هر که دارد عطش کرب و بلا بسم الله
وارث: دومین شب شعر «بر آستان اشک» ویژه ایام ماه صفر، با محوریت حضرت رقیه(س) با اجرای محمود حبیبی کسبی و خوانش زیارت عاشورا آغاز شد و شاعران و حاضران همراه و همنوا با اسرای کربلا دلهایشان را گره زدند با خاک قدوم مبارک این کاروان آسمانی و با اشک هایشان بوسه زدند بر دستان پر سلسله و پاهای پر آبله نازدانه حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) حضرت رقیه (س)؛
وحید قاسمی اولین شاعر به مناسبت روز آدینه شعری را برای امام زمان(عج) خواند و آن را تقدیم به مدافعان حرم کرد
مژده بیدار دلان پیک سحر در راه است / شب دلواپسی منتظران کوتاه است
همه جا صحبت درمان تب سختی هاست / همه جا حرف سر نسخه خوشبختی هاست
گوش کن زمزمه خاطره تاریکی ست / خیمه حضرت خورشید همین نزدیکی ست
گوش کن لایحه ی دولت خوش عهدی را / بر دماوند بزن پرچم یا مهدی را
شوق دیدار رسانده است به لب جان ها را / بوی اسپند قرق کرده خیابان ها را
خبر این بار دقیق است می آید منجی / وعده عهد عتیق است می آید منجی
لوح محفوظ بشارت به ظهورش داده / دل به آن لهجه آرام و صبورش داده
می رسد بت شکنی چون بت و نمرودی هست / قول قرآن و زبور است که موعودی هست
گفته انجیل که فریادرسی می آید / صبح آدینه مسیحا نفسی می آید
ذوالفقار خردش مثله ی کژ تابی هاست / برسد کاش به گوش کر وهابی ها
شود آماده اثبات مسلمانی ها / نوبت بستن پرونده سفیانی هاست
جواد حیدری دیگر شاعری بود که پشت تریبون رفت و با شعرخوانیاش شور و خال متفاوتی به این محفل بخشید:
آنان که خرج عزای تو می شوند
از زائران کرب و بلای تو می شوند
جاری کوثرند و مباهات فاطمه
این چشمها که نذر ولای تو می شوند
تنها تو قابلی که شهید خدا شوی
هفتاد و دو نفر شهدای تو می شوند
خوشه به خوشه گندم ری بعد کشتنت
اطعام سفره های عزای تو می شوند
مردم به روز حشر که غوغای بی کسی است
دست تهی، دخیل گدای تو می شوند
گیرم که خیمه های تو را زیر و رو کنند
این خانه ها، حسینیه های تو می شوند
سعید بیابانکی شاعر و طنزپرداز نامآشنای کشورمان که ید طولایی در سرودن اشعار آیینی دارد، غزلی را از زبان حضرت زینب(س) خواند:
شبی دراز شبی خالی از سپیده منم
طلوع تلخ غروبی به خون تپیده منم
پی نظارهات ای یوسف سراپا حسن
کسی که دست و دل از خویشتن بریده منم
خوشا به حال تو ای سرو رسته بر سر نی
نگاه کن منم این بید قد خمیده منم
کسی که از همه سو زخم تیغ دیده تویی
کسی که از همه زخم زبان شنیده منم
اگر به کورهی داغ تو سوختم خوش باش
غمت مباد که شمشیر آبدیده منم
فتاده آتش غم بر دوازده بندم
غزل تویی و سرآغاز این قصیده منم
خوشا به حال تو این ره به پای میپویی
کسی که این همه ره را به سر دویده منم ...
...
محمدعلی بهمنی شاعر پیشسکوت کشورمان دیگر شاعری بود که برای شعرخوانی روی سن آمد. او پیش از شعرخوانی خود گفت: «گفتن از عاشورا برای من که هنوز کوچکم؛ کار بزرگی است اما همیشه از کودکی فکر میکردم که چرا می گویند «هر که دارد هوس کرب و بلا دارد بسم الله...» همیشه این نکته ذهنم را مشغول میکرد که مگر زیارت کرب و بلا هوس است؟ و من همیشه با خود میگفتم حتما اشتباهی رخ داده؛ که این عشق نمی تواند هوس باشد. تا اینکه یک روز خودم متوجه شدم که این عطش بوده است و درستش این است: «هر که دارد عطش کرب و بلا بسم الله...». کاری که می خوانم فرزند همین تفکر است...
تا گلو گریه کند، بغض فراهم شده است
چشم ها بس که مطهّر شده، زمزم شده است
نه فقط شاعر این شعر عزا پوشیده ست
واژه هایش، همه اندوه محرّم شده است
ظهر داغی ست، عرق ریزی روحم گویاست
از سرم، سایه ی طوبا نفسی، کم شده است
"هر که دارد هوس اش"، نه! عطش اش، بسم الله
راه عشق ست و به این قاعده ملزم شده است
سوگواران شما، مرثیه خوان خویش اند
بی سبب نیست که عالم، همه ماتم شده است
"من ملک بودم و فردوس برین" می داند
این ملک شور که را داشت، که آدم شده است
من نه مداحم و نه مرثیه سازم، امّا
سر فراز آن که به طوفان شما خم شده است
...
دکتر قربان ولیئی شاعر قزوینی دیگر شاعری بود که برای شعرخوانی حاضر شد و شعری با این مطلع خواند:
قرار شد که زمین را چنان تکان بدهند / که سنگ ها بشکافند و ارغوان بدهند
که سنگ ها بشکافند و چشمه های جلی / عروق منجمد خاک را روان بدهند
شعور بود ولی شور را زمینه نبود / قرار شد که زمین را به آسمان بدهند
فرشته بود ولی دل، دلِ برشته نداشت / قرار شد که جهان را به عاشقان بدهند
...
نقل شهادت حضرت رقیه توسط مرشد میرزا علی هم از دیگر بخشهای این شب بود که شور و حال دیگری به دومین شب «بر آستان اشک» بخشید
..
علی داوودی مدیر دفتر شعر حوزه هنری آخرین شاعری بود که به شعرخوانی پرداخت و دو غزل خواند:
اگر آتش ببارد، دوست دارم
اگر داغی بکارد، دوست دارم
مرا شمشیرها در بر بگیرید
اگر او دوست دارد، دوست دارم
...
در هر زمان قیام تو برپاست یا حسین
در سینهها خیام تو برجاست یا حسین
عالم ز جوش خون تو همواره زنده است
زین لاله باغ غمزده زیباست یاحسین
باری محرم آمده محشر به پا شده ست
یعنی حضور نام تو غوغاست یاحسین
با نوحه زنده میکنی این خلق مرده را
در هر دمی هزار مسیحاست یا حسین
ما جرعه نوش ساقی عطشان کربلا
ما تشنهایم یاد تو دریاست یاحسین
دنیا دوباره معرکه حق و باطل است
از هر گلو ندای تو برخاست یاحسین
سیلی و تازیانه و آتش که تازه نیست
این کربلاست یا غم زهراست یاحسین؟
ما را نصیب کن ز شهادت شقایقی
حالا که فصل چیدن گلهاست یاحسین
فردا دوباره هیاتی از راه میرسد
با پرچمی که از کفن ماست یاحسین
مرثیهخوانی مهدی زنگنه از دیگر بخشهای نخستین شب بر آستان اشک بود و حسن ختام برنامه نیز قرعه کشی سفر کربلا در میان حاضران در این نشست بود.
شبهای شعر و مرثیهخوانی «بر آستان اشک» در ماه صفر ، تا 17 آبان ماه در فرهنگ سرای اندیشه برپاست.