حجت الاسلام صادقی واعظ :در انتخاب امام و ولی خدا دموکراسی معنا ندارد

ما دربین اهل بیت علیهم السلام چند امام داریم که دردوران طفولیت به امامت رسیده اند. اولین آنها جواد الائمه علیه السلام است که هشت یا ده سال بیشتر نداشته اند. بعد ازایشان امام هادی علیه السلام که ده ساله و امام زمان عج ‌الله ‌تعالی‌ فرجه الشریف که پنج ساله به امامت رسیدند.

اما قبل از امام جواد علیه السلام کسی نبوده که در طفولیت به امامت برسد. لذا بعد از امام رضا علیه السلام دوران امامت امام جواد علیه السلام به دوران پرسش و پاسخ و مناظره و امتحان کردن حضرت گذشت تا حضرت جواد علیه السلام بتواند امامتش را اثبات کند و جالب این است که نه فقط دشمنان اهل بیت علیهم السلام بلکه شیعیان نیز در امامت ایشان شک داشتند. یعنی از خود می پرسیدند که چطور من سی ساله ازاین کودک تبعیت کنم؟ به همین علت دائما جلساتی برگزار می شد تا حضرت مورد امتحان قرار بگیرد. این بحث اعتقادی است. چرا گاهی اوقات برای ما قابل باور نیست که کسی در دوران کودکی به امامت برسد؟ همین امروز هم که مطرح شود شاید کسی قبول نکند که چطور به یک کودک چنین امر مهمی را واگذار کرده باشند.

 چرا این سوال به وجود می آید؟ پاسخ این است. " چون ما کارهای خودرا با خداوند مقایسه می کنیم ". فکر می کنیم همانطور که من و شما تفکر می کنیم و انجام دهیم، خداوند نیز برهمین اساس فکرکرده و تصمیم به انجام کاری می گیرد. در حالی که اینطور نیست. امروز که صحبت از دموکراسی و انتخابات آزاد و حق رای است، شما وقتی به دین مراجعه می کنید در همه موارد سفارش به مشورت و انتخاب رای مردم شده است. اما دریک مورد خدا به هیچ احدالناس حتی پیغمبرش حق دخالت و انتخاب نداده است. یعنی یکجا دموکراسی معنا ندارد. اگر باشد ضرراست و فساد. آن یکجا کجاست؟ در انتخاب پیغمبر وامام خدا به هیچ بنده ای دراین عالم حق انتخاب نداده است.

 اگر در انتخاب امام خدا به انسان حق مر داد چه مسکلی به وجود می آمد؟

برای من و شما در انتخاب مهم تر از هرچیزی ظاهر افراد است. یعنی آن ظاهری که از او می بینیم. سن، تجربه و رزومه افراد را می بینیم. ولی ما از باطن افراد هیچ اطلاعی نداریم. هر قضاوتی که می کنیم روی ظاهر افراد است. لذا در طول تاریخ حتی در عصر معاصر می بینیم که انتخابم هایمان اشتباه شده است. زیرا ما از ظاهر و گفتار طرف مقابل دست به انتخاب زدیم ولی باطن او چیز دیگری را می گوید. اگر این انتخاب های ما اشتباه شود به دنیای من و شما لطمه وارد می شود و قابل جبران است. یا کنار می گذاریم یا سعی می کنیم در سالهای بعد انتخاب بهتری داشته باشیم. اما اگر در انتخاب پیغمبر و امام مردم دچار اشتباه شوند ضرر و لطمه به دنیای اعتقادی ما وارد می شود. ضرر به دین خدا می خورد که قابل جبران نیست.

یک روزی مردم انتخاب خدارا کنار گذاشتند و گفتند اجماع مسلمین. صحابه دورهم در محلی به نام سقیفه جمع شدند و انتخاب خدارا نادیده گرفتند و گفتند: خود می خواهیم برای خودمان جانشین و امام تعیین کنیم و دیدیم که چه شد. لطمه ای وارد شدبر شیعیان و مسلمانان که تابه امروز نیز ادامه دارد. مالک بن مغیره به مسجد وارد شد درحالی که معاویه لعنت الله سخنرانی می کرد. پرسید: این کیست؟گفتند: که این خلیفه مسلمین است. گفت: تا آنجایی که من می دانم در طول هفتاد روز گذشته ما با کسی دیگر بیعت کرده ایم. گفتند: شما خبرندارید که مسلمانان اجماع کردند و علی علیه‌السلام  برحق را کنار گذاشته و این فرد نالایق را به جانشینی انتخاب کرده اند. مالک بن مغیره گفت: یعنی شما عقلتان نسبت به خداوند بیشتر است؟ خدا می گوید: علی علیه‌السلام .

