استاد فاطمی نیا: خدا از ما توقع دارد از اخلاق خدایی متخلق شویم+ گزارش تصویری
وارث: جلسه هفتگی سیری در صحیفه سجادیه با سخنرانی استاد فاطمی نیا در مسجد جامع ازگل برگزار شد.

سیری در صحیفه سجادیه ۵۱
باید تمام لغات معصوم علیهم السلام را دقت کنیم چون این ها نور هستند و باید تفسیر شوند. واقعا هیچ مجلس وعظی به پای زیارت اهل قبور نمی رسد. زیارت اهل قبور را که می خوانیم در سر در قبرستان نوشته است: «اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ اَهْلَ الدِّيارِ مِنَ المُؤْمِنينَ وَ الْمُسْلِمينَ وَ إنّا اِنْ شاء اللهُ بِكُمْ لاحِقُونَ اَنْتُمْ لَنا فَرَطٌ وَ نَحْنُ لَكُمْ تَبَعٌ اَسْئَلُ اللهَ الْعافِيَةَ لَنا وَلَكُمْ.».
"اَنْتُمْ لَنا فَرَطٌ" یعنی ای مردگان شما جلوتر از ما رفته اید. و ما هم بلاخره به دنبال شما می آییم. خلاصه فرط یعنی پیشرفته.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده بودند: من فرط شما در کنار حوض کوثر هستم. یعنی من از همه شما زودتر به حوض می رسم. حال این حوض چه هست ما نمی دانیم. همه بهشت نمی دانم است. فقط این ها برای تقریب ذهن است که بدانیم آنجا چیزی است. این ها از عقل ما خارج است. می دانیم رودی است ولی چه هستند را نمی دانیم.
یک شخصی این لغت را تفسیر کرده بود و نوشته بود که فرط از افراط است. و نوشته بود که افراط ضد اعتدال است. این حدیث چگونه الان حل شد؟ این شخص متوجه نشده بود که "ف ر ط" در جای مختلف معانی متفاوت می دهد. لذا خیلی باید به معانی الفاظ دقت کنیم.
تفسیر دعای 16 صحیفه سجادیه
ما الان در دعای 16 صحیفه سجادیه هستیم. می فرماید: «يَا إِلَهِي فَلَكَ الْحَمْدُ فَكَمْ مِنْ عَائِبَةٍ سَتَرْتَهَا عَلَيّ فَلَمْ تَفْضَحْنِي، وَ كَمْ مِنْ ذَنْبٍ غَطّيْتَهُ عَلَيّ فَلَمْ تَشْهَرْنِي، وَ كَمْ مِنْ شَائِبَةٍ أَلْمَمْتُ بِهَا فَلَمْ تَهْتِكْ عَنّي سِتْرَهَا، وَ لَمْ تُقَلّدْنِي مَكْرُوهَ شَنَارِهَا، وَ لَمْ تُبْدِ سَوْءَاتِهَا لِمَنْ يَلْتَمِسُ مَعَايِبِي مِنْ جِيرَتِي، وَ حَسَدَةِ نِعْمَتِكَ عِنْدِي» پروردگار من تمام حمد مربوط به تو است. چقدر عیب هایی داشته ایم که تو پوشانده ای. من را دیگر مفتضح نکردی. خدا توقع دارد. از اخلاق خدایی متخلق شوید. یک عمر است که عیب های ما را پوشانده است. من اگر یک عیبی از کسی ببینم طاقت ندارم که پیش خودم نگه دارم.
خدایا چقدر من گناه داشته ام که تو پرده کشیده ای و اعلان و آشکار نکرده ای. چقدر کارهای بدی که من به آنها اقدام کرده ام و پرده را پاره نکردی تا مردم ببینند. اینجا یک لغت است که باید دقت کنید. گاهی در اثر ندانستن عمق یک لغت، انسان به خطا می افتد.
