صداي حسين حسين از همه جا به گوش مي‌رسد

کد خبر: 6198
زائران در حركت گرد حرم و در خروج از حرم امام حسين (ع) روي به حرم حضرت عباس (ع)، اشعاري را در توصيف جوانمردي ها و ايثار و شجاعت آن حضرت با هم تكرار مي‌كنند.

وارث: «كربلا؛ عاشقانه اي ابدي» شرح سفري از رئوف پيشدار، خبرنگار اعزامي پایگاه اطلاع رسانی حج به كربلاي معلي است كه در روزهاي منتهي به اربعين سال ۱۳۹۰، و چند روز پس از آن در يك سفر يك ماهه، توفيق نخستين زيارت عتبات عاليات در عراق را مي‌يابد؛ بخش نخست این سفرنامه به شرح ذیل است:

حرم بشدت شلوغ است. به دشواري بسيار، براي اولين بار توفيق زيارت امام حسين (ع) را پيدا مي‌كنم. دسته‌هاي عزاداري به حرم وارد و از آن خارج مي‌شوند. درگوشه گوشه صحنين حرم مطهر مجلس روضه و عزاداري برپاست. توصيف حال و روز چون مني كه عمري با عشق به امام حسين (ع) زيسته است، ممكن نيست. در برابر عظمت امام (ع) ومقام او؛ شجاعت، ايثار، گذشت و ايستادگي براي ترويج دين خدا در نگاه به حرم شريف مبهوت ايستاده ام. دلم مي‌خواست در يك فضاي آرام اولين توفيق تشرف را داشته باشم.

به من توصيه شده بود كه نيمه شب مشرف شوم، ولي تاب آن را نداشتم. فشردگي جمعيت پيرامون مضجع شريف به قدري است كه امكان زيارت فقط زماني حاصل مي‌شود كه براي لحظه اي زائري جاي خود را به من داد و توانستم اولين بوسه بر ضريح مطهر را به نام و به نمايندگي از مرحوم پدرم داشته باشم.

دلم مي‌خواهد همه جاي حرم را ببينم. امكانش با اين همه زائر و تراكم آن ممكن نيست. سعي دارم مصدع ديگر زائران نباشم. از حضرت اجازه مي‌خواهم در روزهاي ديگري كه قرار است در كربلا باشم باز به پابوسي مشرف شوم.

شب از نيمه گذشته است كه از حرم خارج مي‌شوم. با مركزيت حرم چندين حلقه امنيتي در كربلا وجود دارد و در اين روزها مقررات و تدابير نيز بشدت تشديد شده است. هتلي كه در آن ساكن هستم در حلقه اول امنيتي قرار دارد و لذا مشكل زيادي براي آمد و شد به حرم شريف ندارم. ما ايراني‌ها رابطه قلبي ويژه اي با حضرت ابوالفضل العباس (ع) داريم. دلم مي‌خواهد با آمادگي كاملي به حرم آن حضرت مشرف شوم. از شما پنهان نباشد، حرفهاي زيادي دارم كه دلم مي‌خواهد فقط با حضرت عباس (ع) بگويم. بين الحرم به شدت شلوغ است و امكان حركت در آن واقعا نيست. به خدمت آقام حضرت عباس (ع) عرض سلامي مي‌كنم و عذرخواهي و اجازه كه: آقا اجازه بفرماييد فردا مشرف شوم الان حرم شلوغ است و من هم دلم مي‌خواهد با شما حرفهايي بزنم. مزاحم زائران مي‌شوم. آقا جان! دلم مي‌خواهد دلم را در آرامش نزد شما باز كنم.

وقتي با حضرت عباس (ع) صحبت مي‌كنم احساس راحتي عجيبي دارم. در بازگشت به هتل كه با دشواري زياد و با عبور از ميان گروههاي مختلف عزادار صورت مي‌گيرد، گروههاي مردمي را مي‌بينم كه در اين ساعت نيمه شب هم همچنان براي پذيرايي از زائران فعال هستند. غذا مي‌پزند و تقديم زائران مي‌كنند. يكي آب مي‌دهد. يك تريلر پر از بيسكوئيت و آب ميوه اهدايي شيعيان اردن انتظار زائران را دارد. مردي با صداي بلند مي‌گويد: تشريف بياريد غذاي نذري امام حسين (ع) را بخوريد، شفاي همه دردهاست. در گوشه اي از خيابان چندين ديگ پر از برنج بر روي اجاق گازهاي بزرگ در حال پخت است. صداي حسين، حسين از همه جا به گوش مي‌رسد. زائران در حركت گرد حرم و در خروج از حرم امام حسين (ع) روي به حرم حضرت عباس (ع) مي‌كنند و اشعاري را در توصيف جوانمرديها و ايثار و شجاعت آن حضرت با هم تكرار مي‌كنند.

عباس بن علي (ع)

عباس بن علي (به عربي: العباس بن علي بن ابي طالب) ‏ ملقب به قمر بني هاشم و مشهور به حضرت ابوالفضل (ع) كه در نبرد كربلا شجاعانه جنگيد. پدرش علي بن ابي‌طالب (ع) و مادرش فاطمه كلابيه ام‌البنين (س) است. او در چهارم شعبان سال ۲۶ هجري قمري متولد شد.

كنيه‏‌اش ابوالفضل است، و به او القاب ديگر مانند «قمر بني هاشم»، «سقاي كربلا»، «علمدار حسين» و غيره نيز داده‌اند. طبق روايات او جواني دلاور، زيبا و بلند قد بوده‌است، در جنگ‌هاي صفين و نهروان در كنار پدرش حضرت علي (ع) جنگيده بوده و او يكي از چند نفري است كه در بين شيعيان به باب‌الحوايج معروف مي‌باشند.
او سه برادر تني به نام‌هاي جعفر، عبدالله و عثمان داشت كه همگي آنان در روز عاشورا سال ۶۱ هجري قمري در كربلا به شهادت رسيدند. او با لبابه دختر عبيدالله‏ بن عباس ازدواج كرد و داراي دو فرزند به نام‌هاي عبيداللّه‏ و محمد شد. محمد در سن پانزده سالگي در روز عاشورا در كربلا شهيد شد و عبيداللّه‏ قاضي مكه و مدينه بود.
/د115