حجت الاسلام علوی تهرانی: سکرات مرگ بر محبّ امیرالمومنین(ع) آسان می شود

کد خبر: 60117
هرکس حضرت علی علیه السلام را دوست داشته باشد سختی های جان دادن بر او آسان می شود. سختی های جان دادن وجود دارد و کم نمی شود اما اهل ایمان محو تماشای حضرت علی علیه السلام می شوند.

وارث: جشن بزرگ عید غدیر با سخنرانی حجت الاسلام علوی تهرانی در هیئت میثاق با شهداء برگزار شد.

در ادامه خبر متن سخنرانی حجت الاسلام علوی تهرانی را می خوانید:

حجت الاسلام علوی تهرانی


سختی های مرگ


حقیقتی را قرآن بیان می کند که شما در زبان تمثیل درباره ی همه می بینید: "وَ جاءَتْ سَکْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذلِکَ ما کُنْتَ مِنْهُ تَحيدُ "1 ؛ و حالت سکرات مرگ به راستی فرا می رسد و حقیقتی را ( برای انسان از جهان دیگر ) پیش می آورد ، ( و به او گفته می شود ) این همان است که از آن فرار می کردی.


مردن سخت است و آسان نیست، مفسّر قرآن، وجود نازنین پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام می فرمایند: مردن یک سختی است که جنس حقیقت آن سکرات و سختی ها است. کمترین حد سختی های مرگ طبق آنچه در روایات آمده است، هزار تا و بیشترین حد سختی ها سه هزارتا است، بستگی به عملکرد انسان دارد.


این سختی هایی که بر انسان عارض می شود و میزان این سختی ها بر حسب روایت چنین است که کم ترین حد آن 100 ضربه شمشیر و بیشترین حد آن 300 ضربه شمشیر است، این در حالی است که تو زنده هستی و حضرت عالی از ضربه ی یک سوزن هم فرار می کنی، اما حقیقت مرگ چنین است.


امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند: اگر مطالبی که بنی آدم درباره ی مردن می دانند را چهارپایان می دانستند، هر آیینه هیچ حیوانی را در حال خوردن پیدا نمی کردید، چرا که اگر حقایق مرگ را می دانستند چاق و پروار نمی شدند.


امیرالمومنین علیه السلام در بیانی دیگر می فرماید: من نمی توانم سختی های مردن را در قالب الفاظ توصیف کنم و اگر هم بتوانم توصیف کنم، شما با عقل مادی نمی توانید آن را درک کنید.


آن چه ما در روایات دیده ایم این است که،  جان دادن مؤمن مثل بو کردن گل می ماند. اول این که در روایت آمده است: "مؤمن"! با خودمان تعارف نداشته باشیم، اگر بگوییم همه ی ما مؤمن هستیم، دروغ محض است. اگر همه خوب هستیم، پس چرا امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف نمی آیند؟ حضرت به دنبال 313 نفر هستند. یعنی در این جلسات این تعداد مؤمن پیدا نشده است، پس این روایت را چه کنیم؟


یک فرد یهودی با لباس های مندرس، شوریده و کریه نزد امام حسن مجتبی علیه السلام که خیلی خوش لباس و مرتب سوار بر مرکب بودند، آمد و تا ایشان را دید عرض کرد: آیا این وضعیت است که می گویید:"الدنیا سجن"؛ دنیا زندان و سجن مؤمن است؟

حضرت فرمودند: در برابر آنچه در قیامت برای من گذاشته اند، دنیا سجن است. این روایت که می گویند: مردن مؤمن مثل بو کردن گل است؛ یعنی در مقابل جان دادن دیگران که همراه با سختی های زیادی است، جان دادن مؤمن آسان تر است.


نحوه ی جان دادن مؤمنین و کافران


حضرت موسی علیه السلام خیلی نزد خداوند عزیز بود، خدا هم دستور داد تا جانش را راحت بگیرند و فرمود: این ترنج را از بهشت نزد او ببرید تا استشمام کند.

