روزی که در آن 1 میلیون رحمت نازل می‌شود

کد خبر: 58876
بیست‌وپنجم ذی‌القعده «دحوالارض» است؛ روزی که زمین متولد می‌شود و بر اساس روایات خداوند یک میلیون رحمت نازل می‌کند.
وارث: بیست‌وپنجم ذی‌القعده، «دحوالارض» یکی از چهار روز بافضیلت است که روزه در این روز ثوابی معادل هفتاد سال روزه دارد. در این روز طبق آیات الهی زمین گسترش پیدا می‌کند و بر اساس روایتی از امام رضا(ع) در این روز حضرت ابراهیم(ع) و حضرت عیسی(ع) به دنیا آمده‌اند.

در قرآن کریم ذکر شده که ملائکه به اذن پروردگار در این شب به زمین نازل می‌شوند و در حقیقت شب نزول رحمت خداوند است؛ با این وجود در برخی روایات نیز روز 25 ذی‌القعده در صورتی که روز جمعه باشد، روز ظهور حضرت ولی‌عصر(عج) بیان شده است.

از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده است که فرمودند: «اولین رحمتى که از آسمان به زمین نازل شد، در 25 ذى‌القعده بود. کسى که این روز را روزه داشته و شبش را به عبادت بایستد، عبادت صد سال را که روزش را روزه و شبش را در عبادت باشد، خواهد داشت. هر گروهى که در این روز براى ذکر پروردگار بزرگشان گرد هم آیند، پراکنده نمى‌گردند مگر این که خواسته آنان داده مى‌شود. در این روز یک میلیون رحمت نازل مى‌شود که 99 هزار تاى آن براى روزه داران این روز و عبادت کنندگان این شب خواهد بود».

خداوند در برخی از آیات قرآن کریم به «دحوالارض» و تغییرات این روز اشاره دارد؛ به طوری که در آیات 30 و 31 سوره مبارکه «نازعات» داریم: «وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَٰلِکَ دَحَاهَا * أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءَهَا وَمَرْعَاهَا؛ و زمین را بعد از آن گسترش داد، و از آن آب و گیاهش را بیرون آورد».

در این آیات اشاره به دوره‌ای خاص برای تشکیل زمین کنونی شده است؛ دوره‌ای که با یک تحول آغاز شده چرا که زمین قبل از آن به صورت کره‌ای مذاب و مشتعل بوده است سپس سطح خاکی تشکیل شده و قابلیت حیات یافته و برای ظهور گیاهان و حیوانات آماده شده است.

آیت‌الله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل این آیات آورده است:

«دَحا» از ماده «دحو» (بر وزن محو) به معنى گستردن است، بعضى نیز آن را به معنى تکان دادن چیزى از محل اصلیش تفسیر کرده‌اند، و چون این دو معنى لازم و ملزوم یکدیگرند به یک ریشه باز مى‌گردد.

منظور از «دحو الأرض» این است که در آغاز، تمام سطح زمین را آب‌هاى حاصل از باران‌هاى سیلابى نخستین فرا گرفته بود، این آب‌ها تدریجاً در گودال‌هاى زمین جاى گرفتند و خشکى‌ها از زیر آب سر بر آوردند، و روز به روز گسترده‌تر شدند تا به وضع فعلى در آمد (و این مسأله بعد از آفرینش زمین و آسمان روى داد).

بعد از گسترش زمین و آماده شدن براى زندگى و حیات، سخن از آب و گیاه به میان آورده و مى‌فرماید: «و از آن آب و چراگاه هایش را خارج نمود» (أَخْرَجَ مِنْها ماءَها وَ مَرْعاها).

این تعبیر، نشان مى‌دهد که آب در لابه‌لاى قشر نفوذ پذیر زمین پنهان بود، سپس به صورت چشمه‌ها و نهرها جارى شد و حتى دریا و دریاچه‌ها را تشکیل داد.

«سَوّاها» از ماده «تسویه» به معنى تنظیم و موزون ساختن چیزى است و اشاره به نظم دقیقى است که بر تمام کرات آسمانى حکمفرما است، و اگر منظور از سمک، سقف باشد، اشاره به قشر عظیمى از هوا است که همچون سقف محفوظ و محکمى گرداگرد زمین را گرفته، و آن را از هجوم سنگ‌هاى پراکنده آسمانى و اشعه‌هاى مرگبار کیهانى حفظ مى‌کند.

