حجت الاسلام سعیدیان : حقیقت و باطن کعبه حسین بن علی (ع)است

کد خبر: 59601
در آخرین حجی که امام حسین علیه السلام داشتند روبه مردم، کنار کعبه ایستادند و به کسانی که دور کعبه می گشتند فرمودند:شما کافرید جاهلید حس می کنید دارید دور بیت الله می گردید. اگر حکمت خدا نبود قبل از آنکه حسین علیه السلام حجر را لمس کند حجر دستان حسین علیه‌السلام را می بوسید. حضرت ابلفضل العباس علیه‌السلام در این خطبه منظورش از این حرف این بود که شما دور کعبه می گردید و دور حسین بن علی علیه‌السلام نمی گردید؟

وارث: شهادت امام محمد باقر (ع) ، ایام مسلمیه و بزرگداشت شهدای منا در هیئت بین الحرمین با سخنرانی حجت الاسلام علی سعیدیان و مداحی حاج جواد مقدم ، کربلایی مهدی آینه و دیگر ذاکرین اهل بیت (ع) برگزار شد.

در ادامه خبر متن سخنرانی حجت الاسلام سعیدیان را می خوانید:


حجت الاسلام سعیدیان : حقیقت و باطن کعبه حسین بن علی (ع)است


جایگاه اعمال حج در زندگی انسان

خانه خدا جایگاهی ست که قرآن خیلی آن را ستوده است. انسان مکرر سعی می کند احکام و دستورات رسیدن به این جایگاه را یاد بگیرد. انسان ها همیشه نگران هستند.برای مثال  در مورد اعمال حج خیلی از من سوال می کردند: این عمل را چگونه انجام دهیم؟ تمام اینها را می پرسند تا یک اتفاق نیوفتد و آن این است که از دیدار کعبه و وصال آن محروم نشوند. خوف و ترس دارند. این ها می خواهند، به یک معشوقی برسند و مورد رضایت خداوند قرار بگیرند.مبنای دستورات اعمال حج این است که شما از برخی از راه های اشتباه و خطاهای نفسانی دوری کنید. برای مثال وقتی شما از جلوی یک آینه رد می شوید به خودتان نگاه نکنید. چرا؟ مگر حرام است؟ خیر این امر فقط به این علت است که شما بیشتر توجهتان به معبود باشد و به سمت او کشیده شوید که نکند من خودم را ببینم و معبودم را نبینم.در حج شهوت رانی حلال جایز نیست و کسی اجازه ندارد شهوت رانی حلال هم کند، به این علت که لذت های این دنیا را کنار بگذارند و به لذت های معنوی دست پیدا کنند.برای حاجیان کشتن حشرات و حیوانات حرام است. تا کینه ها را از دل بزدایند و باطنشان را پاک کنند و لیاقت این را پیدا کنند که یک کعبه ظاهری در خودشان ایجاد کنند.من گاهی دیده ام که اعمال حج را دوستان شبیه سازی می کنند که بتوانند مشرف شوند و تشرفشان مورد قبول معبود واقع شود. 

امام صادق علیه السلام درباره کعبه ظاهر می فرمایند: «ما اَكْثَرُ الَّضجيج »1 اکثر کسانی که کنار بیت الله می روند بیرون از آن ضجه می زنند. باید به خاطر دیدن او خیلی چیز هارا کنار بگذاریم،باید از خودمان بگذریم از لذت ها بگذریم، از نفسمان بگذریم.

