حجت الاسلام عبدالملکی: نام "رقیه" خار چشم دشمنان است

کد خبر: 62352
در آخرالزمان وقتی سفیانی بیاید همه ی کسانی را که در بین شیعیان و دیگر مسلمانانی که به اهل بیت علیهم السلام ارادت دارند و اسمشان یکی از این ده اسم باشد آنها را می کشد: محمد، علی، فاطمه، جعفر، موسی، زینب، خدیجه و رقیه می کشند و به خاطر بغضی که نسبت به آل محمد صلی الله علیه و آله دارند.

وارث: عزاداری دهه اول صفر با سخنرانی حجت الاسلام دکتر سید امیر عبدالملکی و مداحی حاج حسین سیب سرخی و حاج حیدر خمسه در هیئت روضه مکتب العباس(ع) برگزار شد.

در ادامه متن سخنرانی حجت الاسلام سید امیر عبدالملکی را می خوانید:

حجت الاسلام عبدالملکی: نام

نام "رقیه" خار چشم دشمنان

حقیقت کربلا و عاشورا یک حقیقت و یک پوسته ی زیرین دارد. متاسفانه نگرش ما نسبت به بعضی حقایق کربلا نگرش عوامانه است یعنی ما به حضرت رقیه سلام الله علیها به چشم یک کودک سه ساله می نگریم. بعضی ها از باب علم وارد شدند و این علم برایشان حجاب شد و برداشت های کودکانه کردند و نتیجه اش را دیدند.

سفیانی بارزترین دشمن امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و شیعیان است و بیشترین دشمنی را نشان می دهد، در آخرالزمان وقتی سفیانی بیاید همه ی کسانی را که در بین شیعیان و دیگر مسلمانانی که به اهل بیت علیهم السلام ارادت دارند و اسمشان یکی از این ده اسم باشد آنها را می کشد: محمد، علی، فاطمه، جعفر، موسی، زینب، خدیجه و رقیه می کشند و به خاطر بغضی که نسبت به آل محمد صلی الله علیه و آله دارند. آل محمد صلی الله علیه و آله حضرت علی علیه السلام و فاطمه سلام الله علیها و فرزندانش هستند.

این اتفاق در عراق می افتد تمام عراقی ها باید کارت ملی شان همراهشان باشد و داعشی ها جلوی اتوبوس را می گیرند و هر کس اسمش علی باشد یا ارتباطی با شیعیان داشته باشند را می کشند بخصوص در سوریه این اتفاق خیلی می افتد.

اسم رقیه سلام الله علیها جزو اسامی است که خار چشم دشمنان است. از امام پرسیدند اگر اسامی بچه هایمان را از اسم شما بگذاریم فایده ای هم دارد؟ حضرت فرمود: بله این نشانه محبت شما نسبت به ماست.

حضرت رقیه(س) و سکینه(س)؛ امانت های الهی در دست امام حسین علیه السلام

شبهه ای درباره وجود نازنین حضرت رقیه سلام الله علیها مطرح می شود. جایگاه عزاداری برای ایشان کجاست؟ یک موقع عزاداری از روی محبت است و یک وقت از روی معرفت است. حضرت رقیه سلام الله علیها همان حضرت زینب سلام الله علیهاست منتهی در سن و سال کوچک تر. مرحوم سید ابن طاووس در مقتلش یک جمله ای درباره وداع حضرت سیدالشهدا علیه السلام دارند که فرمودند: ای رقیه و ای ام الکلثوم شما امانت هایی الهی در دست من بودید و روز جدایی فرا رسید.

برای تفهیم این عبارت باید سه موضوع در ذهن ما روشن شود: امانت، امانت دهنده و امانت گیرنده. انسان امانت را وقتی می گیرد که بخواهد یک نیاز مهم را مرتفع کند. حضرت سیدالشهدا علیه السلام به دخترانش فرمود: شما تعلق به من ندارید بلکه امانت الهی در دست من بودید، شما امانت خدا در دست من بودید. بلاتشبیه مثلا یک اتفاقی برای خانه ی من افتاده مثلا آتش گرفته، من می گویم فلانی آن کپسول را به من امانت می دهی؟ واجب است و به تو بر می گردانم.

امام حسین علیه السلام چه مهمی از مهمّات الهی را بواسطه ی حضرت رقیه سلام الله علیها، مرتفع کرد؟ بار امانتی که خداوند فرمود به آسمان و زمین عرضه کرد و آنها نتوانستند آن را تحمل کنند چه بود که موجب تعالی و رشد انسان شد؟ آن ولایت الله و ولایت اهل بیت علیهم السلام بود. تمام مفسرین می گویند انبیاء و ائمه علیهم السلام امانت الهی در دست ما بود. این روایت را شنیده اید که بعد از شهادت حضرت سیدالشهدا علیه السلام با کاری که آن ظالم ها انجام دادند ظهور امام زمان خیلی به تاخیر افتاد، قرار نبود ظهور اینقدر دیر و دور شود.

