حجت الاسلام بنیادی: حضرت علی علیه السلام، صراط مستقیم است، با شوق اعلی این صراط را نشان دهید
وارث: جشن عید غدیر با سخنرانی حجت الاسلام حسین بنیادی و مداحی حاج حسن کدخدایی در مسجد روحانی برگزار شد.
در ادامه خبر متن سخنرانی حجت الاسلام بنیادی را می خوانید:
شیعه شدن 35 نفر از اهل حدیث تسنّن توسط مرحوم علامه امینی
امام جماعت اهل سنت از علامه امینی می خواهد تا در ضیافت شامی شرکت کند. علامه به آن امام جماعت می گوید: به یک شرط می آیم که فقط شام باشد و بحث و درس مطرح نشود. در آن جلسه 70 نفر از اهل حدیث اهل سنت حضور داشتند. در تعریف اهل سنت، "اهل حدیث" کسی است که حداقل ده هزار حدیث از نبی اکرم صلی الله علیه و آله در سینه داشته باشد و حفظ باشد. در آن جلسه شروع به حدیث خواندن می کنند، احادیثی که جهت دار است و غرضشان این بود که بگویند: شیعه راه انحراف رفته است و ما بر حق هستیم، تا این که نوبت به علامه امینی می رسد.
علامه امینی این حدیث را فرمود: قال رسول الله صلّى الله عليه وآله: "من مات ولم يعرف إمام زمانه، مات ميتة جاهلية" 1 ؛ هر کس امام زمانش را نشناسد و بمیرد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است؛ مرگ جاهلی یعنی شرک و کفر، کافر از دنیا می رود. «آیا قبول دارید که این حدیث از رسول خدا صلی الله علیه و آله هست یا نه؟» همه ی 71 نفر اهل حدیث تأیید کردند.
علامه امینی در ادامه فرمود: «آیا حضرت زهرا سلام الله علیها، امام زمان خود را شناخت یا نشناخت؟ اگر حضرت زهرا سلام الله علیها را قبول دارید، ایشان برای چه کسی سینه سپر کرد و پشت سر چه کسی ایستاد؟»
اهل تسنّن مقام و شخصیت حضرت زهرا سلام الله علیها را قبول دارند اما زیر بار حرف های ما نمی روند. 35 نفر از اهل حدیث سنی ها در همان مجلس شیعه شدند.
علامه امینی با چنین شخصیتی می فرماید: اگر کسی صلوات بفرستد و بعد از صلواتش "و عجّل فرجهم" بگوید، من او را در ثواب نوشتن کتاب "الغدیر" شریک می کنم.
آیات اکمال و ابلاغ/اتمام نعمت به چه معناست؟
در آیات مشهوری که درباره نصب امامت و جایگاه غدیر و ولایت آمده است، دو آیه خیلی مشهور است: یکی آیه تبلیغ یا ابلاغ است که خیلی مهم است: "يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ" 2 ؛ چه کار مهمی است که اگر پیامبر صلّى الله عليه وآله انجام ندهند، رسالت ناقص می ماند؟ معلوم می شود که امر مهمی است که رسالت وابسته به آن است. ما شیعیان می گوییم که این تبلیغ رسالت، یعنی نصب امامت و علم هدایت امیرالمومنین علیه السلام که اگر انجام نشود، اسلام معطل می ماند.
دوم آیه اکمال است: "الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي" 3 ؛ امروز دین اکمال پیدا کرد و نعمت تمام شد.
پیامبر صلی الله علیه و آله این سه کار را در روز غدیر را انجام دادند: ابلاغ رسالت، اکمال دین و اتمام نعمت. حدیث غدیر 11 فقره دارد، از حمد خدای متعال تا نام بردن نام نامی حضرت بقیة الله العظم عجّل الله تعالی فرجه الشریف که در حدیث غدیر آمده است.
درباره اتمام نعمت کم تر صحبت شده است. این که با نصب ولایت امیرالمومنین علیه السلام اتمام نعمت شده است، به چه معنا است؟ دو نکته ی مهم در نعمت است. نعمت های پروردگار قابل شمارش و درک نیستند، اولین نعمت، نعمت هایی است که در ساختمان وجودی و بدن خود ما وجود دارد که درک نمی کنیم اما زمانی که به مشکلی برمی خوریم، درکش می کنیم.