بعضى، تعبیر فوق را اشاره به کروى بودن آسمانى که گرداگرد زمین را گرفته است، مى‌دانند؛ چرا که تسویه اشاره‌اى است به فاصله مساوى اجزاى این سقف نسبت به مرکز اصلى یعنى زمین و این بدون کرویت ممکن نیست.

این احتمال نیز وجود دارد که آیه هم اشاره به ارتفاع آسمان و فاصله بسیار زیاد و سرسام‌آور کرات آسمانى از ما بوده باشد و هم اشاره به سقف محفوظ اطراف زمین.

به هر حال، این آیه شبیه چیزى است که در سوره «مؤمن» آیه 57 آمده است: لَخَلْقُ السَّماواتِ وَ الاْ َرْضِ أَکْبَرُ مِنْ خَلْقِ النّاسِ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النّاسِ لایَعْلَمُونَ: «آفرینش آسمان ها و زمین از آفرینش انسان‌ها مهم‌تر است ولى اکثر مردم (غافل و بى‌خبر) نمى دانند».

علاوه بر این آیات، در آیه 3 سوره مبارکه «رعد» نیز داریم: «وَهُوَ الَّذِی مَدَّ الْأَرْضَ وَجَعَلَ فِیهَا رَوَاسِیَ وَأَنْهَارًا ۖ وَمِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِیهَا زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ ۖ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهَارَ ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ؛ و او کسى است که زمین را گسترد و در آن کوه‌هاى استوار و نهرهایى قرارداد و در آن از انواع میوه‌ها یک جفت آفرید، (پرده سیاه) شب را بر روز مى پوشاند در این‌ها نشانه‌هایى است براى گروهى که تفکّر مى‌کنند».

در این آیه نیز از کشیده شدن زمین به عنوان شروع حیات در آن یاد و سیر حیات اشاره شده است. زمین شناسان کنونی نیز می‌گویند: زمین ابتدا در
زیر آب قرار داشته که این مسئله با آیات قرآن نیز مطابقت دارد.

در تفسیر نمونه آیت‌الله مکارم شیرازی ذیل این آیه آمده است:

ذکر کوه‌ها بعد از ذکر گسترش زمین، گویا اشاره به آن است که نه زمین آن چنان گسترده است که هیچ پستى و بلندى در آن نباشد که در این صورت هرگز باران ها و آب ها روى آن قرار نمى گرفت یا همه جا تبدیل به باتلاق مى شدو طوفان ها دائماً بر سطح آن جریان داشت، ولى با آفرینش کوه ها از دو جهت امن و امان شد. و نه تمام آن کوه و درّه است که قابل زندگى نباشد. و در مجموع ترکیبى است از مناطق مسطّح و صاف، و کوه ها و درّه ها که بهترین ترکیب را براى زندگى بشر و سایر موجودات زنده تشکیل مى دهد.سپس به آب ها و نهرهایى که در روى زمین جریان دارد اشاره کرده مى گوید: «و رودهایى» در آن قرار داد (وَ أَنْهَارًا).

سیستم آبیارى زمین بهوسیله کوه ها و ارتباط کوه ها با رودها بسیار جالب است، زیرا بسیارى از کوه ها آب هایى را که به صورت برف درآمده در قلّه خود یا در شکاف هاى درّه ها ذخیره مى کنند که تدریجاً آب مى شود و، به حکم قانون جاذبه، از مناطق مرتفع به سوى مناطق پست و گسترده جریان مى یابد و بى آنکه نیاز به نیروى دیگرى باشد در تمام مدّت سال به طور طبیعى بسیارى از زمین ها را آبیارى مى کند.

اگر شیب ملایم زمین ها نبود و اگر آب ها به این صورت در کوه ها ذخیره نمى شد، آبیارى اغلب مناطق خشک امکان پذیر نبود یا اگر امکان داشت، هزینه فوق العاده اى لازم داشت.

بعد از آن به ذکر موادّ غذایى و میوه هایى که از زمین و آب و تابش آفتاب به وجود مى آید و بهترین وسیله براى تغذیه انسان است پرداخته مى گوید: «و از تمام میوه ها دو جفت در زمین قرار داد» (وَ مِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِیهَا زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ).اشاره به اینکه میوه ها موجودات زنده اى هستند که نطفه هاى نر و ماده دارند و این نطفه ها از طریق تلقیح، بارور مى شوند.