سیدالشهدا علیه السلام امانت الهی در دست ماست و آن وقت خدا به امانتش یک امانت دیگر داده است یعنی امانت خاص و خاص. حضرت فرمود: شما امانت الهی در دست من هستید نه در دست دیگران! امانت خاص الهی را فقط ولی الله الاعظم یعنی امام معصوم می تواند نگه دارد. یعنی جایگاه حضرت رقیه سلام الله علیها چنین است.

ماجرای حمله سربازان معاویه به منزل دو بانو

در زمان حضرت امیرالمومنین علیه السلام لشکریان معاویه به یک خانه ای حمله کردند که دو زن در آنجا زندگی می کردند و یکی از آنها مسلمان و دیگری مسلمان نبود و منزلشان نزدیک حکومت حضرت بود و جواهرات و خلخال آن زن را غارت کردند و بدون اینکه کسی به دفاع برخیزد و خون از دماغ سربازان بیرون آید از خانه ی آنها بیرون آمدند. امیرالمومنین علیه السلام فرمود: جا دارد که مسلمان و انسان آزاده از این غم بمیرد و اگر کسی در این غم بمیرد جا دارد او را ستایش کرد.

یکی از زنان مسلمان نبوده و آیه ذوی القربی در حق آنان نبوده، هیچ قرابتی بین آنها نبوده و هیچ علاقه و محبتی بین اهل بیت علیهم السلام و آنها وجود نداشته، حتی یک هزارم مصایبی که بر سر اسرای کربلا آمد بر سر آن دو زن نیامده اما با این حال امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: جا دارد من جان بدهم. آن وقت جا ندارد کسی برای حضرت رقیه سلام الله علیها با آن شدت مصائب جان بدهد؟

امام سجاد علیه السلام می فرماید: به قدری تیر در بدن سیدالشهدا علیه السلام بود که مثل بال پرنده شده بود. امام سجاد علیه السلام به قدری بیمار بود که نمی توانست پرده خیمه را کنار بزند تا لحظه ی آخر وداع سیدالشهدا علیه السلام را ببیند لذا از حضرت زینب سلام الله علیها می خواهند پرده را کنار بزند.

امام سجاد علیه السلام فرمود: پدرم بعضی از دشمنان را با وجودی که می توانست بکشد اما نمی کشت. بعد ها که امام سجاد علیه السلام به امامت رسید دلیل این کار حضرت را فهمید چون امام حسین علیه السلام به صلب آنها نگاه می کرد و اگر تا قیام و قیامت یک محب و دوستدار شیعه وجود داشت حضرت آنها را نمی کشت. می گذاشت تا او زنده بماند و یک شیعه متولد شود.

سیدالشهدا علیه السلام با دشمنان چنین رفتاری انجام داد آن وقت احساساتشان درباره نازدانه دخترشان چگونه است؟ حضرت زینب سلام الله علیها به قدری محبت به امام حسین علیه السلام داشت که هنگام ازدواج شرط گذاشت که از کنار امام جدا نوشد و هر جا به سفر می رود همراه حضرت برود. آن قدر متوجه آن حقیقت توحیدی بود که به دنبال حتی به دنبال امام حسین علیه السلام می دوید تا به گودی قتلگاه رسید و پاره پاره تن را در آغوش گرفت و فرمود: اللهم تقبل منا هذا قلیل القربان1.

باقی ماندن آثار تازیانه بر پیکر مطهر حضرت رقیه(س)

وقتی شمر وارد خیام امام حسین علیه السلام شد دید حضرت رقیه سلام الله علیها برای پدرش جانماز پهن می کند تا پدرش بیاید و نمازش را بخواند اما شمر به قدری شقی و شرور بود که او را کتک زد.

به غیر از اتفاقی که درباره سید ابراهیم دمشقی افتاد که قبر مطهر حضرت رقیه سلام الله علیها را آب فراگرفت یک بار دیگر هم این اتفاق افتاده بود. این اتفاق در مقتل جامع مقدم توسط میرزا هاشم خراسانی نقل شده است، میرزا هاشم خراسانی یکی از علمای وقت بود. سرداب حضرت رقیه سلام الله علیها را آب گرفت و گفتند باید قبر را مرمت کنند. وقتی وارد قبر شدند دیدند بدن مطهرشان کفن درستی هم نداشته است، آقا همان جا نعره ای می زنند و از حال می روند. بعد از به هوش آمدن فرمود: هنوز جای تازیانه ها روی پیکر مطهر باقی مانده بود. در برخی منابع آمده کهبی بی دستور دادند که پیکر ار با همان غل و زنجیرها دفن کنند در برخی منابع هم نقل شده که به قدری غل و زنجیرها در گوشت و پوست فرورفته بود که نمی توانستند آنها را در بیاورند لذا با همانها دفن کردند.

معصوم را فقط معصوم می تواند غسل و کفن کنند و او را دفن کنند لذا این نوعی بی حرمتی به حضرت رقیه سلام الله علیها بود.

حجت الاسلام عبدالملکی: نام

پی نوشت:

1- بحارالانوار، ج 45، ص 116 .