قرآن کریم نسبت به خدای متعال و انسان ها دو نوع تعبیر بازگو می کند: "وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ" 4 ؛ اگر بخواهید نعمت های خدا را بشمارید، نمی توانید و قابل احصاء و شمارش نیست. اگر یکی از میلیاردها سلول در بدن انسان از کار بیفتد، چه می شود؟ یا یکی از میلیاردها ستاره بد در مدار قرار بگیرد، چه می شود؟ تمام این ها حساب و کتاب دارد و نعمت است. خداوند همه ی این نعمت ها را عطا فرموده اند، به علاوه این که یک نعمت بالاتر هم به انسان ها بخشیده است و آن غفران و بخشش الهی است، شما خودتان کدام یک از نمازهایتان را قبول دارید که انتظار داریم، خدا قبول داشته باشد؟
در جای دیگر قرآن، خداوند می فرماید: انسان ظلوم و ناسپاس است و یادش می رود که چه نعمت هایی دارد. نعمت ها را ببینید و به خاطر داشته باشید ("وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللّه" 5). پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید: نعمت را به زبان بیاورید و خدا را شکر کنید.
چه چیزهای نعمت را از بین می برد؟
چند چیز نعمت را از بین می برد. خداوند می فرماید: اولین چیزی که نعمت را از بین می برد، خود انسان ها هستند. مثلا می گویند که باید فرهنگ جامعه را درست کنیم و تبلیغ دین کنیم، خودمان باید این کارها را انجام دهیم و باید نسبت به خود و جامعه احساس مسئولیت داشته باشیم، خود و خانواده ی خود را نسبت به آتش جهنم بترسانیم و راهنمایی شان کنیم. خداوند نعمت ها را تغییر نمی دهد، بلکه خود انسان ها هستند که نعمت را از بین می برند.
نکته ی بعدی درباره ی نعمت این است که برای مثال شخصی را می بینیم که اهل نماز، روزه و مسجد و ... نیست اما وضع مالی خوبی دارد. خداوند سنّتی به نام استدراج دارد، یعنی مهلت می دهد. مثلا فرعون ثروت و قدرت داشت و فرماندهی می کرد. خداوند در قرآن می فرماید: به کسانی که در این دنیا مهلت می دهیم، حواسشان باشد که فرصت دنیا به ضررشان تمام می شود.
نعمت های ظاهری و باطنی
بعضی نعمت ها، نعمت ظاهری و برخی دیگر از نعمت ها باطنی است: "أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُنِيرٍ" 6 ؛ ("آيا ندانسته ايد كه خدا آن چه را كه در آسمان ها و آنچه را كه در زمين است، مسخّر شما ساخته است و نعمت هاى ظاهر و باطن خود را بر شما تمام كرده است و برخى از مردم درباره خدا بى[آنكه] دانش و رهنمود و كتابى روشن [داشته باشند] به مجادله برمى خيزند.")
وجود نبی اکرم صلی الله علیه و آله، حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها، امیرالمومنین علیه السلام و اولادشان که از نسلشان امامت شکل گرفته است، نعمت های باطنی هستند و این نعمت ها را می بینیم و می فهمیم و در جایی که می بینیم، در صراط مستقیم و متقن قدم برمی داریم.
اگر انبیای الهی نبودند مردم به خدا نمی رسیدند؟ مرحوم علامه طباطبایی می فرمایند: بله می رسیدند، چون فطرت انسان خداجو است، راه دور و طولانی می شود اما در نهایت به مقصد می رسیدند اما در همین راه طولانی چند نفر ثابت می مانند؟ فلذا انبیای الهی و ائمه علیهم السلام نعمت هستند و باید آن ها را بشناسیم.
شخصیت دینی با شاکر بودن به نعمت ها مشخص می شود
انسان نباید قدرنشناس و ناسپاس باشد. انسانی که با شخصیت است، قدرشناس هم هست. شخصیت دینی انسان از شاکر بودنش مشخص می شود، اعتقادات دینی انسان از اعمالش مشخص می شود، برای مثال کسی که نمازخوان است، اعتقاد دینی هم دارد. اگر نماز در جامعه فراگیر شود، همه ی جامعه به صلاح می روند. شخصیت دینی انسان به این مشخص می شود که شاکر نعمت ها باشد.
امام سجاد علیه السلام می فرماید: «بدبختی های انسان ناشی از سه چیز است: خداوند به انجام چیزی ما را امر کرده است اما ما کوتاهی کرده ایم. بعضی از فرامین الهی را اصلا نمی دانیم. بعضی چیزها را خداوند نهی کرده است اما ما انجام داده ایم. نعمت داده است اما به جای شکرگذاری آن را در راه گناه مصرف کرده ایم.»
خیلی از افراد در زمان امیرالمومنین علیه السلام حضرت را قبول داشتند و این به خاطر رفتار اجتماعی ایشان بود، نه به خاطر رفتار عرفانی حضرت. شخصی مسیحی بود اما به قدری به حضرت ارادت داشت که می گفت هیچ کس در عالم مسیحیت مثل علی علیه السلام نبوده است؛ چون حضرت علی علیه السلام ضعیف و ضعفا را می شناخت و درک می کرد. ما می دانیم که 40 درب این طرف و آن طرف خانه مان، همسایه ی ما محسوب می شوند اما در اطرافمان چقدر آدم سراغ داریم که شب خجالت می کشند که به خانه بروند، چون درآمدی کسب نکرده اند. اما امیرالمومنین علیه السلام این ها را می شناخت و دستگیری می نمود.
