حجت الاسلام دانشمند : نمازشب نخوانید ولی به مردم هم زخم زبان نزنید+گزارش تصویری
وارث:شهادت حضرت جواد الائمه (ع) در هیئت مکتب المهدی (عج) سخنرانی حجت الاسلام مهدی دانشمند و مداحی حاج حیدر خمسه و کربلایی وحید علیشاهی برگزار شد.
چهارراه برای کسب رضایت امام زمان (عج)
سعی نکنید که دنبال دیدن امام زمانتان باشید. هرکسی که امام زمانش را می بیند صرفا انسان خوبی است؟ سی هزار نفر آمدند در صحرای کربلا روبروی امام زمانشان ایستادند. حسین علیهالسلام را دیدند و صدایش را شنیدند ولی در برابرش ایستادند. دنبال رؤیت امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف نباشید بلکه دنبال رضایت امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف باشید. حال کسی که می خواهد بداند امام زمانش ازاو راضی است یانه باید چه کند؟
اولین مطلب این است که باید چهارنکته را انجام دهیم.
1.
رعایت طهارت و نجاست
2.
رعایت حلال و حرام
3.
رعایت محرم و نامحرم
کسی که می خواهد مهدی صاحب الزمان عج الله تعالی فرجه الشریف را ببیند باید چشمانش از دیدن نامحرم پاک باشد. چطور می شود یک چشم هم محرم را ببیند و هم نامحرم را؟ نامحرم نامحرم است و هیچ تفاوتی ندارند.
4.
انجام واجبات و ترک محرمات
مگر می شود نوکر امام حسین علیه السلام نماز صبحش قضا شود؟ مگر می شود روزه خواری کند و برای فرج حضرت دعاکند؟
با دین خدا بازی نکنیم. رفاقت با خدا و امام زمانمان را باشعار نشان ندهیم بلکه باید به رفاقتمان عمل کنیم. اگر به نامحرم رسیدید سرتان را پایین بیندازید. در زندگیتان حرام راه ندهید. آنهایی که فیش های نجومی شان برملا شد کسانی بودند به ظاهر طرفدار دین و حق و حقیقت. ظاهر مثبت برای خود ساخته اند. کسی که درصحبت هایش از حضرت خامنه ای مدظله العالی حرف می زند، خوب است ولی زمانی بسیار خوب می شود که دررفتارش نیز به صحبت های رهبرش عمل کند. درغیر اینصورت ریا و دروغگویی می شود.
پاکی قلب، شرط پذیرش اعمال
دومین مطلب را وجود مقدس امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف فرمودند که باید به دونکته توجه کرد.
داستان علی بن مهزیار اهوازی و مشرف شدن به خدمت امام زمان علیه السلام را همه شنیده اید ولی پایان داستان را کسی توجه نمی کند. درحالی که مهمترین قسمت این داستان، بخش پایانی می باشد. حرف امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف مهم است. وقتی علی بن مهزیار 21 مرتبه حج رفت و گفت که اگر قرارباشد امام زمان را به من نشان ندهند دیگر مراسم حج را به جا نمی آورم، کاسه صبر او لبریز شد و اورا به محضر امام زمان علیه السلام بردند. آقا به علی بن مهزیار اهوازی فرمود: چرا دیر آمدی؟ علی بن مهزیار گریه کرد و گفت: آقا من بیست و یک مرتبه به حج آمدم. رنج راه را کشیدم. کسی نبود که من را به شما برساند ( اگر خواستید گره هایتان باز شود، و خدا وحجت خدا به شما نگاه کند شرط دارد و آن هم اقرار به ناتوانی خود است). حضرت نگاهی به علی بن مهزیار کرد و با انگشت خود برروی خاک نوشتند که لا یعنی نه. تو نمی دانستی من کجا هستم. اما من هم نمی دانستم که توکجا هستی؟ آیا من خانه ات را نمی دانستم که کجاست؟ چرا من به دنبال تو نیامدم؟ علی بن مهزیار گفت : آقا چرا نیامدید؟ حضرت فرمودند: " برای اینکه شما دو مشکل دارید. اول اینکه قلب شما از حب دنیا پرشده است. دوم اینکه دشمن هم هستید". با آبروی هم بازی می کنید. شیعه چقدر دوست دارد. اطراف ایران چقدر دوست و رفیق وجود دارد؟ تماما پایگاه های آمریکا و اسرائیل و وهابیت است. شیعه اعم از عرب و عجم. شیعه عرب که طرفدار امام حسین علیه السلام است بادیدن یک ایرانی با او دشمن می شود. بین هیآت مذهبی بسیار تفرقه وجوددارد. یک نفر مدعی سرباز امام زمان علیهالسلام بودن است ولی بسبار راحت پرده دری می کند، آبرو می برد. بااین وضعیت حضرت مهدی علیه السلام به ما نگاه نخواهد کرد. جارو دست گرفته و این کینه هارا از دلهایتان بیرون کنید. قلبتان را پاک کنید. امام زمان علیه السلام از ما راضی نیست. دل مهدی فاطمه سلام الله علیها از ما خون است. اهل بیت علیهم السلام نسبت به دشمنانشان احساس ترحم داشتند. ما با مخالف خود سازش داریم؟ بخاطر رقیب خود میدان را خالی می کنیم؟ خیر. همه این سوالات جوابشان منفی است. راهی راکه خداوند فرموده طی نکرده ام. راهی که قرآن به ما نشان داده به آن توجه نکردیم. ما کیلومترها با مرز اسلام فاصله داریم. مسلمانی فقط به نماز خواندن نیست. به نمازشب خواندن نیست. به تلاوت قرآن نیست. شخصی از نماز خواندن بسیار پیشانی اش پینه می بست ولی جایگاهش در قعر جهنم است. و همچنین شخصی نیز مانند ابن ملجم مرادی قاری قرآن بود. میثم تمار می گوید: دیدم مردم در کنار بوته ای گریه می کنند. علت را پرسیدم. گفتند: بشنو. دقت کردم دیدم که کسی قرآن تلاوت می کرد. آن هم باآهنگ حزین که ناخودآگاه انسان را به گریه می انداخت. هرروز این شخص در منزل خود قرآن می خواند و مردم در کوچه او به شنیدن قرآن منتظر می مانند. دیدم که علی بن ابی طالب علیه السلام از کوچه رد می شوند. نگاهی به جمعیت کردند و رد شدند و من هم به دنبال حضرت دویدم. علت این کار آقا را پرسیدم. ایشان فرمودند: " به زودی قاری قرآنی محاسن علی علیهالسلام را خواهد شکافت و آغشته به خون خواهد کرد". پرسیدم این قاری قرآن که آیات را تلاوت می کند کیست؟ فرمودند: ابن ملجم مرادی.
نمازشب نخوانید ولی به مردم هم زخم زبان نزنید
شخصی بود حافظ قرآن که آیات را از انتها به ابتدا می خواند. این مهارت را کمتر کسی دارد. این شخص که بود؟ حجاج بن یوسف. وقتی به درک واصل شد صدوبیست هزار شیعه علوی در زندان برهنه و عریان حبس بودند.
تازمانی که قلب کینه ای است خانه خدا نیست. دلخوش به این اعمال خود اعم از نماز و روزه و غیره نباشید. تادلتان پاک نشود هیچکدام از اعمالتان مقبول نیست.
إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ 1 ﺧﺪﺍ ﻓﻘﻂ ﺍﺯ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭﺍﻥ ﻣﻰ ﭘﺬﻳﺮﺩ.
از امام حسین علیه السلام پرسیدند: کدام مومن را دوست دارید؟ ایشان فرمودند:" کسی که از خانه بیرون می آید خودرا از همه مردم پایین تر درنظر بگیرد و بگوید که فلان کس ازمن درنزد خداوند آبرو دارتر است".
پس دنبال امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف نگردیم ما خوب شویم امام خود پیش ما می آید.
شیخ بهایی 2 به اصفهان رفته بودند. متوجه شد که امام زمان علیه السلام دراین لحظه مقابل مسجد قدیمی اصفهان در خیابان کاشان است. باخود گفت: بروم که امام را ببینم. دید که آقا بایک خربزه فروشی صحبت می کنند. باخود گفتم این خربزه فروش چه می داند که این آقا کیست. شیخ می گفت: می خواستم که به این مرد بگویم که امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف باتو صحبت می کند ولی اقا به من اجازه نمی دادند که ازاین بیشتر پیش بروم. دیدم مرد خربزه فروش می گوید که آقا اجازه دهید من خربزه ای برایتان بدهم. خوب نیست که قطب دایره امکان اینجا باشد و چیزی نخورد. فهمیدم که این مرد میوه فروش می داند که ایشان امام زمان عجل الله است. امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف رئوف است. امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند: " مهربان ترین پدر عالم، مهربانترین رفیق عالم امام زمان عجل الله هستند". چرا حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف نمی آید؟ به این دلیل که دل ما پاک نیست. قلب پراز غده های سرطانی تکبر، نفاق، حسد، کینه، دروغ و... است. به علم، شهرت، خطیب بودن نیست بلکه به دل پاک بودن است.