محمودبن لبید از حضرت زهرا سلام الله علیها پرسید: که بی بی چرا بسیار گریه می کنید؟ گریه برای به حکومت نرسیدن حضرت علی علیه السلام است؟ حضرت زهراسلام الله علیها فرمودند: " گریه من برای امت اسلام تا پایان دنیا می باشد. خشت کجی که این مردم بنانهاده اند کج خواهد رفت تازمانی که فرزندم حجت بن الحسن العسکری عج ‌الله ‌تعالی‌ فرجه الشریف  ظهور کند ".

یعنی اختلافی که امروز در اسلام است. هتک حرمت نوامیس، سربریدن ها کشتن کودکان و ... به اسم اسلام است. درحالی که در یکی از کتب اهل سنت آمده است که رسول گرامی اسلام فرمودند: " اگر همه مردم حول محور محبت امیرالمومنین علیه السلام جمع می شدند خداوند اصلا جهنمی را به وجود نمی آورد".

مگر ممکن است که انسان به جهنم نرود؟ بله می شود. ما هرروز در نماز های یومیه خود می گوییم إهدناالصراط المستقیم. صراط مستقیم چیست؟ بازهم در کتب اهل سنت می خوانیم که حضرت رسول صلی الله علیه واله فرمودند:" این اهدناالصراط المستقیم ولایت امام علی علیه السلام است ".

امام صادق علیه السلام فرمودند: " هیچ خونی در اسلام ریخته نمی شود و هیچ فرزند حرامی به دنیا نمی آید، هیچ مال حرامی خورده نمی شود و هیچ هتک حرمت ناموسی انجام نمی شود مگر اینکه این دونفر در آن شریک باشند. زیرا این دونفر ازروز اول بنای اشتباه را گذاشتند ( این دونفر همان هایی هستند که در زیارت عاشورا بعداز گذشت هزاروچهارصد سال همواره مورد لعن قرار گرفته اند. اللهم العن اول ظالم ظلم...).

گوهر وجودی ملاک انتخاب خداوند

حال معیاری که خداوند که برای انتخاب پیغمبر و امامش برای ما درنظر دارد با آن معیارهایی که ما داریم بسیار متفاوت است. برای خداوند مانند من و شما دیگر سن، ظاهر و تجربه مهم نیست. بلکه برای خداوند گوهر وحودی افراد مهم است.

علی بن اسباط، از اصحاب امام جواد علیه السلام است. حضرت فرمودند: " علی بن اسباط خداوند، همان برهانی را که برای نبوت به کار برده است برای امامت نیز بکاربرده است. عرض کرد آقا منظور چیست؟ امام علیه السلام سه آیه قرآنی برای علی بن اسباط آوردند. شیعه مبنایش دلیل و منطق است. فرمود کسی مانند یحیی علیه‌السلام دردوران طفولیت پیغمبر شد. قرآن می فرماید: وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا¹:  ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻰ ﻛﻪ ﻛﻮﺩﻙ ﺑﻮﺩ، ﺣﻜﻤﺖ ﺩﺍﺩﻳﻢ. یا مانند حضرت یوسف علیه‌السلام  که دوازده یا سیزده ساله بود که پیغمبرشد.

  وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا²: و ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﻳﻮﺳﻒ علیه‌السلام  ﺑﻪ ﺳﻦ ﻛﻤﺎﻝ ﺭﺳﻴﺪ. یک عده هم در سن چهل سالگی پیغمبر می شوند. إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً ³: ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺭﺷﺪ ﻭ ﻧﻴﺮﻭﻣﻨﺪﻯ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﭼﻬﻞ ﺳﺎﻟﮕﻰ ﺑﺮﺳﺪ. فرمود امکان دارد کسی در طفولیت، کسی در نوجوانی و کسی در میانسالی نبوت انتخاب شود. امامت هم همنینطور است. کسی در سی وپنج سالگی، کسی دیگر در چهارده سالگی و کسی هم مانند من در هفت سالگی به امامت می رسد". کسی آمد نزد امام رضا علیه السلام و پرسید: آقابعدازشما چه کسی امام من است؟ آقا فرمود: همین فرزند سه ساله. پرسید آقا مگر می شود که کودک سه ساله امام شود؟ حضرت فرمودند: قبول داری که عیسی علیه‌السلام  پیغمبر خدا بود؟ گفت: بله. حضرت فرمود: در گهواره بود که گفت: إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا⁴:ﺑﻰ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﻣﻦ ﺑﻨﺪﻩ ﺧﺪﺍﻳﻢ، ﺑﻪ ﻣﻦ ﻛﺘﺎﺏ ﻋﻄﺎ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﺮﺍ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ . این را نیز قبول داری؟ عرض بله این را نیز قبول دارم. امام رضا علیه السلام فرمودند: چطور نبوت یک کودک شیرخواره را قبول داری و ایشان به نبوت رسیده اند ولی امامت جواد علیه‌السلام  سه ساله من را نمی پذیری؟

علی بن جعفر عموی امام رضا علیه السلام، در زمان امام جواد علیه السلام هشتاد ساله بوده اند. وقتی حضرت را می دیدند تمام قد به استقبالشان می رفتند. پرسیدند: آقا چرا این کار رامی کنید و دست این کودک را می بوسید؟ دست بر محاسن خود کشید و فرمود: که خداوند این محاسن سفید را لایق ندانست و این کودک هشت یانه ساله را به امامت رسانید. نکته مهم در امامت امام جواد علیه السلام همین است.

