حجت الاسلام هاشمی نژاد: نوکری حسین (ع) را کنی، آقای عالم می شوی+گزارش تصویری

کد خبر: 59670
آیت الله حاج مجتبی قزوینی یک شب سید الشهدا علیه السلام را خواب دیدند، آقا گفتند حاج مجتبی، نوکری حسین علیه السلام را بکن آقای عالمت میکنم.
وارث: مراسم عزاداری شهادت امام محمد باقر علیه السلام و ایام مسلمیه با سخنرانی حجت الاسلام هاشمی نژاد در مسجد فاطمیه برگزار شد.
در ادامه خبر متن سخنان حجت الاسلام هاشمی نژاد را می خوانید:

هاشمی نژاد:

ولایت امام علی علیه السلام 
آیا کسی میتواند ادعا کند که شیعه است؟ می فرمایند کسی شیعه ما نیست مگر اینکه از خدا بترسد و مطیع خداوند باشد. «و ما کان یعرفون» شیعیان ما شناخته نمی شوند الا به خزوع و خشوع.
شیعیان ما نشانه ها دارند:
1-نشانه آنها تواضع و فروتنی است. شیعه ما تکبر ندارد، غرور ندارد، آنها  اهل خشوع مقابل پروردگار هستند. "قد افلح المومنون الذین هم فی صلاتهم خاشعون" بدانید نماز سنگین و ثقیل است.  

"و استعینوا بالصبر والصلاة وانها الکبیرة الا الخاشعین" کمک بگیرید از صبر و صلاة. ظاهر روزه سخت تر از نماز است، 18 ساعت گرسنگی، تشنگی و فشار های مختلف دارد. نماز و روزه بزرگ و سنگین است. لذا همه شما می بینید کسی را که 4 ساعت در اینترنت می چرخد، 2 رکعت نماز را که باید بخواند نمی خواند. در یک تفسیری امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند: آقا امیرالمومنین خودشان را به سلمان و ابوذر معرفی می کنند و می گویند ولایت ما سخت و سنگین است. برای اثبات کلامشان میفرمایند "استعینوا بالصبر والصلاة الا الخاشعین" مراد نماز در آیه، اقامه ولایت من است. سلمان، ابوذر، دقت کنید خدا نگفت  نبوت و امامت هر دو سنگین است، فرمود ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام بزرگ است و علیم است.
هنگامی که موالی امیر المونین علیه السلام می خواهند از دنیا بروند ائمه علیهم السلام بالای سرشان می آیند. هنگامی که شخصی می خواهد از دنیا برود و در ccu  یا  icu دستگاه ها به او وصل هستند به او میگویند چشم هایت را باز کن که منظور چشم دل اوست وقتی چشم هایش را باز می کند می بیند پیغمبر صلوات الله علیه در کنار بسترش آمدند. می گویند این ها دوستان تو هستند این همان حسین علیه السلام  که عمری برای او گریه کردی، همان زهرا سلام الله علیها که وقتی در روضه ها می گفتند سیلی به گوشش زدند جگرت می سوخت. حال بیا رفقایت آمدند. به او خطاب می کنند بیا در جمع علی علیه السلام، فاطمه سلام الله علیها و حسن و حسین علیها السلام.

شاگرد شیخ انصاری درباره ی این روایت برایش شبهه ای ایجاد شده بود که می گفت: امکان دارد در یک لحظه هزاران نفر همزمان جان بدهند، برای مثال در زلزله بم 10هزار نفر همزمان جان دادند چطور ممکن است که حضرت بالای سر همه دوستانشان در آن لحظه حاضر شود؟ می گوید شب در عالم رویا دیدم که آقا امیرالمومنین علیه السلام به منزل ما آمدند به هر طرف که نگاه می کردم فقط علی علیه السلام بود. هر طرف را که نگاه می کردم جمال ملکوتی حضرت را می دیدم. حضرت فرمودند: فلانی شما این حرف ها را نمی فهمید آنچه در باره ولایت ما گفتند را بپذیرید. ما لحظه جان دادن همزمان دوستانمان بالای سر همه آنها قرار می گیریم حتی اگر تمامشان در یک لحظه در حال جان دادن باشند. ولایت امام علی علیه السلام سنگین است، از او بخواهید به شما نظری کند، نگاهتان کند. در بحث امام علی علیه السلام نگاهتان را نورانی کنید تا ظرف دلتان وسیع تر بشود. 
 
