خدا اگر چیزی به کسی بدهد پس نمی‌گیرد

کد خبر: 58122
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: خوب نیست بی‌جهت بگوییم جایمان خوب نیست یا اتاق‌مان خوب نیست. تازه عروسی کرده تازه کاسب شده می‌پرسی بازار چطور است، سه روز رفته بازارکاسب شده می‌گوید بازار بد است، کار بد است، زمانه بد است.
وارث: مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: خوب نیست بی‌جهت بگوییم جایمان خوب نیست یا اتاق‌مان خوب نیست. تازه عروسی کرده تازه کاسب شده می‌پرسی بازار چطور است، سه روز رفته بازارکاسب شده می‌گوید بازار بد است، کار بد است، زمانه بد است. او کی نجات پیدا خواهد کرد؟! یا می‌گوید خانه نا امن است، باید آن را بفروشیم. یا یک مرغ بدبده کنار خانه‌مان آمده نمی‌گذارد شب‌ها بخوابیم. در صورتی که این مرغ دارد می‌گوید بد، بد است.
انشاء الله که قلب و جانتان طوری باشد که مالک باشید. نیمه شب نماز که می‌خوانید، مالکیّت خود را به خودتان حالی کنید. بدن مال شماست، خوابیدن مال شماست، خدا به خودتان داده است آن هم مفت. کسی اینها را داده که خودش غنی است پس نمی‌گیرد.
خدا اگر چیزی به کسی بدهد پس نمی‌گیرد. آنجا هم میهمانی کرده، دنیا هم میهمانی بوده است. منتهی در دنیا مومن و مسلمان و شقیّ و کافر و سعید و انسان و حیوان و مَلَک همه قاطی هستند. ولی آن جهان اینطور نیست. میهمان‌های عزیزی که در این دنیا شاکرند وقتی می‌روند به آن جهان میهمان هستند. یعنی در هر دو سرا، هم در دنیا و هم در آخرت میهمانند. در دنیا شقیّ و سعید و کافر رزق می‌خروند. اما در آخرت فقط مومنین و متقین رزق می‌خورند. پس هر دو سرا میهمان هستیم. منتهی میهمانی دنیا عام است. کافر هم میهمان خداست، نانش می‌رسد، خدا غذا به او می‌دهد آب می‌دهد حتّی اگر گناه کند او را می‌بخشد.
همه میهمان خدا هستند پرنده‌ها و چرنده‌ها هم میهمان خدا هستند. ندیده‌اید که وقتی نماز استسقاء خوانده می‌شود حیوانات را هم می‌آورند گاو و گوسفندها را می‌آورند مرغ‌ها را می‌آورند بچه‌های کوچک را می‌آورند. آخر سر که نماز تمام شد، حیوانات را در بیابان رها می‌کنند آن قوت باران می‌بارد.
نماز استسقاء که می‌خوانیم یعنی خدایا میهمانانت مستأصل شده‌اند، بعد باران می‌بارد و همه جا را می‌گیرد.
خدا در همه‌ کارها دخالت می‌کند. کارها را انجام می‌دهد، کار تو را انجام می‌دهد، کار مرا هم انجام می‌دهد. اگر دقت کنید کاری که برای شما انجام داده بزرگتر از مال حضرت موسی است. همان ساعتی که قرار بود نطفه‌ حضرت موسی بسته شود، همان ساعت مادر حضرت موسی آمد پیش شوهرش، هیچکس هم او را ندید. اتفاقاً از میان جمعیت هم آمد. چون پدر حضرت موسی حافظ تخت فرعون بود. آنها همدیگر را دیدند هیچکس هم نفهمید. اصلاً زیر آسمان هیچکس متوجه نشد و نطفه حضرت موسی زیر تخت فرعون بسته شد.
کارهایی که خدا برای ما انجام داده خیلی بزرگ است اینکه از طفولیّت با چه کسانی نشست و برخاست داشته‌ایم، با چه کسانی بوده‌ایم چه کارها کرده‌ایم و سرانجام از کجا سر در آورده‌ایم. این‌ها را دقت کنید، کتاب نفس خودتان را بخوانید. این بالاترین کتاب‌هاست اِقراکِتابَکَ، کتاب مال شما است، قرآن مال شماست.

کتاب طوبای محبّت جلد دوم– ص 119
مجالس حاج محمّد اسماعیل دولابی

/1102001307