چند چیز در جامعه ی ما منکر است اما انجام می شود و اگر حضرت علی علیه السلام بود، به سختی با آن ها مبارزه می کرد: گرانی، رشوه، چند برابر حساب کردن، کلاه سر دیگران گذاشتن؛ این ها همه گناه است. خداوند به کم فروشان، کم کاری و... فرموده است: وای بر آن ها!
پیامبر صلی الله علیه و آله در روز غدیر نمی خواست بگوید که نعمت ها را برای من بشمارید یا نمی توانید آن ها را بشمارید، بلکه بالاتر از این ها، می خواستند که تمام نعمت را نشان دهند؛ نعمت "ولایت" تمام نعمت بود. اکمال دین با اتمام نعمت درست می شود. حضرت می خواست این نکته را به گوش همه برساند که با نعمت امیرالمومنین علیه السلام دین را کامل کنید.
مبنای اسلام ولایت است/امام باید حافظ اسرار الهی باشد
پیامبر صلی الله علیه و آله سال ها قبل از غدیر زمانی که حضرت حدود 40 سال و حضرت امیرالمومنین علیه السلام حدودا 11 سال داشتند، فرمودند: آیا شما را به کسی ارجاع بدهم که اگر از طریق او هدایت شوید، هیچ گاه به گمراهی نمی روید و هلاک نمی شوید؟ اشاره به امیرالمومنین علیه السلام کردند و فرمودند: تو برادر و وصی و خلیفه ی من هستی و به منزله هارون برای موسی. بعضی ها شبهه می کنند که اگر غدیر را از شیعیان بگیرند، دیگر چیزی ندارند، در صورتی که غدیر، فصل الخطاب بود و این روایت در 11 سالگی امیرالمومنین علیه السلام بیان شده است، در هنگام دعوت عشیره به اسلام، تنها کسی که دستش را بالا برد و اسلام را پذیرفت، امیرالمومنین علیه السلام بود.
قصه ی ولایت، قصه ی مبنا و منطق است، اسلام بدون ولایت نمی تواند وجود داشته باشد، برای کشتی هدایت در این دریای موّاج، نیاز به امام و هدایت گر است. حضرت در ادامه فرمود: «ولایت امیرالمومنین علیه السلام را قبول کنید و تصدیقش کنید و از او نصیحت بخواهید، این جمله از من نیست بلکه سخن جبرئیل از ناحیه ی خداوند است».
چیزی به نام خلافت در اسلام نداریم. شأن رهبری جامعه شأن ولایت است، نه خلافت. نظام عنان جامعه باید ولایت باشد، چون: "اِنِّما وَليُّكُمْ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصلَّوهَ وَ يُؤتُونَ الزَّكاهَ وَ هُمْ راكِعُونَ" 7 ؛
امام باید حافظ و ناقل اسرار الهی باشد، هر حرفی را همه کس نمی فهمند. خیلی از حرف های سیدالشهداء علیه السلام در کربلا را اصحاب حضرت هم متوجه نمی شدند، چون مقام حضرت، مقام عصمت بود. چه طور پیامبر صلی الله علیه و آله، اسرار الهی را به کسی بگوید که عصمت ندارد؟ باید کسی باشد که بتواند با او ارتباط برقرار کند، امام باید بتواند شفاعت و ضمانت داشته باشد. شما اهل تسنّن که این ها را قبول نمی کنید، پس خلیفه با یک انسان عادی چه تفاوتی می کند؟ کسی که شما معرفی می کنید، آدم عادی است که نهایت یک سابقه ای در اسلام دارد ولی رهبری جامعه که تشیّع می گوید، با کوهی از اندیشه ها و داشته ها است که باید امام باشد.
اتمام نعمت را در روز غدیر داشتیم، بهترین نعمت، نعمت ولایت است. حضرت علی علیه السلام، صراط مستقیم است، باب العلم، قسیم النار و الجنة است. باید با شوق اعلی، این صراط مستقیم را در جامعه نشان دهیم و بگوییم. در روایت داریم که سیدالاعیاد، عید غدیر است.
پی نوشت:
1- شرح العقائد النسفيّة: 232.
2- سوره مائده آیه 67.
3- سوره مائده آیه 3.
4- سوره نحل آیه 18.
5- سوره مائده آیه 7.
6- سوره لقمان آیه 20.
7- سوره مائده آیه 55.