چرا مکتب علمی امام محمد باقر(ع) تاریخ ساز شد؟
شیوه تربیتی حضرت درباره شاگردان این بود که فرمودند: «اگر سخنی گفتم، مدرک آن را از قرآن بجویید». این بالاترین مقام تربیتی است که در سخن با مردم بر وجود سند قوی و پایه قرآنی تأکید دارد.
وارث: ایام شهادت ائمه معصومین(علیهم السلام) اگرچه تلخ است و فقر شیعه و فراتر از آن بشریت در دسترسی به گنجینههای نورانی را یادآور میشد، اما از دیگر سو فرصتی را فراهم میآورد تا به آنچه ائمه(علیهم السلام) انجام داده و میراثی که برای ما به یادگار گذاشته اند، بیشتر و بهتر بیندیشیم و راه بهره مندی از این میراث را بیابیم؛ از این رو و به مناسبت فرا رسیدن سالروز شهادت امام محمد باقر(علیه السلام) درباره خدمات علمی ایشان با کارشناسان به گفت وگو پرداخته ایم که به حضورتان تقدیم میشود:
حجت الاسلام والمسلمین محمدجواد مروجی طبسی، استاد حوزه درباره برکات دوران امامت حضرت محمد باقر(علیه السلام) برای اسلام و تشیع میگوید: ایشان پس از امام سجاد(علیه السلام)، دورانی طلایی را تجربه نموده و بحق از این فرصت کمال استفاده را کردند، چون این فرصت نه در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) به دلیل درگیری با جنگها و تثبیت اصل اسلام، پیش آمد و نه در زمان امیرالمومنین علی(علیه السلام) و امامان پس از ایشان که با بنیامیه درگیر بودند. بویژه حضرت سجاد(علیه السلام) که خفقانی شدید را تجربه کردند، اما حضرت امام محمد باقر(علیه السلام) در عصر ضعف و زوال بنیامیه توانستند، خوان علم را بگشایند، به گونهای که بنابر بیان شیخ طوسی در «رجال»، یاران امام نسبت به پدرشان چهار برابر و بلکه بیشتر شد.
وی ادامه میدهد: مقام علمی ایشان به قدری والا بود که نه تنها دوستان و یاران بدون تکلّف از محضرشان بهره میبردند، بلکه دشمنان نیز امکان ابراز عقیده داشتند و رفتار ایشان هر غریبه و آشنایی را جذب میکرد تا جایی که حتی خارجیها با وجود عقاید کفرآمیز، اجازه مباحثه با حضرت را داشتند و بسیاری از آنان در پایان تسلیم میشدند؛ چنانکه نافع بن ازرق اعتراف کرد: خدا بهتر میداند رسالت را بر عهده چه کسانی بگذارد. وی که از زنادقه بود، قسم یاد کرد و گفت: اصلاً به ذهنم نمیرسید چنین مسایلی در اسلام باشد.
بنابر گفته حجت الاسلام والمسلمین مروجی طبسی، بررسی زندگانی امام محمد باقر(علیه السلام) در ارتباط با خلفای زمانهاش، نشان از ترس خلفا از قدرت ایشان دارد، البته نه قدرت نظامی، بلکه قدرت اخلاق، علم و منزلت که مردم را جذب میکرد و تأثیر و ترس نیزههای آنها را از بین میبرد. در این باره نقل است، هشام بن عبدالملک زمانی به حج مشرف شد و یکی از هواداران او به نام نافع درباره امام پرسید: او کیست که مردم به او مشتاق هستند؟ هشام گفت: محمدبن علی بن الحسین(علیه السلام) است. نافع گفت: نزد او رفته و پرسشهایی را از ایشان کردم که فقط پیامبر(صلی الله علیه و آله) پاسخ آنها را میدانست. هشام استقبال کرد و گفت: برو، شاید این چنین آبروی او را نزد مردم ببری. اما... نافع پس از پرسشهای بسیار نزد هشام باز آمد و گفت: دست بردار، حقا او عالمترین مردم و فرزند رسول خدا(صلی الله علیه و آله) است.
