چرا رزق همه مردم به یک اندازه نیست!؟

کد خبر: 6006
این تفاوت در رزق و روزی که در بین مردم مشاهده می شود نوعی بستر برای امتحان و تعالی و کمال است. به این صورت که چه دارا و چه ندار، چه توانمند و چه ناتوان، هر یک در موقعیتی که قرار دارند در معرض امتحان و ابتلای الهی هستند

وارث:  یکى از حکمت‏هاى الهى است، تا مردم به یکدیگر نیازمند بوده و تشکیل زندگى اجتماعى دهند و صفات سخاوت و ایثار و صبر و قناعت در آنان شکوفا شود.

در آیه ۲۷ سوره آل عمران می خوانیم: «تُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ وَ تُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ وَ تُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ تُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَیْرِحِسابٍ»
«شب را در روز در می‏آورى و روز را در شب در میآورى، و زنده را از مرده بیرون میآورى و مرده را از زنده بیرون میآورى و هر که را بخواهى بیحساب روزى میدهى.» (ترجمه استاد حسین انصاریان)


سه نکته کوتاه و شنیدنی در خصوص آیه فوق:




۱-تفاوت مردم در رزق، یکى از حکمت‏هاى الهى است، تا مردم به یکدیگر نیازمند بوده و تشکیل زندگى اجتماعى دهند و صفات سخاوت و ایثار و صبر و قناعت در آنان شکوفا شود. زیرا در صورت یکسان بودن، این صفات شکوفا نمیشود. امّا اگر یکى نعمتى داشت و دیگرى کمتر داشت یا نعمتى دیگر داشت، مردم براى جبران کمبودها دور هم جمع میشوند و صفات تعاون و سخاوت از طرف "دارنده" نعمت و صفات قناعت و عفّت و صبر از سوى "نادار" شکوفا میشود.


۲- از منظری دیگر این تفاوت در رزق و روزی که در بین مردم مشاهده می شود نوعی بستر برای امتحان و تعالی و کمال است. به این صورت که چه دارا و چه ندار، چه توانمند و چه ناتوان، هر یک در موقعیتی که قرار دارند در معرض امتحان و ابتلای الهی هستند. حال هرکس بنا به موقعیت و شرایطش شرایط رشد و دسیدن به کمال را خواهد داشت. دارا و توانمند به میزان رعایت صفات تعاون و سخاوت و همدردی با دیگران و نادار و ناتوان به اندازه رعایت صفات قناعت و عفّت و صبر در وجود خویش به رشد و ترقّی و تعالی می رسند. پس در نتیجه هرچند ممکن است افراد در میزان رزق با هم متفاوت باشند ولی همه مردم شرایط رشد و رسیدن به کمال را دارا هستند و چه بسا فرد نادار و ناتوان از لحاظ مالی، شرایط مناسب تر و هموارتری برای نیل به کمال داشته باشد و این سخن از فحوای روایات و سیره بزرگان به راحتی فهمیده خواهد شد.


۳- دادن عزت، نوعى زنده کردن است، زیرا کسى که اسم و رسمى و در نتیجه عزتى نداشته اثر زندگیش هم پیدا نبوده است. اما وقتى عزت یافت شهرتى پیدا میکند و اثر وجودیش آشکار می‏شود. و این خود نظیر بیرون آوردن زنده از مرده است، هم چنان که ذلت نظیر پدید آوردن مرده از زنده است، پس در عزت، نوعى حیات و در ذلت نوعى ممات هست.


منبع تراز
ر116