حجت الاسلام آقامیری: عبادتِ بدون معرفت، تکبر ایجاد می کند
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: من می ترسم بر شما از چیزی بدتر از گناه و آن عُجب است. انسان همین که فکر کند از دیگران برتر و بهتر است دچار عُجب شده است. عُجب انسان را متوقف می کند و از خود راضی می کند.
سقوط از طریق عُجب
باید در انتخاب همسر امانت دار بود چرا که ما حق خیانت کردن به فرزندمان را نداریم. یکی را انتخاب کنیم که به او افتخار کنیم و کم لطفی نکنیم در امر انتخابمان . مادر، یعنی معلم به توان بی نهایت مهربان.
امام صادق علیه السلام فرمودند: «وکله الله الیه، و من تزوجها لجمالها رای فیها ما یکره، و من تزوجها لدینها جمع الله له ذلک» هر که با او (زنی) به خاطر جمال و زیبائی اش ازدواج نماید، در او چیزی را که خوشایند او نیست، خواهد دید.
خداوند می فرماید: دنبال انسان مومن و خوش اخلاق بگرد و ما دنبال چهره ی او هستیم. مجنون عاشق لیلی شده بود که چهره ی زیبایی نداشت ولی می گفت: من او را می بینم یاد خداوند می افتم. مفهوم حرفمان این نیست که با یک آدم تصادفی و درب و داغون ازدواج کنید بلکه می گوییم: جزء معیار های اصلی، زیبایی همسر نباشد.
شعیب پیامبر آن قدر گریه میکرد که وحی آمد آیا از جهنم می ترسی؟ گفتند: نه از جهنم ترسی ندارم. پرسیدند: به شوق بهشت اشک می ریزی؟ گفتند: نه شوق به بهشت این کار را با انسان نمی کند. پرسیدند: پس چرا می گریستی؟ فرمود: برای اینکه خدا را دوست دارم. هرگز چیزی چشمش را پر نمی کرد نه شوق برای بهشت داشت و نه ترس از جهنم فقط به عشق دیدار خداوند می گریست.
آیا وقتی انسان سقوط می کند خداوند خوشش می آید؟ خداوند رحمت للعالمین دوست ندارد این اتفاق بیفتد پس چرا اذیتش می کنیم؟
امام صادق علیه السلام در حال احتضار بودند. جوانی در فامیلشان بود که بدهکار و بداخلاق بود یک بار از روی حسادت با چاقو حمله کرد و به دست امام آسیب رساند و امام معصوم را مجروح کرد. امام صادق علیه السلام در حال احتضار وصیت کردند مبلغی پول به این جوان بدهند، اطرافیان امام همگی شاکی شدند چرا این وصیت را می کنید؟ فرمودند: ما اهل بیت در مراممان نیست کسی را نبخشیم.
ما انسان ها خودمان از زمین خوردن دیگری شاد می شویم اما خداوند هرگز.
روزیِ انسان دست خداوند است و ما نباید به دنبال رزقمان بدویم، خداوند به همان مبلغ درآمدمان برکت می دهد.
امام حسین علیه السلام در عاشورا جنگ علیه باطل را پیروز شدند اما آیا از برد خویش راضی بودند؟ چرا باید خوشحال باشند که عده ای نابود خواهند شد؟
امیرالمومنین علی علیه السلام بعد از جمل بالای سر طلحه به پهنای صورت می گریستند و می فرمودند: خدا می داند که من دوست نداشتم جنازه ی هیچ کسی زیر نور آفتاب بماند.
بعد از عاشورا امام سجاد علیه السلام هم بخاطر مردم کوفه ناراحت بودند که می دانستند عاقبت این مردم چه می شود و فرزند چه کسی را کشتند و...
خطر عُجب آن است که ما را متوقف می کند و اجازه ی رشد به ما را نمی دهد. در کربلا امام حسین علیه السلام رفتاری با دشمنشان نشان دادند که بعدها دشمنانشان فکر کردند و با خود گفتند ما چه کسی را کشتیم؟ کرامت و آقایی سیدالشهدا به قدری بود که ایشان در حین درگیری با دشمن فقط به اسب خود آب دادند و حتی خودشان دست به سمت آب نبردند و این صحنه هرگز از یاد دشمنان بیرون نمی رفت.
خلیفه ی خداوند بر روی زمین اینگونه است که از زمین خوردن و آبروی کسی ریختن و سقوط کسی خوشحال نمی شود حتی از زمین خوردن دشمنشان هم خوشحال نمی شوند چون می گویند: ما با او دشمنی نداریم بلکه او با ما دشمنی دارد. معصوم نمی خواهد کسی به خودش آسیب برساند.
خداوند وقتی در نهایت کمال انسان را آفرید به ملائک خود فرمود: باید همه جوره در خدمت این انسان باشید که اشرف مخلوقات من است. همه ی ملائک پذیرفتند و بر انسان سجده کردند به جز شیطان. هر کس به هر نوع نخواهد به انسانی کمک کند این رفتار از منطق ابلیس است.
مرحوم بهجت رحمت الله علیه می فرمود: کوفیان اگر می فهمیدند، امام حسین علیه السلام برای دنیای آن ها هم بهتر از یزید بود. چون امام حسین علیه السلام می فرمودند: من هر چه دارم برای شما اما یزید می گفت: هر چه دارید برای من است.