مؤلف «حکمتهای رضوی» میافزاید: همچنین نقل است طاووس یمانی از فقهای آن عصر محضر امام محمد باقر(علیه السلام) مشرف شد و اجازه خواست از امام پرسشهایی را مطرح کند، پرسشهای او متعدد و معماگونه بود که مردم پاسخ آن را نمیدانستند مانند اینکه در چه زمانی ثلث مردم از بین رفتند، یا چرا به حضرت آدم، آدم میگویند؟ کدام پرنده فقط یک بار پرواز کرد؟ کدام پیامبر نه از جن است و نه انس؟ و... اما امام بدون تأمل پاسخ او را دادند و همین سبب تواضع او نزد حضرت شد.
مؤلف «حقوق الاولاد فی مدرسه اهل البیت (علیه السلام)» درباره تربیت شاگرد و نخبه پروری در سیره امام محمد باقر(علیه السلام) تأکید میکند: شیوه تربیتی حضرت درباره شاگردان این بود که فرمودند: «اگر سخنی گفتم، مدرک آن را از قرآن بجویید». این بالاترین مقام تربیتی است که در سخن با مردم بر وجود سند قوی و پایه قرآنی تأکید دارد، نه تفسیر به رأی. همین رویکرد سبب شد، شامیان که نسبت به ائمه(علیهم السلام) به دلیل تبلیغ امویان نگاه بسیاری منفی داشتند، با حضور در درس امام از اخلاق ایشان تأثیر بگیرند. اینکه فقط یکی از شاگردان ایشان به نام جابر بن یزید جوفی 15 هزار روایات مسند و 15 هزار روایت مرسل از امام نقل کرده، نشان از توانمندسازی چهرههای علمی در مکتب حضرت امام محمد باقر(علیه السلام) دارد.
راز شهرت به «باقرالعلوم»
حجت الاسلام قاسم رزاقی موسوی، مدیر گروه پژوهشی تاریخ تشیع پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی درباره چرایی شهرت امام پنجم به «باقرالعلوم» میگوید: درباره این لقب به حدی منابع و گزارشهای خبری و مستند هست که اهل سنت و شیعه به آن معترفند؛ زیرا ایشان نهضت علمی ای که امام سجاد(علیه السلام) در آن خفقان پایهریزی کردند، به بلوغ رساندند و به سبب گستردگی دانش و نقش آفرینی در جغرافیای علم، به «باقرالعلوم» شهرت یافتند.
وی میافزاید: بنابر برخی تعابیر، شکافتن علم؛ یعنی زوایای گوناگون موضوعات علمی را مطرح کردن و حرف اول و آخر را زدن. بنابراین اگر مستندات علمی را بررسی کنیم، درمی یابیم ایشان در حوزههای گوناگون علم از جمله کلام، امامت، قرآن، تفسیر و نیز فقه و اصول، نقش آفرینی کردهاند و به علم گستره و عمقی منحصربه فرد بخشیدهاند.
حجت الاسلام رزاقی در پاسخ به این پرسش که آیا انحصارگرایی علمی و اعمال محدودیت برای کسب علم نظیر آنچه امروز از سوی برخی کشورها اعمال میشود، در مکتب علمی امام محمدباقر(علیه السلام) راه داشته است یا نه؟ تأکید میکند: چنین تعبیری اساساً در اسلام جای ندارد و حدیث معروف «اطلبوا العلم ولو بالصين» بهترین سند است که اسلام برای علم آموزی هیچ حد و مرزی چه فکری و چه جغرافیایی قائل نیست و این در سیره امام محمد باقر(علیه السلام) نیز به بهترین شکل تجلی دارد.
استاد حوزه با اشاره به اهمیت و مطلوبیت ذات علم در اندیشه دینی ابراز میکند: مطالعه آیات و معارف قرآن و بیانات پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ائمه(علیهم السلام) ثابت میکند، تنگ نظری در مباحث علمی به هیچ عنوان در آنها راه ندارد، بنابراین از مخالف و غیرمخالف در محضر علمی حضرت امام محمد باقر(علیه السلام) و حتی مناظره با ایشان وارد شدهاند که اگر تنگ نظری و انحصارطلبی ای بود، بیتردید تاریخ تصریح میکرد.