حقیقت و باطن کعبه حسین بن علی (ع)است

در آخرین حجی که امام حسین علیه السلام  داشتند  روبه مردم، کنار کعبه ایستادند و به کسانی که دور کعبه می گشتند فرمودند:شما کافرید جاهلید حس می کنید دارید دور بیت الله می گردید.اگر حکمت خدا نبود قبل از آنکه حسین علیه السلام حجر را لمس کند حجر دستان حسین علیه‌السلام  را می بوسید.حضرت ابلفضل العباس علیه‌السلام   در این خطبه منظورش از این حرف این بود که شما دور کعبه می گردید و دور حسین بن علی علیه‌السلام  نمی گردید؟این همه مدت در راهید تا به اینجا برسید، این همه امر را اطاعت می کنید تا به ظاهر، دور اینجا بگردید و طواف  کنید. اما به حقیقت کعبه که حسین بن علی علیه السلام است توجه نمی کنید؟همه ی شما ترس وخوف از این دارید که خدا حج شمارا قبول نکند اما ترس این  ندارید که امام حسین علیه‌السلام  شما را قبول نکند؟گاهی افراد می گویند: من می ترسم خدا نماز ما را قبول نکند، روزه هایمان را قبول نکند. اما خوف و ترس این را ندارند که امام حسین علیه السلام آنهارا قبول نکند؟شما برای حج ظاهری محرم می شوید اما برای حرم امام حسین علیه‌السلام ، برای حج باطنی نباید محرم بشوید؟به خاطر امام حسین علیه‌السلام، به خاطر معبودمان، به خاطر معشوقمان؛ خیلی چیز هارا باید کنار بگذاریم. ما باید با خودمان بگوییم که من نمی خواهم امام حسین علیه‌السلام را از دست بدهم، نمی خواهم سید الشهدا علیه‌السلام را از دست بدهم .من می خواهم مقرب امام حسین علیه السلام باشم. شما زمانی می توانید بگویید که امام حسینی هستید که خیلی از کار ها را به خاطرش انجام بدهید یا کنار بگذارید.شما هر چقدر هم که صدایش  بزنید  اگر محرم نباشید کنار امام قرار نمی گیرید.امام می فرماید: اگر می خواهی نگاهم کنی نگاه به نامحرم را ترک کن .وقتی امام حسین علیه السلام می خواهد با خدای خودش راز و نیاز کند می گوید: خدایا ترس وخوفی  در دل من قرار ده که آن عمل یا کاری که تو از آن راضی نیستی را انجام ندهم. با خود بگویم  معبود من، معشوق من، راضی نیست. بترسم از اینکه از دستت بدهم.همه ی ما باید از خدا بخواهیم وبگوییم خدایا من می ترسم، نکند سمت این اشتباه و این گناه بروم؟ من نمی خواهم تورا از دست بدهم.امام حسین علیه‌السلام  همه زندگی و همه ی حیات خودش را برای ما داد اما ما برای او چه کردیم؟وقتی عاشق او هستی، وقتی صدایش می کنی و می گویی یا حسین علیه‌السلام ، بترس از اینکه کاری را که نمی خواهد انجام بدهی.امام آنقدر عزیز است که در روز عاشورا خداوند فرمود: ای حسین! جانم فدای تو.

 

سید الشهدا (ع) جواب سلام چه کسانی را می دهد؟

فردی برای زیارت امام حسین علیه‌السلام  پیاده می رفت و به خود غروری گرفته بود که من دارم برای امام حسین علیه السلام  پیاده می روم. یک عرببادیه نشین در مسیر جلوی او را گرفت. خود را معرفی کرد و گفت: تو که هستی؟ فرد گفت: انا خدام  الحسین علیه‌السلام  . من نوکر حسین بن علی علیه السلام  هستم. آن فرد عرب به حرفش خندید. گفت: تو اگر نوکری وقتی الان به امام سلام دهی باید جوابت را بدهند. بایست رو به کربلا و سلام بده. فرد ترسید. گفت: توهم نوکر امام حسینی؟ تو بایست و سلام بده. عرب بادیه نشین با آن لباس ها بدون هیچ ادعایی رو کرد به کربلا و سلام داد و از چهار جهت جواب سلامش را دادند و فرد تعجب کرد. نوبت فرد شد وسلام داد و هیچ چیز نشنید. عرب گفت: جواب سلامت را دادند ولی چون محرم نشدی نشنیدی. رفقا جواب سلام همه ما را می دهند محرم نشدیم که نشنیدیم.

 

گناه حد فاصل است بین من و محبوب من

آیت الله العظمی خویی می فرمود :در آن زمان خوی یک شهر کوچیک بود که تقریبا همه افراد همدیگر را می شناختند. در خوی قدیم دختری زیبا بود. پسر جوانی توانست او را به همسری خود در بیاورد و ازدواج کنند، پسر عزا گرفت که الان توی خوی که همه هم دیگر را می شناسند چه کنم کسی اورا نبیند؟

مردی لوطی در شهری دیگر بود آوازه زیبایی همسر این پسر را شنیده بود. طی کردن مسیر 8 ماه طول کشید بعد از 8 ماه به شهر خوی رسید. در خانه  آنها را زد. همسر مرد در را باز کرد و گفت: شوهرم خانه نیست رفته است به مسافرت تبریز مرد حرکت کرد به سمت تبریز. همدیگر را که دیدند گفت: من آمدم تاببینم این زن که انقدر تعریف می کنند چه چهره ای دارد. آن فرد برای دیدار زن 8 ماه در سفر بود ولی ما برای امام حسین علیه السلام که تمام زیبایی هارا دارد حتی کمی هم تلاش نمی کنیم. از کسی پرسیدند افتخار زندگیت چیست؟ گفت: من جوری زندگی کردم که در بیداری حتی به یک نا محرم هم نگاه نکردم چشم هایم را بستم که حتی در خواب هم نبینم. اولیای ما گناه کبیره را مد نظر قرار نمی دهند آنها می گویند: گناه حد فاصل است بین من و محبوب من حال گناه کبیره باشد، تهمت باشد، غیبت باشد، هر چیزی که باشد مرا از محبوب و معشوق ام دور می کند .

