برای خود علی بنویسم. مسئله دیگری که من را به انجام این کار بسیار ترغیب کرد، فیلمیبود که از علی و دوستانش باقی مانده. فیلمیاز آخرین جلسه هفتگی بچههای دوره سه مدرسه مفید چند هفته پیش از شهادتشان که در آن علی بلورچی مطلب عجیبی را در مورد انتخاب شهادت بیان کرده و هر کسی را به فکر فرو میبرد. دیدن این فیلم که در آن حرفهای علی محور جلسه است، باعث شد که احساس کنم علی و روحیاتش را بیشتر شناختهام...
در قسمتی از متن کتاب هم از زبان مادر شهید آمده است:
اولین روزی که مرگ بر شاه گفتم، محرم بود. اعلامیههای امام را که میخواندم، حرفهای دلنشین و درستی بودند. زبان امام، زبان خودمان بود. احساس میکردم قلب و دلم با امام است. دیگر با بچههایم همراه شده بودم. تظاهراتی نبود که از دستمان برود. با آنها جلسات کانون توحید هم میرفتیم. برنامه سخنرانیها را توی تظاهرات اعلام میکردند. مدتی بعد از انقلاب هم این جلسات ادامه داشت. سخنرانیهای کانون توحید من را با شریعتی و مطهری آشنا کرد. کتابهایشان را میگرفتم و با مهتاب میخواندم. کتابها برای مهران سنگین بود. مهران کمتر میخواند. حجاب هم گذاشته بودم. من قبل از این که با حسین ازدواج کنم، بهایی بودم. وقتی با حسین ازدواج کرده بودم، اقوامش فکر میکردند برای آن که بتوانم با حسین ازدواج کنم، مسلمان شده ام. بعدها وقتی رفتار و طرز فکر مهتاب و مهران را میدیدند، تعجب میکردند که شباهتی به پدرشان ندارند.
انتشارات یازهرا کتاب «تنهای تنها» را با قیمت 9هزار تومان منتشر کرده است. برای تهیه این کتاب میتوانید با شماره تلفن 66465375 تماس بگیرید یا از راه سایت www.dinkala.ir کتاب را سفارش دهید.
/1102101305