وی درباره اینکه چرا فعالیتهای حوزه و دانشگاه به نهضت علمی در جامعه کنونی نظیر آنچه امام محمد باقر(علیه السلام) انجام دادند، نمیانجامد، بیان میکند: یکی از نقصهای علمی فرهنگی امروز ما خودکم بینی و برتربینی غرب در حوزههای گوناگون علم و دانش است، اما اگر از درون به این غنا برسیم که مبانی دینی اسلام برتر است (البته این به معنای غفلت از مبانی علمی دیگر جوامع و فرهنگها نیست) و برای گسترش علم اسلامی با مراکز بین المللی ارتباط داشته باشیم، میتوانیم به دستاوردهای خوبی در علم برسیم.
حجت الاسلام رزاقی در پایان خاطرنشان میکند: البته این ارتباط به زبان مشترک و آشنایی با دستاوردهای جدید علمی و شیوههای پژوهشی نیاز دارد؛ نهضت علمی حضرت امام محمد باقر(علیه السلام) برای آن تاریخ ساز شد که محدودیت و تنگ نظری در آن راه نداشت و در طول تاریخ نیز همیشه تعالی علمی شیعه زمانی رخ داده که از تنگ نظریهای رایج خبری نبوده و پرسشها و شبهات امکان بروز داشتهاند.
اعتراف به مقام علمی امام
حجت الاسلام سیدعلیرضا حسینی، استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به لغو ممنوعیت نقل حدیث در دوران حیات با برکت امام محمد باقر(علیه السلام) میگوید: پس از لغو این ممنوعیت و نیز به دلیل روند رو به زوال بنی امیه، حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) بیشترین بهره را در دو ناحیه بردند؛ یعنی فضای سیاسی اجتماعی و نیز میدان علم. بنابراین قدرت علمی ایشان به قدری نمایان بود که نه تنها علمای شیعه و اهل سنت، بلکه حتی علمای درباری بنی امیه نیز به عظمت آن اعتراف کرده اند. ذهبی از علمای بنام رجال و مورد وثوق اهل سنت در قرن هشتم درباره چرایی باقرالعلوم خواندن امام محمدباقر(علیه السلام) میگوید: به واسطه اینکه امام با شکافتن علم، پنهانیهای آن را توسعه داد: همچنین عبدالله بن عطا از علمای بزرگ اهل سنت و همعصر با امام محمد باقر(علیه السلام) میگوید: ندیدم که علما در نزد کسی آنقدر از نظر علمی کوچک بنمایند که آنها را نسبت به حضرت امام محمد باقر دیدم.
وی درباره نوع مواجهه امام با کارشکنیهای بنی امیه مقابل نهضت علمی اظهار میدارد: ترجمه کتابهای فراوان فلسفی از یونان، ایران و... در خیال آنان سد نفوذ معارف اهل بیت (علیهم السلام) بود اما عظمت علمی امام محمد باقر(علیه السلام) همه این فلسفهها و مکاتب را تحقیر میکرد، جالب آنکه این قدرت علمی تنها به شخص حضرت محدود نمیشد، بلکه شاگردان ایشان در رشتههای گوناگون از جمله تجربی و... سرآمد بودند.
مؤلف «سنت در اوج غربت» در پاسخ به این پرسش که آیا امام محمدباقر(علیه السلام) علم را به دو نوع نافع و غیرنافع تقسیم میکردند یا نه، یادآور میشود: نقل است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به مسجد وارد شدند و عدهای را دیدند که دور فردی جمع شدهاند، از چرایی تجمع پرسیدند؟ به ایشان عرض شد: آن مرد، عالم به انساب عرب است.
حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «علم بر سه بخش است: معارف، اخلاقیات و احکام، هر چه زیاد بر اینهاست، علم نیست.» امام محمد باقر (علیه السلام) نیز به دلیل آنکه جز قرآن و سنت نمیگفتند و رفتار نمیکردند، نسبت به علم همان نگاهی را دارند که جدشان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) داشت.
منبع: قدس آنلاین