من شنیده ام که کسی به مجلسی رفته بود و در آنجا یک گروهی بوده اند و جلسه تحت عرفان بوده است. شخصی پرسیده بود از چه کسی تقلید می کنید؟ کسی با افاده گفته بود تحقیق نه تقلید. پس معنی تقلید را نمی داند. اولاً تقلید یعنی چه؟ ریشه عرفان اصلاً عمل به شریعت است. با هم ممزوج هستند. این ها در دل هم هستند. تقلید که می گویند یک عرف محاوره ای دارد که مثلاً آدم تقلید کسی را کند و مثل او حرکت کند. تقلید یعنی چیزی را از جایی آویختن. شما شمیر را از گردن کسی آویزان کنید می گویند شمشیر را بر گردن او آویختند.
کسری پادشاه ایران یک منشی عرب داشت. کسری می خواست به قبیله او حمله کند. آن منشی برای قبیله اش یک شعری نوشت که یعنی مراقب باشید که می خواهد حمله کند. آن شعر منشی لو رفت و کسری متوجه شد. او را بدجوری کشتند و این اثر ماند و سینه به سینه گشت. می گوید: اماده شوید برای جنگ و یک آدم خبره پیدا کنید که جنگتان را اداره کند. یکی از ابیات می گوید: "فقلدوا أمركم لله دركم ... رحب الذراع بأمر الحرب مضطلعا لا مترفاً إن رخاء العيش ساعده." امور این جنگ را از گردن یک مرد جنگ دیده قوی بیاویزید. ما از مجتهد تقلید می کنیم یعنی تکالیف مان را به گردن او می گذاریم. مجتهد روز قیامت دو اجر دارد. یک اجر اجتهاد و کوشش می برد. کوشش کردن خیلی کار سختی است. یک اجر برای اصابت است که با واقعیت است. اما اگر کوشش کرد و اشتباه جواب داد یک اجر دارد. پس ما تقلید می کنیم یعنی ما تکالیفمان را به گردن او واگذار کردیم. یک عده نمی دانند اصلاً نباید حرف بزنند. تقلید ادا در آوردن نیست. تقلید یعنی واگذار کردن و آویختن از گردن کسی. تکالیف شرعیه مان را به مرجع تقلید واگذار کرده ایم.
در آن شعر گفت: کارهای جنگتان را به گردن کسی که خیلی آغوش بازی دارد و جنگ دیده است بیاویزید تا برایتان انجام دهد.
امام سجاد علیه السلام این چنین فرمودند: « وَ لَمْ تُقَلّدْنِي مَكْرُوهَ شَنَارِهَا، وَ لَمْ تُبْدِ سَوْءَاتِهَا لِمَنْ يَلْتَمِسُ مَعَايِبِي مِنْ جِيرَتِي، وَ حَسَدَةِ نِعْمَتِكَ عِنْدِي» خدایا من گناه کردم تو عیب و زشتی این گناه را از گردن من نیاویختی که مردم ببینند. در اینجا شنار یعنی چه؟ می فرماید: شنار عیب و عار است. یعنی این گناه را عیب و عارش را بر گردن من آویزان نکردی مردم ببینند. عیب و عار عیبی است که در آن عار یعنی ننگ است. مثلاً یک نفر شرب خمر می کند این گناه و عیبی بوده است ولی در آن ننگ نبوده است. اما اگر کسی نقشه بکشد مال یتیم برادرش را بخورد. این عیبی است که در آن عار و ننگ است. این گناه ننگ است.
یک عده ای هستند که اصلاً به دنبال این هستند که عیب های تو را بگیرند و بزرگ کنند. اصلاً دوست دارند که این کار انجام شود. دشمنانی ما داریم که به دنبال عیب های ما هستند. می فرماید: بدی های گناه مرا برای آدم هایی که به دنبال عیوب من هستند آشکار نکردی. از همسایه های من هستند و حسود نعمت هایی هستند که تو به من داده ای. اگر عیوب مرا بدانند مرا رسوا می کند.
/1102101304