شیخ احمد هشتادساله در بغداد می گوید: من بیست ساله بودم. عاشق امام زمان علیه السلام شدم. شصت سال فقط می گفتم یاابن الحسن علیهالسلام . ولی امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف را ندیدم. باعصا رفتم حرم حضرت علی علیه السلام. و عصارا کوبیدم بر زمین، گفتم: آقا شصت سال است که فرزندت را صدا می کنم. نه در عالم خواب، نه درعالم بیداری ایشان را ندیدم. ازاین پس به حرم شماهم نمی آیم. شب منزل آمدم و به اهل خانه هم هیچ حرفی نزدم. باگریه خوابیدم. درعالم رویا دیدم که آقایی می گوید: شیخ احمد ازما دل کنده ای؟ فردا به بازار برج سازان نجف برو در فلان مغازه درفلان ساعت مهدی فاطمه سلام الله علیها آنجاست. رفتم غسل کردم، عطر زدم و بهترین لباس هارو پوشیدم. فردا رفتم به آن مغازه ای که آدرس داده بودند. دیدم که یک آقای سیدی بسیار زیبا درمغازه نشسته است. یک کرسی برای من گذاشته بودند. در یک متری امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف به حضرت سلام دادم. اقا فرمود: علیکم السلام. به من فرمودند که بنشینید. حرف نزنید و فقط نگاه کنید. چشم در چشم مهدی علیهالسلام نشسته بودم. دیدم که امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف بایک پیرمردی بسیار شوخی می کند وخیلی باهم دوست هستند. درمورد شب جمعه کربلا رفتنشان، مکه و طوافشان باهم صحبت می کردند. ناگهان زنی گریه کنان وارد مغازه شد. پیرمرد علت گریه را پرسید. گفت که من مریض دارم، پولی ندارم و فقط سه درهم برای درمانش نیازدارم. تورابه خدا این قفل کلید من را بخرید تامن پول آن را برای درمان ببرم. قفل ساز گفت: قفلتان بیشتر از سه دیناراست. ده دیناربه او داد. زن رفت و مجدد برگشت. پیرمرد گفت: چرا برگشتید؟ زن گفت نمی دانم چرا به دلم افتاده دربرابر این اولاد زهرا سلام الله علیها دعایی کنم. حضرت مهدی علیهالسلام دستانش را به آسمان بلند کرد. زن گفت: ای خدا دیدی این قفل ساز دل مرا شاد کرد، تونیز دل حضرت مهدی علیهالسلام را ازاو شاد کن. امام زمان علیه السلام نگاهی به پیرمرد کردند و بلند آمین گفتند و سپس روکردند به من و گفتند: آقا شیخ احمد چرا دیشب شکایت من را نزد جدم کرده ای؟ گفتم: آقا من شصت سال است که شمارا صدامی کنم. آقا فرمودند: این شصت سال صداکردن من درست، اما چرا ازخود نپرسیدی که وقتی من امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف را دوست دارم ایشان چه کسی را دوست دارند؟ گفتم یاابن الحسن علیهالسلام ! شما از چه کسی خوشتان می آید؟ حضرت فرمودند : من از امثال این قفل ساز راضی و خشنود هستم. که دل مردم را شاد می کند.
پی نوشت:
1.
سوره مائده، آیه 27
2.
بهاءالدین محمد بن حسین عاملی معروف به شیخ بهایی(زادهٔ ۸ اسفند ۹۲۵ خورشیدی در بعلبک، درگذشته ۸ شهریور ۱۰۰۰ خورشیدی در اصفهان)حکیم،فقیه،عارف، منجم، ریاضیدان، شاعر، ادیب، مورخ و دانشمند نامدار قرن دهم و یازدهم هجری؛ که در دانشهای فلسفه، منطق،هیئت و ریاضیات تبحر داشت.