اگر «لینه»، دانشمند و گیاه شناس معروف سوئدى، در اواسط قرن هیجدهم میلادى موفّق به کشف زوجیّت عمومى و همگانى در جهان گیاهان شد (که گیاهان همچون حیوانات از طریق آمیزش نطفه نر و ماده، بارور مى شوند و میوه مى دهند)، قرآن مجید در یکهزار و چهارصد سال پیش این حقیقت را فاش ساخت که خود این یکى از معجزات علمى قرآن مجید به شمار مى رود که بیانگر عظمت این کتاب بزرگ آسمانى است.

همچنین در آیه‌ 9 سوره مبارکه «فصلت» به خلقت زمین در دو دوره پرداخته شده که می‌توان از آن نیز دحوالارض را فهمید. «قُلْ أَئِنَّکُمْ لَتَکْفُرُونَ بِالَّذِی خَلَقَ الْأَرْضَ فِی یَوْمَیْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَندَادًا ۚ ذَٰلِکَ رَبُّ الْعَالَمِینَ؛ بگو: آیا شما به آن کس که زمین را در دو روز [= در دوران] آفرید کافر مى‌شوید و براى او همانندهایى قرار مى دهید؟! او پروردگار جهانیان است».

در تفسیر نمونه آیت‌الله مکارم شیرازی ذیل این آیه آمده است:

آیات فوق، نمونه اى از آیات آفاقى و نشانه‌هاى عظمت و علم و قدرت خدا در آفرینش زمین و آسمان و آغاز خلقت موجودات است که به پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) دستور مى‌دهد کافران و مشرکان را مخاطب ساخته و از آنها سؤال کند آیا خداوندى را که مبدأ این عوالم پهناور و گسترده است هرگز مى‌توانند انکار کنند؟ تا از این طریق وجدان و عقل و هوش آنها را بیدار کند و به داورى طلبد.

مى‌فرماید: «بگو: آیا شما به آن کسى که زمین را در دو روز آفرید، کافر هستید»؟! (قُلْ أَ إِنَّکُمْ لَتَکْفُرُونَ بِالَّذِی خَلَقَ الْأَرْضَ فِی یَوْمَیْنِ).

«و براى او شبیه و نظیرهائى قائل مى‌شوید»؟ (وَ تَجْعَلُونَ لَهُ أَنْداداً).

چه اشتباه بزرگ، و چه سخن بى پایه اى؟

«او پروردگار جهانیان است» (ذلِکَ رَبُّ الْعالَمِینَ).

آیا کسى که این جهان را هم اکنون، تدبیر مى‌کند، او خالق این آسمان و زمین نیست؟ اگر او خالق و مدبر است پس این بت‌ها و معبودهاى ساختگى را چگونه در کنار او قرار مى‌دهید؟ شایستگى پرستش، تنها براى کسى است که خلقت و تدبیر و مالکیت و حکومت جهان از آن او است.

علامه طباطبائی(ره) نیز در المیزان زیر آیه 9 سوره فصلت می‌نویسند:

مقصود از « یوم» در «خلق الارض فی یومین» برهه‌ای از زمان است نه روز خاص معهود یعنی مقدار حرکت کره زمین به دور خودش که این ( احتمال دوم) ظاهر الفساد است و اطلاق کلمه «یوم» بر قطعه‌ای از زمان که حوادث زیادی را در بردارد، زیاد است و استعمال شایعی است».

و سپس به آیه 140 سوره آل عمران و 102 سوره یونس استشهاد می‌جویند و می‌نویسند: پس دو روزی که خداوند زمین را در آن دو خلق کرد دو قطعه زمان است که زمین در آن دو مرحله کامل شد. و اینکه یک روز نفرمود دلیل این است که دو مرحله متغایر بوده مثل مرحله مذاب بودن و جامد یا مثل آن.

و سپس 6 روز بودن خلقت آسمانها و زمین را متذکر می‌شوند و بیان می‌کند که چهار مرحله آن در سوره فصلت بیان شده است دو مرحله در مورد خلقت زمین و دو مرحله در مورد خلقت آسمان (از مرحله دخان بودن تا تسویه آسمانهای هفتگانه) و سپس توجیه خاصی برای «اربعة ایام» (فصلت/10) می‌کنند.