صاحب دلی بود در قزوین روزی با 2 تا از دوستان به دیدارش رفتیم. میفرمودند چند ماهی سفید برایم از شمال آوردند آن زمان هم چون یخچالی نبود ماهی ها را داخل کیسه آویزان کردم در چاه  که هم گربه نخورد هم فاسد نشود. می فرمودند دوستی داشتم در قزوین که خیاط بسیار خوبی بود. او صفات بسیار خوبی داشت، کار ها را به خوبی و درستی انجام می داد از نخ خوب استفاده می کرد و کوک هارا کنار هم میزد کسی نبود که در کارش کم بگذارد. امام وقتی می خواست سعدبن معاز1 را خاک کند بعد از پر کردن قبرش هرجا که پوشیده نشده بود را با خاک و گل پر می کردند و می گفتند که انسان کار هایش را باید به درستی انجام دهد. ایشان می گفتند: من وقتی میخواهم کاری را انجام دهم می خواهم محکم باشد. پس اگر کسی همه کارش را درست انجام دهد همه گره ها باز می شود.  

آدم خوش قول و منصفی بود. می گفت دوستی داشتم که ماهی سفید برایش خوب بود، نصف شب ماهی ها را در کیسه ای گذاشتم و به در خانه دوستم بردم. این یعنی ایثار داشتن. او احسان میکرد. میگفت شب آقایی را در عالم رویا دیدم سر تا پایش را نور احاطه کرده بود. نگاهی به دلم کردم مانند صفحه کتابی که در دل باد شدید قرار می گیرد دیدم تمام وجودم نورانی شد گفتم آقا  شما که هستی که با وجودت تمام حس های نفسانی مرا دور کردید؟ حضرت فرمودند: شما امشب ایثار کردید. آن چیزی را که خودت نیاز داشتی برای برادر مومنت بردی. شما هم کاری کنید که نگاهت کنند به داد هم دیگر برسید. 
مشیت الهی بر مبنای حکمت حرکت میکند نه قدرت. قدرت همه انسان ها را میلیاردر می کند اما حکمت همه وجودت را، همه فلزت را می شناسند. تو اگر ثروتمند شوی دیگر نماز نمی خوانی و دین و ایمانت را از دست می دهی. مشیت بر حکمت می چرخد نه قدرت. پس باید در جامعه فقیر هم باشد. 

امام صادق علیه السلام فرمودند: "کسی با ماست که فقر پیش او عزیز تر از غنی باشد. مرض پیش او عزیز تر از صحت باشد، مرگ عزیز تر از حیات پیش او باشد" همه تعجب کردند گفتند پس ما هیچ کدام از شما نیستیم؟ صحت برای ما مهم است و دوست داریم، ثروت را دوست داریم، حیات و زندگی  را دوست داریم. امام حدیث را شرح کردند فرمودند: اگر خدا مقدر کند سالم بودن در دنیا ولی بدون عنایت ما شما  کدام یک را دوست داری؟ اگر خدا مقدر کند فقیری را با محبت ما در دنیا داشته باشی یا غنای بی محبت ما را؟ گفت آقا فقر را با محبت و ولایت شما. اگر خدا بگوید زنده بمانی و زندگی کنی بدون ولایت ما ولی حیات نداشته باشی در این دنیا بدون ولایت ما کدام را انتخاب میکنی؟ گفت مرگ را. 
 