یکی از دوستان من می گفت:به محضر یکی از اولیای خدا رسیده بودند که ایشان می گفتند: سید الشهدا علیه السلام  فقط از 2 نفر کاملا راضی است که هردوی آنها مهذب هستند. وقتی برای اما حسین علیه السلام  عزاداری می کنید، سینه می زنید با نیت اینکار را انجام بدهید. هر گناهی که انجام بدهید مرجع است و مرجع آن شیطان است، شما هر گناهی را که انجام بدهید بعد آن، گناهان دیگر هم پیش می آیند.

آنها برای حج ظاهری محرم می شوند ولی شماها برای امام حسین علیه‌السلام محرم نمی شوید؟ در زندگی هایتان برای امام هیچ کاری انجام نمی دهید بعد می گویید در زندگی هایمان گرفتاری و مشکل وجود دارد؟ تا همین جا هم که رسیده اید امام به شما نگاه کرده است ویاریتان کرده.کسانی که عرق خوری می کنند،حرام خوری می کنند بعد در مراسم های امام عزاداری شرکت می کنند یار امام نیستند بلکه فقط مدعی هستند که همراه امام اند.

وقتی در مراسم های امام قرار می گیرید یعنی خدا نگاهتان کرده است یعنی یک قدم به سمت او رفته اید. حیف است که باز به کار های اشتباهتان بپردازید.روزی امام  رضا علیه السلام  احمد بزنطی را به منزل خود دعوت کرد امام فرمود: احمد یک خاطره از جدم علی علیه السلام  برایت بگویم ؟احمد گفت: بله بفرمایید یابن رسول لله صلی ‌الله‌ علیه‌ و ‌آله .فرمود: 3 برادر بودند سبحان، زید، صعصعة. روزی صعصة مریض شد و به مسجد نیامد امام پرس وجو کرد: چرا نیامده؟ گفتند: مریض شده.حضرت به ملاقات صعصعة رفت پیشانی اورا بوسید نوازشش کرد گفت :خیلی دلم برایت تنگ شده بود. امام که می خواست از خانه بیرون برود روبه صعصعة کرد و فرمود: با برادرانت از این ملاقات چیزی نگو. پرسید: چرا؟ امام فرمود: شیعه واقعی  بودن و حب باطنی مهم است.

وقتی به زیارت امام رفتی، گریه کردی، گناهانت پاک شده است. ولی مرد باش حفظش کن، روضه آمدی گریه کردی، گناهانت پاک شده است، ولی مرد باش و آن را حفظش کن، مرد باش و یک قدم به جلو بیا. وقتی گناهانت را ترک می کنی یعنی یک قدم به سمت خدا رفتی پس خدا هم می گوید من 10 قدم به سمتش بروم.

برای دختری خاستگار آمده بود پدر گفت دخترم قبول کن، دختر قبول کرد، پدر فکر می کرد الان دخترش خوشبخت است و به همه آرزوهایش رسیده است. شب عروسی پسر وارد اتاق شد دید دختر زانوهایش رو بغل کرده و گریه می کند. با خود گفت: حتما دلش برای خانواده تنگ می شود رفت از دختر پرسید چرا گریه میک نی؟ دختر گفت: اگر بگم من را نمی زنی؟!مرد گفت: نه من فقط قیافه ام جدی است! دختر گفت من یک پسری را دوست دارم او هم من را دوست دارد خانواده ام از ترس اینکه من را نکشی راضی شدند با تو ازدواج کنم. پرسید: آن پسر کیست؟ گفت: می خواهی اورا بکشی؟! گفت بله می خواهم بکشمش دختر پسر را معرفی کرد. رفت پیش عاقد گفت اقای عاقد ما می خوایم از هم جدا شویم و هیچ ارتباطی هم باهم نداشته ایم صیغه رو برای این دوتا جوون بخوان!

این یعنی جوان مردی. پسر آهی کشید وگفت خدا عاقبت بخیرت کند!

 

 حجت الاسلام سعیدیان : حقیقت و باطن کعبه حسین بن علی (ع)است

پی نوشت:

1.  عَنْ عَبد الرحمان بن كثير قالَ: حَجَجْتُ مَعَ اَبي عَبدالله عَلَيهِ السَّلامُ فَلَمّا صِرْنا في بَعْضِ الطّريقِ صَعَدَ عَلي جَبَلٍ فَاَشْرَفَ فَنظَرَ اِلَي النّاس فقالَ: ما اَكْثَرُ الضَّجيج و اَقَلُّ الحَجيج؟! عبدالرحمن پسر كثير گويد: خدمت امام صادق(ع) حجج مشرف شدم تا به بعض راه رسيده بوديم امام(ع) از كوهي بالا رفتند تا مشرف شدند آنگاه به مردم نظر فرمودند و گفتند: چقدر فرياد و سر و صدا زياد است و حاجي كم!! (بحارالانوار، ج27، ص181)