حجت الاسلام آقامیری: یک وقت گریه کن امام حسین نباشیم و در سپاه یزید بیاستیم+گزارش تصویری

کد خبر: 61097
یک وقت گریه کن امام حسین علیه السلام نباشیم و در سپاه یزید بیاستیم. کوفیان امتحان خود را دادند ما نیز در حال امتحان دادن در زندگیمان هستیم. لذا هر حقی که پایمالش کنیم در سپاه یزید ایستادیم.

وارث:  مراسم شب هفتم محرم با سخنرانی حجت الاسلام آقا میری و مداحی کربلایی محمد حسین پویانفر، کربلایی سید امیر حسین جوزی، کربلایی محمد حسین مهدی پناه و کربلایی پیمان طالبی در هیئت ریحانة النبی سلام الله علیها برگزار شد.


در ادامه ی خبر متن سخنرانی حجت الاسلام آقامیری را می خوانید: 


حجت الاسلام آقامیری: گریه کن امام حسین ع نباشیم و در سپاه یزید بایستیم

فردی از امام صادق علیه السلام  پرسیدند: مرگ چیست؟ آقا فرمودند: خواب

خواب مرگی کوتاه مدت است و مرگ خوابی بلند مدت ولی کیفیتش همین خواب است. جالب است ما هر شب می توانیم خواب ببینیم چون هیچ کدام در این دنیا نمی مانیم هر شب ما را به آن دنیا می برند و بر می گردانند. خداوند در قرآن راجع به پیامبر صلوات الله علیه و آله می فرمایند: خار به پای شما می رود پیامبر آه می کشد.

حال پیامبر صلی الله علیه و آله  بد می شود وقتی خار به پای ما می رود، حال خداوند چه می شود؟

در دعای ابو حمزه امام سجاد علیه السلام  می فرمایند: خدایا من به جهنم بروم، دشمنانت خوشحال می شوند و به بهشت بروم پیغمبر شاد می شوند.

پدری که فرزندش معتاد می شود چه حالی می شود؟ آن حال را در بی نهایت ضرب کنید می شود حال خداوند وقتی ما را با این وضع می بینند. ما اصلأ به حال خداوند توجه نمی کنیم که چقدر ما را می خواهد و چقدر دوستمان دارد. خداوند مخلوق خود را دوست دارد حتی اگر فرعون باشد. یک ساعت با فردی صحبت می کنیم و جواب دلخواه نمی گیریم به او می گوییم: عمرمان را تلف کردی و بهم می ریزیم. پیامبر صلی الله علیه و آله  خودشان را خرج امت کردند هدایت نشدند ولی ایشان بهم نریختند. هنگامی که رسول خدا داشتند از دنیا می رفتند جبرئیل آمد و داستان های بعد از ایشان را برایشان تعریف کردند که در آینده چه می شود و پیامبر به امیر المومنین علیه السلام  فرمودند: یا علی اگر بعد از من امتم با شما خوب برخورد نکند شما چه کار می کنی؟ فرمودند: هر کاری شما بگویید. فرمودند: صبر میکنی؟ فرمودند: بله آقا جان.

پیامبر صلی الله علیه و آله  سفارش امتشان را میکنند به امام علی علیه السلام با علم به اینکه می دانند امتشان نمی خواهند راه ایشان را بروند.

خداوند آنقدر مخلوق خود را دوست دارد که هر شب ما را به آن دنیا می برد و نشانمان می دهد و دوباره برمان می گرداند.

تردید در ذات خداوند راه ندارد ولی روایت داریم خداوند می خواهد جان مومنی را بگیرد مردد می شود. مفهوم این است که می خواهد به ما برساند که دوست دارد ما به آن دنیا برویم چون خیرمان در این است ولی انسان این دنیا را دوست دارد. سُمِّیَتِ الدُّنْیَا دُنْیَا لِأَنَّهَا أَدْنَى مِنْ کُلِّ شَیْ

پیامبر صلی الله علیه و آله  فرمودند: فان الملائكة من خدامنا وخدام محبينا 1   به درستي كه تمام ملائكه و فرشتگان خادمين ما و خادم محبين و دوستداران ما هستند .

میرزای شیرازی 24 ساعت مرگشان طول کشید، یکی از علمایی که بالا سرشان بود گفت: میرزا برو. میرزا گفت: به عزرائیل گفتم شفاعت تمام مقلبینم را امضا کنی جان می دهم.

بگذارید مطالبی که می آموزید کمی بگذرد و در موردش چند ساعت فکر کنید، سریع واکنش نشان ندهید.

جوانی در حال مرگ ناله می کرد و مادرش دلش برایش می سوخت، مادر جوان آمدند خدمت امام کاظم علیه السلام  و گفتند: فرزندم رو به احتضار است و ناله می کند از ترس. امام آمدند بالای سر بیمار و گفتند: نترس! می خواهند لباستان را عوض کنند. (جسم لباس و جلد است)

 حقیقت مرگ عین خوابیدن است. عزرائیل وحشتناک نیست ما انسان ها او را به شکل اعمال خود می بینیم. مرحوم آقای بهجت می گفتند: انسان خوب و بد وقتی می میرند می گویند کاش زودتر مرده بودیم.

مومن به خودش بدگمان است و می گوید: من دستانم خالی است و برای رفتن به آن دنیا خود را فقیر می داند.

امیرالمومنین علیه السلام  در فرازی از دعای کمیل میفرمایند: انا عبدک الضعیف

مگر میشود در برابر خداوند تضرع کرد و جواب نگرفت؟ چرا باید از مرگ ترسید؟ دلبستگی و وابستگی به دنیا باعث می شود به عالم مرگ ابا داشته باشیم.

کوفیان را از مرگ ترساندند و گفتند: بکشید تا کشته نشوید. هیچ استدلالی این عمل کوفیان را قبول نمی کند که امام فرمودند: علی اصغرم را آب دهید می میرد، آب هم ندهید می میرد.

یک وقت گریه کن امام حسین علیه السلام نباشیم و در سپاه یزید بیاستیم. کوفیان امتحان خود را دادند ما نیز در حال امتحان دادن در زندگیمان هستیم. لذا هر حقی که پایمالش کنیم در سپاه یزید ایستادیم.

 

 

حجت الاسلام آقامیری: گریه کن امام حسین ع نباشیم و در سپاه یزید بایستیم

پی نوشت:

1-ينابيع الموده ، قندوزي (1294) ،ج3 ، ص 277