حضرت موسی علیه السلام هم اطاعت کرد و بعد از دنیا رفت و با مشایعت ملائک از آسمان ها گذشت تا به آسمان چهارم رسید و ملائک به حضرت چنین سلام کردند: "یا اهون الانبیاء موتا کیف وجدت الموت" 2؛ ای کسی که در میان پیامبران، از همه راحت‌تر مردی، مرگ را چگونه یافتی؟

حضرت موسی علیه‌السلام فرمود: "کشاة تسلخ و هی حیة" 3؛ مرگ را مانند گوسفندی که زنده پوستش را از بدن جدا می کنند، یافتم.


آتشی که برای از بین بردن حضرت ابراهیم علیه السلام ساخته بودند، به قدری حجیم بود که وقتی آتش را بر افروختند، خودشان نتوانستند نزدیک آتش شوند و حضرت را با منجنیق به سمت آتش پرتاب کردند.

حضرت ابراهیم علیه السلام از خداوند پرسیدند: می شود کسی را که برای قبض روح کردن انسان های گناهکار می فرستی را ببینم؟

خداوند متعال پذیرفت و ملک الموتی که جان کافران را می گیرد را به حضرت نشان داد.

حضرت ابراهیم علیه السلام آدمی را دید سیاه چهره، موهای سیخ، بدبو با لباس سیاه که از دهان و بینی اش شعله های آتش بیرون می آمد و حضرت ابراهیم علیه السلام با دیدن او غش کرد. پس از به هوش آمدن فرمود: اگر گناهکار فقط همین صحنه را ببیند، برای جزای اعمالش کافی است.


فشار قبر و پل صراط


روح ما به عالم برزخ می رود. یکی از چیزهایی که در برزخ وجود دارد، فشار قبر است.

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله می فرمایند: «هیچ اهل ایمانی نیست که از دار دنیا برود، مگر این که یکی از آن ها دچار فشار قبر است».


حال این فشار چه میزان است؟

امام صادق علیه السلام می فرمایند: «به قدری فشارش می دهند که دو استخوان پهلو به هم می چسبد و مغز سرش از لای انگشتانش بیرون می زند».


بعد از آن ها (سختی های مرگ و فشار قبر و برزخ) در نفخ صور دمیده می شود و قیامت برپا می شود که پنجاه هزار سال در آن جا می مانیم که پنجاه عقبه دارد و هر عقبه هزار سال طول می کشد، زمین قیامت از آتش است و باید مدت زیادی در آن جا بمانیم. از ما می پرسند با خودت چه آورده ای؟ حساب از انسان می کشند.

روایتی از امام صادق علیه السلام است که می فرمایند: زمین قیامت آتش است. سایه ای وجود ندارد، آبی وجود ندارد، غذایی وجود ندارد.


از فرد می پرسند: چرا گناه انجام داده ای؟ ممکن است شخص بگوید: نمی دانستم. اما به او می گویند: چیزی بگو که باورمان شود، مگر ما انبیاء، ائمه علیهم السلام و عالمان را برایت نفرستادیم؟

اولین چیزی که در قیامت می پرسند، این است که با چه کسی رفیق بوده ای؟ چرا؟ در میان آن ها یک نفر عالم نبوده است؟ ممکن است شخص بگوید که خانواده ام خوب نبوده است! اما به او می گویند: آسیه هم در قصر فرعون بود، چرا بهشتی شده است؟ یا ممکن است شخص بگوید: نعمتی که خداوند به من داده بود، مرا به گناه کشید، من خیلی در دنیا زیبا بودم! به او می گویند تو زیباتر بودی یا حضرت یوسف علیه السلام؟


میزان در قیامت


همه ی اعمال انسان را در میزان می ریزند. دستگاه استاندارد حضرت حق و سنجش اعمال همان "میزان" است که با آن محک می زنند که آیا اعمال برای خدا بوده است یا خیر؟


حضرت داوود علیه اسلام از خداوند خواست که میزان را به او نشان دهد. خداوند می فرمایند: یک ترازو به او نشان دادیم که دو کفه داشت که هر کفه ی آن بین مغرب و مشرق عالم را پر کرده بود.