اعمال، اثر گذار بر احوالات هستند

این جلسات و حضور در مجالس و صحبت کردن از ائمه علیهم السلام  باید مارا به اهل بیت علیهم السلام  برساند. محب بودن خوب است اما جایگاه رفیعی دارد. تعریف شیعه این است؛ کسی که جاپای امامش بگذارد. هرکسی برای خود الگویی دارد شمانیز باآمدن به این مجالس اعلام می کنید که الگویتان امام حسین علیه السلام است. مرید امام علی علیه السلام و شیعه امام صادق علیه السلام هستیم. این ادعا نیازمند به اثبات است. آمدند و در خانه امام رضا علیه‌السلام  را زدند.اباصلت در را بازکرد و گفت : شما چه کسی هستید؟ گفتند: ما شیعیان علی بن ابی طالب علیه‌السلام  هستیم. امام رضا علیه السلام که در خانه ایشان به روی همه بازاست، فرمود: اباصلت در را ببند. بعد شصت روزکه به خدمت آقا رسیدند علت این کاررا پرسیدند. امام فرمودند: برای اینکه دروغ گفتید. وقتی درخانه من را زدید گفتید که شیعه امام علی علیه‌السلام هستید. اما من هرچه نگاه کردم دیدم که فقط برسر زبان این حرف رادارید.

اعمال بر احوال ما ما اثر می گذارد. اگر کربلا می خواهید زجه زدن خوب است اما خود باید زمینه کربلا را آماده کنید. هرروز صبح روزتان را به سلام به امام شروع کنید.

امام صادق علیه السلام فرمود: " گناه اولین اثری که بر شیعه اباعبدالله علیه‌السلام می گذارد این است که اشک و گریه بر حضرت را ازبین می برد ".

چه کنیم تا پشیمان نشویم؟

امام جواد علیه السلام فرمودند: اگر سه چیز در زندگیتان به وجود آید پشیمان نمی شوید.

 1- ترک کردن عجله. بسیاری از شکست ها بخاطرهمین مورداست. چه عجله در حرف زدن چه عجله کردن در اعمال و رفتارمان.حضرت عبدالعظیم حسنی نزد امام جواد علیه‌السلام آمد و گفت:آقا من را نصیحتی فرمایید. حضرت 16 مورد نصیحت گفتند که یک مورد آن، این بود که عبدالعظیم قبل از هر تصمیمی تدبیر کن. جلوگیری از شتابزدگی یعنی همان صبر کردن.

2- مشورت کردن

رسول خدا صلی ‌الله‌ علیه‌ و ‌آله  با آن همه تجربه و علم به جبرئیل می فرمودند: که من را نصیحت کن. زیرا تاثیر شنیدن بهتراز خواندن و نوشتن است. کسی در کربلا موفق شد نصیحت پذیر بوده است. صبح عاشورا زهیر نگاهی به چهره کوفیان کرد و متوجه شد که چهره ای برایش آشنا است. صداکرد عروه بن قیس؟ این فرد آمد نزد زهیر. بعد از صحبتی زهیر گفت: اجازه بده من بعنوان یک دوست نصیحتی به تو گویم. کسانی که اینجا جمع شده اند تا دستشان به خون فرزند حضرت زهرا سلام‌ الله‌ علیها  رنگین نشود ازاینجا نمی روند. مراقب خودت باش. عروه بن قیس گفت که زهیر تو مرا نصیحت می کنی؟ خودت مدتی طرفدار عثمان نبودی؟ زهیر گفت: عثمانی بودم اما امروز حسینی هستم و نه اینکه آمده ام حسین علیه‌السلام  را یاری کنم بلکه آمده ام تا جانم را فدای حسین علیه‌السلام و فرزندانش کنم.

3- توکل کردن برخدا. چرا گاهی اوقات سقوط می کنیم؟ برای اینکه به غیرخدا توکل کرده ایم.

امام حسین علیه‌السلام  درروز عاشورا دربرابر لشگر سه هزارنفری دشمن به خداوند توکل کردند آنها توانستند محکم ایستادگی کنند. زیرا دشمنان به یزید تکیه کرده بودند.

یکی از آثار تکیه برخدا، مسلط نشدن شیطان برمااست. اگر به غیر خدا متوسل شویم اولین نفری که برما مسلط می شود شیطان است.

پی نوشت:

1.    

سوره مریم، آیه 12

2.    

سوره یوسف، آیه 22

3.    

سوره احقاف، آیه 15

4.    

سوره مریم، آیه 30