عید غدیر نزدیک است امسال چه کاری می خواهید انجام دهید برای امیرالمومنین علیه السلام؟ چقدر هزینه میکنید برای امیر المومنین علیه السلام؟ برای دین باید پول خرج کنید مانند پیغمبر اکرم صلوات الله علیه که تمام ثروت حضرت خدیجه سلام الله علیها را خرج کرد و آبگوشت کردند تا بدهند مردم بخورند.  
کمیل اسدی از راه رسید گفت یا رسول الله من یک شعری برای شما سروده ام اجازه می دهید بخوانم؟ آقا فرمودند: بله بخوان. آقا به کنیزش فرمودند یک کیسه دینار بیاور و به او بده. جابر تعجب کرد گفت این مرد تا چند بیت شعر خواند آقا یک کیسه طلا به او داد. کمیل گفت یا رسول الله من یک شعر دیگر هم گفتم میتوانم بخوانم؟ آقا گفتند بله بخوان. آقا گفتند یک کیسه طلای دیگر به او بدهید. جابر بر افروخته شد. گفت آقا شعر دیگری دارم بخوانم؟ گفتند بله بخوانم، شعر سوم را هم خواند. کمیل جمله زیبایی گفته که خدا کند ما هم بتوانیم مصداق کلام او شویم. گفت: یا رسول الله من برای پول شعر نخواندم من خود شما را دوست دارم. 
کمیل رفت آقا دست جابر را گرفت و به داخل اتاق رفتند، آقا نوک پایشان را به زمین زدند زمین دهن باز کرد، فرمودند چیزهایی که ازشما پنهان کردیم خیلی بیشتر از چیزهایی است که به شما نشان دادیم، ما اگر به کره زمین بگوییم بدو و حرکت کن زمین می دود. اداره زمین در دست ماست. امام فرمودند: خدا به ما قدرت داده هرچه اراده کنیم انجام میشود. 

آیت الله حاج مجتبی قزوینی یک شب سید الشهدا علیه السلام را خواب دیدند، آقا گفتند حاج مجتبی، نوکری حسین علیه السلام را بکن آقای عالمت میکنیم

رحمت و بخشش خداوند مقابل گناهان انسان 
امام باقر علیه السلام فرمودند: همینکه جمعه میشود امام عصر از عرش صدا میزنند گدایی است امشب ما را بخواند؟ توبه کاری است امشب مارا صدا بزند تا ما اورا از گناهانش بیامرزیم؟ اسیر ظلمی است ما را بخواند تا نجاتش بدهیم؟ کم روزی ای است ما را بخواند تا روزی اش بدهیم؟
حدیثی است می گوید: اگر از سر شب جمعه تا اذان صبح گناه نکنید موذن که میگوید الله اکبر امام عجل الله تعالی از عرش خطاب میکند: بنده من عملت را از سر بگیر من کل گناهانت را آمرزیده ام. خداوند مهربان است، رحمتش به غضبش سبقت گرفته است، اگر جایی از او خجالت بکشی، اگر قطره اشکی بریزی گناهت را میبخشد.
امام صادق علیه السلام میفرمایند: هرچیزی در این دنیا وزنی دارد، نماز و صدقه وزنی دارد فقط یک چیز وزنش هنوز مشخص نشده یعنی انقدر سنگین است آن هم قطره اشک چشم بنده گناه کار است.
مقدس اردبیلی می گوید من وقتی داشتم از سفر به سمت ایران می آمدم به هر شهری می رسید مردم جمع می شدند و از او استقبال می کردند. به یک روستایی رسید که کد خدایی داشت همسرش گفت: تو کدخدایی نمیروی استقبال؟ گفت رویم نمیشود، من خیلی خرابم. سحرگاه که مقدس از خواب بیدار شد گفت برویم به منزل کدخدا، او مرده و من مامورم که بروم برای او نماز بخوانم و دفنش کنم. گفتند آقا شما مقدس اردبیلی هستید او کدخدای فاسدی بود. گفت نمیدانم من مامورم. رفتند به خانه ی کدخدا همسرش آمد بیرون، مقدس گفت من از دیشب  منتظر کدخدا بودم، همسرش گفت: او میگفت خجالت میکشد نزد شما بیاید. نیمه های شب حالش بد شد گفت من را ببر در حیاط ، آوردیم در حیاط رو به قبله اش کردیم. سرش را گرفت رو به آسمان و یک جمله گفت گریه کرد و جان داد. مقدس گفت من با همان یک جمله کار دارم. چه گفت؟ گفت: خدایا مقدس اردبیلی پاک است اگر خوبان را  ببخشی چیزی نیست، من آلوده را ببخش. 

هاشمی نژاد:
 
پی نوشت:
1-از اصحاب پیامبر اسلام (ص) بودند،پس بیعت عقبه اول،در مدینه اسلام آورد و تمام خاندانش مسلمان شدند