حضرت داوود با دیدن آن غش کرد. وقتی به هوش آمد عرضه داشت که چه کسی است که بتواند کفه ترازو را پر از اعمال کند تا نجات پیدا کند؟ خطاب شد: ای داوود، اگر بنده من به شکلی عمل کند که من از او راضی باشم، گاهی یک دانه خرما، آن قدر این کفه را سنگین خواهد کرد که او را نجات دهد. مهم این است که بنده کاری کند که من از او راضی شوم.


بعد از طی کردن این مراحل، نوبت به گذر از پل صراط می رسد. به فرموده پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، "صراط" پُلی است که روی جهنم کشیده شده است و بسیار لرزان است.

امام صادق علیه السلام می فرمایند: پل صراط سه خصوصیت دارد: از مو باریک تر، از شمشیر برنده تر و از آتش سوزان تر است. پل صراط یک عقبه ی صعب العبور است که هم خار و هم عقرب در آن است.


فرموده اند: هرکس حضرت علی علیه السلام را دوست داشته باشد، سختی های جان دادن بر او آسان می شود. سختی های جان دادن وجود دارد و کم نمی شود اما اهل ایمان محو تماشای حضرت علی علیه السلام می شوند.


پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: "مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً اسْتَغْفَرَتْ لَهُ الْمَلَائِكَةُ وَ فُتِحَتْ لَهُ أَبْوَابُ الْجَنَّةِ الثَّمَانِيَةُ يَدْخُلُهَا مِنْ أَيِّ بَابٍ شَاءَ بِغَيْرِ حِسَابٍ أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً أَعْطَاهُ اللَّهُ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ وَ حَاسَبَهُ حِسَابَ الْأَنْبِيَاءِ أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً هَوَّنَ اللَّهُ عَلَيْهِ سَكَرَاتِ الْمَوْتِ، مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً جَازَ عَلَى الصِّرَاطِ كَالْبَرْقِ الْخَاطِفِ أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً كُتِبَ لَهُ بَرَاءَةٌ مِنَ النَّارِ وَ جَوَازٌ عَلَى الصِّرَاطِ وَ أَمَانٌ مِنَ الْعَذَابِ وَ لَمْ يُنْشَرْ لَهُ دِيوَانٌ وَ لَمْ يُنْصَبْ لَهُ مِيزَانٌ وَ قِيلَ لَهُ ادْخُلِ الْجَنَّةَ بِلَا حِسَابٍ أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً صَافَحَتْهُ الْمَلَائِكَةُ وَ زَارَتْهُ الْأَنْبِيَاءُ" 4 ؛


"هر كس على علیه السلام را دوست بدارد، خداوند نامه عملش را به دست راستش می‌دهد و به حساب او همچون حساب انبيا رسيدگى می‌كند. بدانيد که هر كس على علیه السلام را دوست بدارد، خداوند شدّت و سختى جان دادن را بر او آسان می‌كند، هر كس على علیه السلام را دوست بدارد، از پل صراط همچون برق جهنده می‌گذرد. آگاه باشيد که هر كس على علیه السلام را دوست بدارد، براى او دورى از آتش جهنم و جواز عبور از صراط و امان از عذاب دوزخ نوشته می‌شود، نامه عملش گشوده نخواهد شد و كردارش سنجيده نمی‌شود و به او گفته می‌‏شود: بدون حساب به بهشت وارد شوبدانيد که هر كس على علیه السلام را دوست بدارد، ملائكه با او دست می‌دهند و انبيای الهی او را زيارت می‌كنند."


امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند: وقتی مُردی و از دنیا رفتی، می فهمی من چقدر به دردت می خورم!

حضرت علی علیه السلام به قدری جایگاه و مناقب دارند که فرموده اند: یک شمشیر زدن حضرت علی علیه السلام افضل از عبادت ثقلین است و برای یک انگشتر بخشی اش و در بستر خوابیدنش آیه در قرآن برایشان نازل شده است.

حجت الاسلام علوی تهرانی






پی نوشت:


1- سوره ق آیه 19.


2و3- مناهج‌ الشارعین، (علامه میرداماد)، ص 590.


4- بحارالانوار- بشاره المصطفی- فرائدالسمطین- ینابیع الموده- فضائل الشیعه( صدوق)- احقاق الحق