در آیه 6 سوره مبارکه «شمس» نیز داریم: «وَالْأَرْضِ وَمَا طَحَاهَا؛ 6و سوگند به روح آدمى و آن کس که آن را (آفریده و) موزون ساخته».

در تفسیر نمونه آیت‌الله مکارم شیرازی ذیل این آیه آمده است:

رستگارى بدون تهذیب نفس ممکن نیست

سوگندهاى پى در پى و مهمى که در آغاز این سوره آمده، به یک حساب «یازده» سوگند و به حساب دیگر «هفت» سوگند است، و بیشترین تعداد سوگندهاى قرآن را در خود جاى داده، و به خوبى نشان مى دهد: مطلب مهمى در اینجا مطرح است، مطلبى به عظمت آسمان ها و زمین و خورشید و ماه، مطلبى سرنوشت ساز و حیات بخش.

نخست، باید به شرح و تفسیر این سوگندها بپردازیم، و بعد، به بررسى آن مطلب پر اهمیت، که این همه آوازه ها از او است.نخست، مى فرماید: «به خورشید و گسترش نور آن سوگند» (وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها).

همان گونه که قبلاً نیز گفته ایم، سوگندهاى قرآن عموماً دو مقصد را تعقیب مى‌کند:

نخست، اهمیت مطلبى که سوگند به خاطر آن یاد شده.

و دیگر، اهمیت خود امور مورد سوگند؛ چرا که سوگند همیشه به موضوعات مهم یاد مى شود، به همین دلیل، این سوگندها فکر و اندیشه انسان را به کار مى‌اندازد، تا درباره این موضوعات مهم عالم خلقت بیندیشد، و از آنها راهى به سوى خدا بگشاید.

«خورشید» مهمترین و سازنده‌ترین نقش را در زندگى انسان و تمام موجودات زنده زمینى دارد; زیرا علاوه بر این که منبع «نور» و «حرارت» است، و این دو، از عوامل اصلى زندگى انسان به شمار مى روند، منابع دیگر حیاتى نیز از آن مایه مى گیرند، وزش بادها، نزول باران ها، پرورش گیاهان، حرکت رودخانه ها و آبشارها، و حتى پدید آمدن منابع انرژى زا، همچون نفت و زغال سنگ، هر کدام اگر درست دقت کنیم به صورتى با نور آفتاب ارتباط دارد، به طورى که اگر روزى این چراغ حیات بخش خاموش گردد، تاریکى و سکوت و مرگ همه جا را فرا خواهد گرفت.

در هشتمین و نهمین سوگند، سخن از «زمین» و «خالق زمین» به میان آورده، مى فرماید: «قسم به زمین و آن کس که زمین را گسترانیده است» (وَ الأَرْضِ وَ ما طَحاها).زمین، که گاهواره زندگى انسان و تمام موجودات زنده است.

زمین، با تمام شگفتى‌ها، کوه‌ها، دریاها، دره‌ها، جنگل‌ها، چشمه ها و رودخانه ها، معادن و منابع گرانبهایش، که هر کدام به تنهائى آیتى است از آیات حق و نشانه‌اى است از نشانه هاى او و از آن برتر و بالاتر خالق این زمین و کسى که آن را گسترانیده است.

«طَحاها» از ماده «طحو» (بر وزن سهو) هم به معنى انبساط و گستردگى آمده است، و هم به معنى «راندن، دور کردن و از میان بردن»، و در اینجا به معنى گستردن است چرا که:

اولاً ـ زمین در آغاز در زیر آب غرق بود، تدریجاً آبها در گودال‌هاى زمین قرار گرفت، خشکى ها سر بر آورد و گسترده شد، که از آن تعبیر به «دحو الارض» نیز مى شود.

ثانیاً ـ زمین در آغاز به صورت پستى ها و بلندى ها با شیب هاى تند و غیر قابل سکونتى بود، باران هاى سیلابى مداوم باریدند، ارتفاعات زمین را شستند، در دره‌ها گستردند، و تدریجاً زمین‌هاى مسطح و قابل استفاده براى زندگى انسان و کشت و زرع به وجود آمد.

بعضى از مفسران معتقدند: در این تعبیر، یک اشاره اجمالى به حرکت زمین نیز وجود دارد چرا که یکى از معانى «طحو» همان راندن است، که مى تواند اشاره به حرکت انتقالى زمین به دور آفتاب، و یا حتى حرکت وضعى آن به دور خود، و یا هر دو باشد.

/1102001307